سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

جنجال تازه ای که مایلی کهن صبح جمعه در برنامه ورزش و مردم راه انداخت، انگیزه ای شد که 20 جمله تاریخی این مرد همیشه جنجالی فوتبال ایران را در دو سه سال اخیر مرور کنیم.
«علی پروین، علی دایی، امیر قلعه نویی، افشین قطبی، فیروز ش کریمی، محمد علی آبادی، برادران شفیع زاده و علی فتح الله زاده». تنها حلقه واسط میان اعضای این فهرست، آن است که هرکدام روزگاری مورد انتقاد مایلی کهن قرار گرفته اند. جنجال تازه ای که مایلی کهن صبح جمعه در برنامه ورزش و مردم راه انداخت، انگیزه ای شد که 20 جمله تاریخی این مرد همیشه جنجالی فوتبال ایران را در دو سه سال اخیر مرور کنیم.
 صیغه بانو یوروم
مایلی کهن ( درباره زندگی شخصی افشین قطبی): زن و دو دخترش را در آمریکا رها کرده و با دوستش جهانگردی می‌کند .... صیغه یوروم را در تهران برایش جاری کردند.
 ریشه و بوته
مایلی کهن (با انتقاد از عملکرد علی آبادی به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی): به ایشان می‌گویند فلانی را چطور منصوب کردی؟ می‌گوید طرف ریشه‌دار است! ببخشید مگر من مایلی‌کهن از زیر بوته به عمل آمده‌ام؟!


تاج و تام کروز
(انتقاد به فدراسیون بعد از کنارگذاشته شدن از تیم ملی) وقتی تاج با من صحبت می‌کرد از شهید باکری‌ها و شهیدان دیگر برایم می‌گفت که مرا بارها تحت‌تاثیر قرار می‌داد. من مطمئنم آقای تاج برای افشین قطبی از تام‌کروز و بازیگران هالیوودی مثال می‌زند. فدراسیون چرا اینقدر رنگ عوض کرده؟
قهرمانی با کمک خدایان!
(بعد از قهرمانی پرسپولیس در جام حذفی سال 89): آقای دایی که نه ماه به خاطر حذف تیم ملی فوتبال جرات بیرون امدن از خانه را نداشت به خاطر یک جام حذفی که با بردن تیمهای لیگ یک و دو فوتبال ایران بدست آمد دوباره همان کبر، غرور و خودخواهی دامنش را فراگرفت. تیم پرسپولیس سال گذشته بدترین نتایج را همراه با دایی گرفته و من به عنوان یک پرسپولیسی از این موضوع خجالت زده و شرمگینم .چهار گل از شاهین بوشهر خورد و احمد پوری مهاجم شاهین آمد توی نود و اعلام کرد نمی خواستیم بیشتر از این به آنها گل بزنیم، به این مورد باخت مقابل ابومسلم و تیم خود من را هم اضافه کنید در نهایت هم با کمک خدایان ! جام حذفی فوتبال ایران را بدست آورد و امیدوارم اقای کاشانی بتوانند بابت اعمالشان در آن دنیا پاسخگوی بردار شهید خود باشند.
 من داروغه ام
(اختلافات دامنه دار با علی دایی): به علی دایی می گویم، بله! من داروغه فوتبالم چون چکیده این فوتبال هستم و ایشان که معتقدند کشور قانون داره می بینند که بعضی ها که قلدر می شوند قانون را هم زیر پا می گذارند. شما به من بگویید این اقا که مدرک مربیگری A فوتبال را ندارد با کدام مجوز روی نیمکت پرسپولیس در لیگ برتر نشسته است ؟


 توقف اتوبوس در اتوبان
(یادآوری یک موضوع قدیمی): آقای دایی در بازی برگشت پرسپولیس در زمان مربیگری وینکو بگوویچ مقابل پگاه گیلان تا زمانی که چک او در بانک نقد نشد اتوبوس تیم را در اتوبان قزوین - رشت نگه داشته بود. به هرحال علی دایی علاقه زیادی به پول دارد و عیبی هم ندارد ولی طلبکاری او به جای عذر خواهی از مردم قابل تحمل نیست.
دایی به پرسپولیس پول بدهد
(اشاره به قرارداد علی دایی در پرسپولیس): در اول همه چیز به خاطر اقای کاشانی است و جای مبلغ قرارداد، سفید است و بعد از شش ماه یک دفعه می شود 500 میلیون تومان ! در حالیکه به نظر من اقای دایی در آن مقطع باید پولی هم بابت سرمربیگری تیم پرسپولیس به این باشگاه می پرداخت.
 آقا قلدره
(با اشاره به شکایت علی دایی از فدراسیون درباره رقم قراردادش): برخی از مردم محروم در شهرستانها یک وجب جا برای زندگی ندارند؛ اما آقا قلدره در برنامه تلویزیونی قرارداد یک و نیم میلیاردی اش با فدراسیون را ناچیز می داند!.
  دلقک
(درباره فیروز کریمی و پس از اینکه او را یکی از عوامل دوپینگ در فوتبال دانست): این آقا محیط مقدس فوتبال را با باغ‌وحش اشتباه گرفته است. برخورد و لحنش در شان فوتبال ایران نیست. فیروز کریمی دلقک است . شما تلویزیونی‌ها هم تبلیغ او را می‌کنید و عکس و تصویر و صحبت‌هایش را پخش می‌کنید. من نام همه را افشا می‌کنم چند نفر دیگر هم در فوتبال ایران هستند که نام آنها را هم افشا خواهم کرد.
 بی مقدار
(پس از اخراج استعفا گونه از تیم ملی): در مجلس دوستان در مورد تیم‌ملی صحبت کرده‌اند و اعلام آمادگی کرده بودند تا از من حمایت کنند متاسفانه این اتفاقات افتاد. من نمی‌دانم چطور آنها نام خود را نماینده مجلس این مملکت می‌گذارند؟ من به مقداد نجف‌نژاد می‌گویم«بی‌مقدار» نجف‌نژاد! او حرفش را 180درجه تغییر داد، با استقلال همان کاری را کرد که همه ما می‌دانیم.
 اوباما پارتی قطبی
(خطاب به خبرنگاران): شما رفیق‌های قطبی هستین. پارتی قطبی، اوباما است و طرفدارانش تام‌کروز. رفیق من احمدی‌نژاد است وهر روز هم ارادتم بیشتر می‌شود دلتان بسوزد. قطبی از این مملکت با آن وضع رفت، همه را با لحن بد خطاب کرد، خارج از کشور علیه ما صحبت کرد اما با سلام و صلوات به ایران بازگشت و تیم‌ملی این بزرگی را به دستش داد. برای مسئولان سازمان و فدراسیون متاسفم. آدم‌ها چه زود رنگشان را عوض می‌کنند.
 اگر دیوانه نبودی
(واکنش به حرف های افشین قطبی بعد از کناره گیری از پرسپولیس): آقای قطبی! اگر شما دیوانه‌ی عاقل مات کن نبودید در کشور بزرگی چون ایران عزیز و دوست داشتنی آن هم در هزاره‌ی سوم و آن هم در عرصه‌ی مربی‌گری فوتبال نمی‌توانستید به ناگاه بدون کوچکترین سابقه‌ی مربی‌گری، به غیر از آنالیزوری که جزء مربی‌گری محسوب نمی‌شود، سکان هدایت یکی از بزرگترین، بهترین و محبوب‌ترین تیم‌های تاریخ میهن‌مان را با بهترین بازیکنان و بالاترین مبلغ دریافتی و کلیه‌ی امکانات رفاهی جانبی که رقمی معادل هشتصد میلیون تومان می‌شود و در فاصله‌ 48 ساعت مانده به شروع مسابقات لیگ فصل قبل را برعهده بگیرید
 آجر روی آجر نگذاشتند
(حمله به عملکرد عابدینی در دوره مدیریتش در پرسپولیس):  کسی که 6 ماه یا یک سال در پرسپولیس بوده اسمش پیشکسوت نیست. من از شخص خاصی نام نمی برم اما مدیرانی داشتیم که در سال های 96 و 98 مهدوی‌کیاها، شاهرودی‌ها، میناوندها، باقری‌ها، دایی‌ها و خیلی دیگر را ترانسفر کردند اما وقتی از پرسپولیس رفتند یک آجر روی آجر نگذاشته بودند و یک برگ پرونده از زمان حضورشان باقی نمانده بود.
 خوشحالم که نیست
(خوشحالی از غیبت خبرنگار شبکه خبر): خوشحالم که ایشان در این برنامه حضور ندارند زیرا برخی خبرنگاران فقط یک سوال بلدند بپرسند و آن هم در مورد اخراج من است آنها کم لطفی می‌کنند و این سؤال را از مدیرعامل و سایر مسئولان باشگاه سایپا نیز می‌پرسند. یک خبرنگار وظایفی دارد.
من قاق هستم؟
(خطاب به فردوسی پور که هنگام یادآوری کاپیتان های پرسپولیس از او یاد نکرده بود): پس از 14 سال بازی کردن در پرسپولیس بازوبند کاپیتانی را به بازو بستم اما فردوسی‌پور فکر می‌کند من «قاق» هستم و این مسائل را نمی‌گوید.
 گله از ده نمکی
(خطاب به مسعود ده نمکی): آقای ده نمکی.یادت هست که چگونه در نشریه شلمچه ات پشت من را پس از حمایت کوتاهت در مقابل انتقادهای تند و بی رحمانه خالی کردی؟!
تاتی تاتی
خطاب به شفیع زاده، وقتی مجید جلالی را به عدم تعادل روانی متهم کرد): زمانی که شما "تاتی تاتی" می کردید، جلالی یک معلم آبرودار بوده است.
گروهبان قندلی
(بیانیه مشهورخطاب به امیر قلعه نویی): به این آقایان کوتوله و عوام فریب (کل یوم) که حتی فاقد مدرک تحصیلی برای گروهبان قندلی شدن هستند اما لقب ژنرال را یدک می‌کشند می‌گویم که از گل دقیقه 90 سایپا و پیامی که آن گل به پهنای ایران عزیز اسلامی داشته؛ پند گرفته و هر چه سریعتر دست از نوچه بازی و نوچه پروری برداشته از کارهای ناصواب و عوام فریبی دست بردارند. بدیهی است هیچ دستی برتر و بالاتر از دست خداوند عزوجل نیست و اوست که اگر بخواهد کسی را خوار نماید، خوار و اگر کسی را عزیز بداند عزیز خواهد کرد. این مطلب شامل حال گنده باقالی‌هایی که به عنوان نوچه در کنار این آدم کوتوله هستند نیز می‌شود.
تماشای فوتبال از کانال همسایه
(بخش هایی از بیانیه مشهور شماره 2 که منجر به اخراج او از تیم ملی شد): ای مردک عقب‌مانده در هزاره سوم با کدام جسارتی این همه اتحاد و همدلی بین تماشاگران را نادیده گرفته و درصدد آن هستی تا در بین آنها فاصله انداخته و اختلاف به وجود آوری. چگونه است که چشمانت را بستی و بهترین تماشاگران دنیا را نمی‌بینی. ای بدبخت فلک زده، ای مردک عقب افتاده، بیشتر این عقب‌افتادگی‌ات به خاطر این است که نمی‌خواهیم تماشاگرنماهای واقعی را از کانال تلویزیونی همسایه ببینیم، هر چند چند بار دعوت شدی و دیدی که تماشاگرنماها چگونه بازیکنانشان را وقتی گل می‌زنند می‌روند و در بغل آنها قرار می‌گیرند. اگر تماشاگرنماها نبودند که می‌بایستی تکه بزرگ بازیکن، گوش او می‌شد. بیچاره در به در از آن جا مانده، از این جا رانده. اگر او تماشاگرنما نبود که فاصله سکوهای تماشاگران با زمین مسابقه از بین نمی‌رفت و می بایستی بین آنها خندقی کنده می‌شد....
پشه کوره
(انتقاد دوباره از علی دایی در برنامه ورزش و مردم): یکی از مشکلات ما آدمی است که همیشه بیشترین ساعات تلویزیون در اختیارش بوده. این آدم که مدام دارد علیه مدیریت باشگاه ما حرف می‌زند کارش به جایی رسیده که به صداوسیما هم توهین می‌کند. هی می‌گویند اسطوره، اسطوره. اگر ایشان اسطوره هستند که پس ما کجا هستیم. نتایجی که من با تیم ملی کسب کردم در تاریخ سابقه نداشته آیا ما پشه کوره بودیم


برنامه ورزش ومردم در دومین جمعه ماه مبارک رمضان، شاهد درگیری زشت لفظی میان یکی از پرمدعاترین مدیران و یکی از پرمدعاترین مربیان فوتبال کشور بود؛ درگیری ای که پیام های متعددی برای مردم ایران داشت و نشان داد تماشاگرنما و بازیکن نما و این «نماها» تا چه میزان چنین پسوندهایی برایشان اشتباه است و اخلاق در ورزش و فوتبال ایران چگونه به قهقرا می رود.

محمد مایلی کهن مربی نورچشمی فوتبال که به دلیل حمایت از احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، مستقیما از سوی وی به عنوان سرمربی باشگاه سایپا منصوب گردید و بعد از دو سال برکنار شد و همواره ادعای تدین اخلاق و دین وی در فوتبال به گوش می رسد، با استفاده از تعابیر زشت، در مقابل میلیونها بیننده تلویزیونی به فتح الله زاده مدیر باشگاه استقلال حمله کرد.

جالب اینجاست که این فرد که بارها به سابقه تحصیلی و فوتبالی بودن خود استناد کرده، از جمله کسانی است که بیشترین استفاده از روابط غیرفوتبالی را در ورزش انجام داده است و در حالی که همه از دخالت رییس سازمان تربیت بدنی در انتخاب مربی تیم ملی شکایت دارند، وی با دستور مستقیم رییس جمهور به مربیگری یک باشگاه فوتبال رسیده است.

در مقابل فتح الله زاده نیز که پس از چند دقیقه تحمل همانند مایلی کهن به درگیری لفظی پرداخت، به گفت مایلی کهن با استفاده از روابط فامیلی و غیر ورزشی به مدیریت فوتبال رسید و خود نیز این مورد را در برنامه دیروز تلویحا تایید کرد.



فتح الله زاده که بارها در دعوای لفظی با مایلی کهن به مدرک دکتری خود افتخار کرد، نگفت که این مدرک  را ازکجا و تحت چه شرایطی به دست آورده است.

اما تملق و تمجید مایلی کهن از حبیب کاشانی، دوست وی و مدیر باشگاه پرسپولیس در ابتدای گفتگو باعث شد تا فتح الله زاده این سوال را از وی بارها بپرسد که اگر فتح الله زاده فوتبالی نیست و با روابط فامیلی وارد فوتبال شده، کاشانی از کجا وارد فوتبال شده و یک شبه مدیر بزرگترین باشگاه فوتبال ایران گردیده است.

تلاشهای بی وقفه شفیع، مجری برنامه که می خواست مانند همیشه برنامه را به صورت «دور هم باشیم» اداره کرده و دعوا را خاتمه دهد، به جایی نرسید و وی برای به دست آوردن دل مایلی کهن و حامیان قدرتمند او گفت، آماده است هفته آینده برنامه خود را در اختیار مایلی کهن قرار دهد.

در مجموع برنامه دیروز ورزش و مردم نشان داد با وجود انتقادات زیاد طیف پرمدعا به برنامه نود که مدعی هستند موجب حاشیه سازی در ورزش می شود، خنثی ترین و مثبت ترین برنامه ممکن تلویزیونی مانند ورزش و مردم نیز می تواند ظرف چند لحظه به صحنه بی اخلاق ترین کشمکش و درگیری بین اسطوره های ورزش! و مدیریت تبدیل شود و این مشکل عادل فردوسی پور نیست که بارها مورد انتقاد مایلی کهن به دلیل حضور دایی در برنامه نود بوده است. بلکه باطن برخی سران ورزش و احتمالا سایر عرصه های کشور است که وقتی آشکار می شود، دیگر هیچ قدرتی نمی تواند عصبانیت آنان را کنترل کند و مقابل میلیونها بیننده تلویزیونی به یکدیگر حمله می کنند


هفته سوم لیگ برتر فقط 72 ساعت بعد از پایان هفته دوم لیگ برتر آغاز می‌شود. فشردگی برنامه‌های لیگ برتر به دلیل هماهنگی با برنامه‌های تیم ملی است.
نگاهی به بازی‌های این هفته می‌اندازیم؛
* ملوان - مس سرچشمه؛ ملوانان برابر تیم بدون امتیاز
ملوان و مس سرچشمه در دو هفته اول لیگ برتر رنگ برد را ندیده‌اند، ملوان دو تساوی و دو امتیاز دارد و مس سرچشمه با دو شکست و بدون امتیاز در انتهای جدول است. مسی‌ها هنوز به هماهنگی و آمادگی نرسید‌ه‌اند زیرا این تیم در فصل آماده سازی درگیر انتقال به استان دیگر بود که در نهایت در کرمان ماندنی شد. روی کاغذ شانس پیروزی ملوان بیشتر است و خیلی‌ها معقتدند مس سرچشمه سومین شکست متوالی خود را در بندر انزلی متحمل می‌شود اما فوتبال غیر قابل پیش بینی است و شاید کرمانی‌ها در انزلی شگفتی ساز شوند.

مروری بر بازی های هفته سوم لیگ برتر فوتبال
*سایپا - ذوب آهن اصفهان؛ دیدار استاد و شاگرد و غیبت آقای گل
این بازی تحت تاثیر دیدار دو سرمربی است، جایی که مجید صالح بعد از چند سال دستیاری منصور ابراهیم‌زاده برای اولین فصل مستقل شده است. صالح با تواضع می‌گوید ممکن است باز هم درس‌های زیادی از ابراهیم‌زاده در این بازی یاد بگیرد. سایپا که هم اکنون به لطف تفاضل گل بهتر صدرنشین است در این هفته کریم انصاری فرد آقای گل کنونی لیگ را به دلیل اخراج در بازی با شهرداری در اختیار ندارد. شاید به جرات بتوان گفت که 40 درصد از توان هجومی سایپا با غیبت این مهاجم ملی‌پوش کاسته شده است.
ابراهیم‌زاده نیز که هنوز نتوانسته با ذوب آهن در لیگ یازدهم به پیروزی برسد تیمش را برای برد به میدان می‌فرستد و باید دید او فوت آخر استادی را برای خود نگه داشته و می‌تواند صالح را شکست دهد یا نایب قهرمان آسیا در هفته سوم هم از رسیدن به پیروزی محروم می‌ماند.
*تراکتورسازی تبریز - شاهین بوشهر؛ دومین میزبانی تراکتور در ورزشگاه خالی
تراکتورسازی تبریز برای دومین هفته در تبریز باید به حکم کمیته انضباطی در ورزشگاه خالی از حریفش میزبانی کند. تراکتورسازان در هفته اول در ورزشگاه خالی یادگار امام تبریز برابر صبای قم شکست خوردند و اکنون نیز باید برابر شاهین بوشهر قرار بگیرند تیمی که هفته گذشته پرسپولیس را شکست داده و بازیکنانش روحیه خوبی دارند. درخشان اگر بتواند دومین برد متوالی خود را به دست آورد کار بزرگی کرده اما تراکتورسازی هم نایب قهرمان آسیا را هفته گذشته در اصفهان شکست داده است. اگر تماشاگران در این دیدار اجازه حضور داشتند قطعا پرتماشاگرترین بازی هفته در تبریز برگزار می‌شد.
*پرسپولیس - شهرداری تبریز؛ سرخپوشان فقط برد می‌خواهند
سرخپوشان در لیگ یازدهم هنوز طعم پیروزی را نچشیده‌اند و به همین دلیل با انگیزه مضاعف برابر شهرداری تبریز قرار می‌گیرند تا اولین برد خود را در حضور تماشاگران پرشمارش به دست بیاورند. استیلی می‌داند اگر نتواند در این بازی هم پیروز شود ممکن است خیلی زودتر از آنچه که تصورش را می‌کرده در پرسپولیس به مشکل بخورد. هواداران این تیم در بازی اول برابر ملوان کم‌صبری عجیب خود را نشان دادند و به همین دلیل کار استیلی و پرسپولیسی ها دشوار است و تنها چیزی که این تماشاگران کم‌حوصله را راضی می‌کند سه امتیاز است.
شهرداری نیز با یسیج مربی کروات خود دو مساوی کسب کرده و اکنون یک امتیاز از پرسپولیس بیشتر دارد. او اگر بتواند از سرخپوشان امتیاز بگیرد کار بزرگی کرده و شاید پرسپولیس بیشتر دچار حاشیه و بحران کند، بنابراین سرخپوشان تهرانی محکوم به برد هستند.
* فجرسپاسی - داماش گیلان؛ دیدار دسته اولی‌ها
فجر سپاسی با بازیکنان گمنام و جوانش دو مساوی به دست آورده و این مرتبه برابر حریفی قرار می‌گیرد که برایش کاملا آشناست زیرا در لیگ دسته یک دو مرتبه با این تیم روبه‌رو شده است. البته هر دو بار شکست خورده ولی شاید این مرتبه وضعیت فرق کند هرچند داماش قوی‌تر از فصل گذشته است اما شیرازی‌ها نیز گاهی اوقات شگفتی‌هایی خلق کرده‌اند. داماش دوشنبه شب در حالی از استقلال شکست خورد که بازی خوبی انجام داد و حالا دنبال اولین سه امتیاز لیگ اس، هدفی که فجر هم آن را دنبال می‌کند.
*سپاهان اصفهان - نفت آبادان؛ نفت برابر سپاهان متحول شده
لوکا بوناچیچ هنوز نتوانسته برای قطب زرد فوتبال ایران بردی کسب کند و دو مساوی تنها ذخیره قهرمان فصل گذشته لیگ برتر است. لوکا تیمش را در این دیدار برای برد به میدان خواهد فرستاد تا در اصفهان اولین برد را جشن بگیرد اما شاید تغییر مدیرعاملی باشگاه این تیم را هم دچار شوک کند. ساکت پس از سال‌ها حضور در سپاهان از این سمت مدیرعاملی این باشگاه رفت تا علیرضا رحیمی جانشین او شود.
در آن سوی میدان نیز غلامحسین پیروانی و شاگردانش هم دو امتیاز دارند. شاید پیروانی به گرفتن سومین تساوی در نصف جهان راضی باشد اگر چه نیم‌نگاهی هم به پیروزی دارد.
*راه آهن - صبای قم؛ بدل گواردیولا برابر دایی
علی دایی با راه آهن هنوز به برد نرسیده است. حریف این هفته آنها تیم سرسخت صبای قم است، تیمی که اگرچه بازیکن نامدار زیادی ندارد اما بازیکنانش به دلیل جوانی، انگیزه فراوانی دارند. رضا عنایتی تک ستاره تیم صبای قم است که اگر خوب تغذیه شود شاید بتواند گلزنی کند. ویسی نیز که خود را گواردیولای ایرانی یا بهتر بگوییم بدل گورادیولا می‌داند و سعی می‌کند مانند او لباس بپوشد می‌خواهد در تهران از تیم دایی امتیاز بگیرد.
* فولاد خوزستان - نفت تهران؛ دو هدف متفاوت
فولاد با مجید جلالی 4 امتیازی است و این مربی می‌خواهد اولین برد خانگی خود را در لیگ یازدهم به دست بیاورد. نفت تهران نیز در هفته گذشته لیگ برتر در تهران مس کرمان را شکست داده است. رویارویی حسین فرکی و مجید جلالی می‌تواند جذاب باشد و باید دید کدام یک از این دو مربی در پایان بازی به هدفش می‌رسد.
* مس کرمان - استقلال؛ کهکشان آبی در کویر
صمد مرفاوی به استقلال رسید. او به خوبی این تیم را می‌شناسد. حتی اگر استقلال کهکشانی شده باشد در کویر کار دشواری دارد. در آن سوی میدان هم پرویز مظلومی با مس غریبه نیست و یک فصل سرمربی این تیم بوده و با فضای فوتبال کرمان آشناست. تقابل مرفاوی و مظلومی از جمله اتفاقات مهم این هفته است. آبی‌پوشان برای کسب دومین سه امتیاز لیگ کار سختی دارند، اگر چه این سختی برای مس هم صدق می‌کند.
*برنامه کامل و اسامی داوران هفته سوم لیگ برتر:
پنجشنبه 20/5/90- ساعت 22
ملوان –مس سرچشمه-تختی-انزلی
هدایت ممبینی-حسین خانبان-سجاد طوری-رسول رهبر فام-ناظر:ایرج نظری
سایپا-ذوب آهن-انقلاب-کرج
قاسم واحدی-حسن کامرانی فر-حسن یوسفی-اشکان خورشیدی-ناظر:جواد تقی پور
تراکتورسازی –شاهین بوشهر-یادگار امام (ره)-تبریز
رضا کرمانشاهی-سعید علی نژادیان-حسین طالقانی-امیرحسین فتاحی-ناظر:رضا غیاثی
پرسپولیس-شهرداری تبریز-آزادی-تهران22:30
محسن قهرمانی-مرتضی کریمی-محمدرضا منصوری-سید مهدی سید علی-ناظر:حسین عسکری
جمعه 21/5/90-ساعت 22
فجرسپاسی-داماش-حافظیه-شیراز
جمشید محمدی-علیرضا کهوری-حمید نظری-محمد ملی-ناظر:اسماعیل صفیری
سپاهان-نفت آبادان-فولادشهر اصفهان
یدالله جهانبازی-محمدرضا ابوالفضلی-سعید شمس-محمدرضا اکبریان-ناظر:یدالله سلیمانی
راه آهن-صبای قم- اکباتان-تهران
سعید بخشی زاده-رسول فروغی-تورج عیوض محمدی-فرشید افشار-ناظر:عبود سنگاشکن
فولاد خوزستان-نفت-تختی-اهواز
محمود رفیعی-مسعود فرح نیا-محمدرضا امینی-جمشید دانش مهر-ناظر:عبدالله با عزم
مس کرمان-استقلال-شهید باهنر-کرمان22:30
علیرضا فغانی-داود رفعتی-علی میرزابیگی-سید حسن زرگر-ناظر:محمد تولایی 


ماجرای در بند شدن اهالی «آینده» که 100 و اندی ساعت به طول انجامید، در پرحرف و حدیث ترین زندان کشور را می توان متفاوت با آنچه در رسانه های غیررسمی می نگارند، نوشت. ضبط حاملان «با من صنما» را در دستگاه «نوا» می خواند، اما دلم «شور» می زد؛ شاید چون ناآگاه بودم از آنچه رخ داده و آنچه پیش روست. یاد حرف پدرم افتادم و بند انگشتانم را تسبیح کردم و ذکر گفتم تا آرام شوم. متوجه شده بودند حالم دگرگون است و حین انتقال جویای احوال بودند و حقیر نیز که می دانستم این برادر و بنده در بند هر دو مکلفند به ادای تکلیف،  تابع بودم تا آنجا که از درب اوین عبور کردیم و به اصل ماجرا رسیدیم.

از تاریکی پشت چشم بند تا روشنی نورافکن
پس از آنکه البسه تحویل گرفته می شود و لباس زندان اوین را می پوشم، نخستین ابزاری که با آن آشنا می شوم، چشم بند است؛ چشم بندهایی به رنگی شبیه پارچه های لجنی. و حالا با این چشم های کاملاً بسته به سمت سلول حرکت می کنم. قرار بود به سلولی در بند 209 برویم اما از میان حرفهای یکی از زندانبانان که همه ماسک زده اند، در می یابم که اینجا سلول های بند 240 اوین است و قسمت نشده در 209 ساکن باشم. چشم بند تنها در سلول باز می شود و تنها در شعبه بازپرسی و هنگامه آزادی از آن خلاصی می یابم؛ به هر حال بر روی عدم مشاهده چهره ها و جزئیات بازداشتگاه حساسند و این داستان چشم بند در همه دستگاه های امنیتی دنیا، یک تعریف واحد دارد.

پس از تاریکی چشم بند، حالا نور است که توی صورت می زند و این خصوصیت انفرادی است. اینجا کلیدی برای خاموش کردن چراغ هایی که به حالت نورافکن بالای ورودی سلول قرار گرفته اند، نیست و شبانه روز باید با چراغ های روشن سر کرد. شاید دوربینی نصب باشد که قابل مشاهده نیست و شاید هم برای سرکشی برادران زندانبانی که گهگاه گاهی سرکشی می کنند تا سر جایم باشم. به هر حال امثال حقیر که عادت به این نور ندارند، باید با چشم بند بخوابند و چون چشم بند یادآور خاطرات چندان خوشایندی نیست، ترجیح می دهم زیر همان نور سنگین تلاش کنم بخوابم. این تاریکی و روشنی حکایتی دارد که تا آنجا نباشی، نمی توانی به خوبی درک کنی.

جانشین سیاسیون، همسایه یاکریم ها
سلول موکت شده و تمیز است و همه چیزش (حتی لوله کشی سرویس بهداشتی) فلزی است اما به جز دیوارنوشته های اندک سیاسیونی که سابقاً ساکن این سلول معظّم بوده اند و حال جانشینشان شده ایم، نکته خاصی جلب توجه نمی کند. شب نخست، شب بلاتکلیفی است و با توجه به بسیاری از تبلیغاتی که در خارج از زندان شنیده ام، به انتظار اتفاقات بدی در گوشه ای از سلول نشسته ام. اما خبری جز دادن وعده شام نمی شود و تنها فضای بلاتکلیفی است که وجود دارد و باعث می شود شب نخست اگر تمامی چراغ های زندان را هم خاموش کنند، خواب به چشم نیاید. اتهامی که از آن مطلع نیستم و باید در قبالش پاسخگو باشم و چه مدت اینجا خواهم بود؟ اینها مهمترین پرسش هایی است  که ذهن را در می نوردد و شاید شب اول بسیاری اینگونه گذشته باشد.

نیمه شب که می شود، یاکریم ها پشت پنجره می آیند و تا صبح بقبقویشان به نور چراغ افزوده می شود تا همه چیز برای زمان خواب مهیا باشد. به هر حال اوین در تهران منطقه خوش آب و هوایی است و علی الظاهر این حیوانات عزیز ترجیح داده اند در این منطقه خوش آب و هوا، پشت پنجره سلول بنده را برای جفت گیری گروهی یا هر عملی شبیه به آن و سر دادن سمفونی آفرینش انتخاب کنند و کاری از من بر نمی آید، جز اینکه یاد دوران نوجوانی بیفتم که هیچ گاه به عمد یک تیر تفنگ بادی ام را به این نامردها نزدم و گوشت یاکریم نخوردم! بعد از نماز صبح که برای ساعاتی می خوابم، آواز گنجشک هاست که  هشیارم می کند و چون صدای گنجشک ها را دوست دارم، گله ای نمی ماند و مهیا می شوم برای صبحانه و بازجویی... .

چه کسی عقربه ساعت را نگه داشته؟!
برخلاف تحریریه مطبوعات و سایت های خبری، در سلول زمان نمی گذرد و هر دقیقه به بلندای یک عمر است. ساعتی هم اینجا نیست و به همین دلیل برخی اوقات تصور می کنم چه کسی عقربه ساعت را در این نقطه از زمین نگه داشته است؟! اینجا آدم بیش از همیشه به خدا نزدیک می شود و جالب آنکه پس از خواندن ده ها رکعت نماز قضا و قرائت چند سوره طویل قرآن، انگار دقیقه ای نگذشته است! نه رنگ روز به تیرگی شب می پیوندد و نه شب به روشنی روز گره می خورد. بازجویی ها سریع تر می گذرد و به همین دلیل مشتاقم بازجویی ها سرعت بگیرد و از ساعت صفر عبور کنم. این توقف زمانی، آدم را به خدا نزدیک تر می کند؛ انگار خدا مقابلم نشسته و من در برابرش پیشانی و بینی ام را بر خاک می مالم و در همین شرایط که دل هر پناهنده ای می گیرد، سجده شکر به جا می آورم.

سلول محل خوبی برای فکر کردن است و اندیشیدن در خصوص روزهایی که قرار است خارج از این دیوارها سپری شود. بزرگ ترین تصمیمات محبوسین غالباً در همین ساعات قطعی می شود و تنها بالفعل شدنش  برای ساعاتی باقی می ماند که رگه های خورشید را از پشت شبکه های فلزی پنجره سلول مشاهده می کنند. جمعه که می شود، یکی از مسئولان زندان به تک تک سلول ها سر میز ند و محترمانه ضمن پرس و جو در خصوص نام و اتهام زندانی، جویای وضعیت زندانیان می شود و پیگیر که آیا رویه معمول و تعریف شده برای زندانیان اعمال شده و وضعیت بازداشتی ها، رو به راه است یا نه؟!

اشتباهی به بزرگی یک سینی چای
شاید برخی باورشان نشود و تصور کنند دروغ می نویسم، اما غذای بازداشتی های اوین اگرچه کم است و شاید زندانی سیر نشود اما همان هم بعد از ساعتها گرسنگی غنیمت است. قیمه، جوجه کباب، تن ماهی، لوبیا با قارچ، لوبیا پلو و خورشت کدو برخی وعده های شام و ناهار و کره، خامه، مربا و پنیر برخی وعده های غذایی بود که به به من و سلولهای اطراف دادند و طبیعتاً اگر این وعده ها را از خودم نوشته باشم و اثرات اوین نشینی تلقی شود، هم بندان دیگری که طبیعتاً برخی از آنها با تودیع قرار آزاد خواهند شد، می توانند خوردن این وعده های غذا را شهادت دهند. در هر حال حداقل در بند 240 وضعیت اغذیه این گونه بود، هرچند حجم غذا کم بود و امکان خرید مواد غذایی همچون دیگر بندها وجود نداشت.

در هر حال هیچ چیز یک وعده غذا کنار خانواده نمی شود و اگر بهترین غذاها هم در سلول سرو شود، باز هم جای یک نان و پنیر با پدر و مادر و همسر را نمی گیرد.  قسمت شد و در سلول به پیشواز ماه مبارک رمضان رفتم و در دو روز پیشواز آنجا بودم. هنگامه افطار که به محبوسین چای می دادند، گمان کردم بنده و تنی چند از دیگر بندگان خدا در چنین فضایی تن به روزه مستحبی داده باشند، اما وقتی آخرین چای سینی نصیبم شد، دریافتم تصورم به اندازه یک سینی پر از چای و لااقل 30 زندانی اشتباه بوده است و از درگاه خدا  طلب بخشش کردم. شاید آنجا، یکی از نزدیک ترین نقاط به خدا باشد و شاید به هم همین دلیل بود که در گوشه سلول بیش از پیش یاد این شعر می افتادم که: «کعبه سنگی نشان است که ره گم نشود/ حاجی احرام دگر بند و ببین یار کجاست». نباید درباره آدم هایی که به اینجا می آیند به سادگی و سهولت قضاوت کرد، حتی درباره بدترینشان.

"بچه سال های" ترسو! ما انقلابی هستیم یا شما؟
بسیاری از حرف ها را ننوشتیم و گذاشتیم تا به وقتش با بزرگان قوم در میان بگذریم که رسم انقلابی بودن این است که بدی ها را بیرون در بگذاریم تا ضدانقلاب خوشحال نشود. البته مظلومیت اهالی آینده این است که هم از سوی تندروهای خارج نشین بایکوت می شود و هم برخی مدعیان ارزش گرایی که کوچک ترین نشانی از شرع، اخلاق و حتی انسانیت در وجودشان دیده نمی شود با عناوین دروغین و بچگانه مورد نوازش قرار می گیرند!

بر آنهایی که آن سوی مرزها هستند و ملت ایران را نمی توانند ببینند که حرجی نیست ؛اما آنهایی که منافقانه در ایران نقاب ارزشی ها را زده اند اما در عمل رفتارهایشان مملو از ضد ارزشهاست بدانند اهالی آینده فدایی انقلابند و حتی اگر به خطا مورد برخورد یا حتی ظلمی قرار گیرند، در پس پرده به بزرگان دلسوز منتقل می سازند و یا سکوت مظلومیت را تجربه می کنند. بچه سال های ترسو  و پرسروصدا باید بدانند ما انقلابی هستیم و برخلاف آنها وقتی خودرویمان را جریمه می کنند، به سبک آنها رفقایمان را مقابل نهادهای مختلف با پلاکارد نمی فرستیم و با مظلوم نمایی امورمان را پیش نمی بریم.

اگر شهدا و جانبازان خانواده اهالی آینده در پیش و پس از انقلاب را جمع کنیم، شاید بیش از یک گروهان باشند؛ اما نیامده ایم نان نام شهید "رجایی" یا "بهشتی"  یا "همت" و "باکری" و "حسن باقری" و "حزب الله" را بخوریم و خلاف مسیرشان برویم. حزب اللهی واقعی آنگونه که قرآن می گوید و سراغ داریم، نخواهد توانست ارزشها را سپر اشتباهاتش سازد و چنان عمل کند که اشتباهاتش به پای ارزشهای واقعی نوشته شود و حتی یک نفر نسبت به ارزشها بدبین شود. اینها البته دوره شان کوتاه است و  در همین دنیا چهره واقعی شان علنی خواهد شد؛ اما عوارض رفتارشان در طولانی مدت باقی خواهد ماند و ای کاش بیشتر خطر منافقان با نقاب ارزش درک شود


سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای انجمن اسلامی جامعه پزشکی و انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه‌ها تأکید کرد: "حالا هم باید اصرار کنیم که جمهوری اسلامی با تمام ابعادش پیاده شود نه اینکه از بعضی جهات تظاهرات و ظاهر‌سازی بشود و از بعضی جهات بسیاری از مسائل اساسی نادیده انگاشته و حتی ضد‌ارزش‌ها ارزش قلمداد شوند. در نتیجه ریا و نفاق و دروغ بی‌هیچ زشتی در بخش‌‌هایی از جامعه رواج یابد و حرمت انسان، اهتمام به راستی و پاکی و عدالت و برابری لطمه ببیند."

متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این نشست در پی می‌آید:
از دیدار با جمع شما خوشحالم و فرارسیدن ماه مبارک رمضان را به شما تبریک عرض می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که همه شما از برکات این ماه بهره‌‌مند باشید.
اینکه انجمن‌های مختلف اسلامی و تشکل‌‌های اجتماعی بکوشند ارتباط بیشتر و حتی اندامواره داشته باشند، امر مبارکی است و بسیار خوشوقتم که شما دو تشکل پرسابقه، آگاه و دلسوز یعنی انجمن اسلامی جامعه پزشکی و انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه‌ها تصمیم به ارتباط محکم‌تر گرفته‌اید. هم آراء وقتی جمع شد قوی‌تر می شود و هم توان تأثیر‌گذاری در جامعه بیشتر.
باید ارتباطات میان بخش‌های مختلف جامعه برقرار باشد این قطع ارتباطات آسیب بزرگی است و برقراری این ارتباطات و آن هم برای جریاناتی که خیر کشور و مملکت و انقلاب و مردم را می‌خواهند بسیار مبارک است و ان‌شاء‌الله این راه تداوم پیدا کند و ما شاهد گسترش این نوع ارتباطات باشیم و آثار و برکات آن را هم ببینیم.
در باب مسائل جاری مطالبی را عزیزان بیان کردند که نوعاً مورد تأیید است و تکرار آن را لازم نمی‌دانم. هر‌چند ممکن است در بعضی نقاط سوء‌‌تفاهماتی باشد که کاملاً قابل رفع است. آنچه مهم است اینکه مسائل ریشه‌ای، اعتقادات و دلبستگی‌های اساسی وجود دارد و با توجه به آنها می‌توان مشکلات جاری و مسائل فوری را هم حل کرد و گاه حساسیت‌های مسائل روز و نیز احیاناً سیاست‌زدگی موجب غفلت از آن اصول و موازین می‌شود. ما مسلمانیم و البته به همه انسان‌ها احترام می‌گذاریم. ولی اصولی که به آن معتقدیم نباید دچار تحریف شود و نیز مورد غفلت قرار گیرد و بخصوص در موقعیت کنونی که تظاهرات و ظاهرگرایی‌ها به نام دین فراوان است،‌ ولی روح دیانت خیلی ساده قربانی می‌شود. ما خواهان عدالت در جامعه هستیم و نیز معتقد به اینکه انسان‌ها دارای حقوق اساسی هستند و باید آن حقوق محترم باشد، بخصوص در نظامی که منتسب به اسلام است و اسلام برای انسان و خیلی مسائل دیگر اهمیت خاصی قائل است.


ما نباید این امور محوری و ریشه‌ای را بخصوص در مورد دین که این روزها انحراف و تحریف در آن زیاد است از نظر دور بداریم. درست است که مسائل سیاسی برای ما مهم است ولی حتی این مسائل را باید بتوانیم براساس موازین و اصول حل کنیم.
شنیده‌اید که در یکی از جنگ‌ها فردی از مولی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره خدا و بعض امور اعتقادی سؤال کرد. بعضی از یاران اعتراض کردند که بحبوحه جنگ جای این پرسش و این مسائل نیست! امام چنانکه نقل شده است فرمودند: (قریب به این مضامین) اتفاقاً همین حالا و همین‌جا این بحث‌ها مناسبت دارد. اصلاً جنگ ما برای همین مسائل است.
من هم می‌گویم در کشاکش‌های موجود نباید بسیاری از امور اساسی و معنوی مورد غفلت قرار گیرد. از جمله عبادت و به ویژه روزه که از مصادیق درخشان عبادت است. رمضان ماه روزه، ماه خودسازی، ماه انسان است. ماه خداست ازآن‌جهت که انسانیت انسان در این ماه تقویت می‌شود.
گفتم خودسازی این “خود” یا “من” چیست؟‌ یا وقتی از با “خود‌بیگانگی” سخن می‌گوییم، درباره “خودشناسی” بحث می‌کنیم یا “خودخواهی” را منشاء بسیاری از مشکلات می‌دانیم مرادمان از “خود” چیست؟ این حدیث شریف را شنیده‌اید که “من عرف نفسه فقد عرف ربه”. این “خود” و “من” بسیار مهم است که خدا را نیز با شناخت آن می‌توان شناخت. شعار معروف سقراط این بود “خودت را بشناس”.
همچنین منشاء از خودبیگانگی در قرآن، غفلت از خداست.
“نسو الله فانسیهم انفسهم”
خدا را فراموش کردند، خداوند آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشی کرد.
خودسازی که باید در ماه رمضان صورت بگیرد یعنی چه!؟ در تعبیری عارفانه و شاعرانه زمین جنبه مادی حیات است و زمینی کسی است که “خود” مادی و خودی که متعلق به این طبیعت است برایش اصل است و آسمان نماد آن معنویت و بلندی و والایی است. آن کس که “خود” معنوی‌اش را تقویت می‌کند انسان آسمانی است.
در بینش الهی آنگونه که ما درک می‌کنیم، انسان برترین موجود عالم هستی است و پروردگار به خاطر آفرینش او به خود آفرین می‌گوید یعنی هنگامی خداوند به خود تبریک می‌گوید که خلق جسمانی انسان را تمام می‌کند و تن را به حالت اعتدال می‌رساند و همه اجزاء و شرایط آن را تأمین می‌کند آنگاه روح خود را در آن می‌دمد و آفرینش دیگری صورت می‌گیرد و بعد تمام نیروهای برتر هستی در برابر این آفریده، به فرمان خداوند به سجده می‌افتند.
اینکه کدام خود را بسازیم و چگونه آن را بسازیم مسأله‌ای اساسی است؟ اگر دو خود وجود دارد یکی خود این جهانی ودیگری خود برتری که انسان به خاطر آن انسان است و با شناخت آن انسان خدا را می‌شناسد و به کمک آن به نیک بختی و سعادت واقعی می‌رسد باید مرزهای این دو خود و نسبت آنها را با یکدیگر دریابیم.
آیا سعادت در این است که یکی از این خودها فدای دیگری شود یا نه؟ در دنیای امروز مدار و محور زندگی جامعه نوعاً همین “من” و “خود”ی شده است که زمینی است. به عبارت دیگر نوعی اصالت دنیا بر ذهن‌ها و زندگی‌ها غالب شده است. در مقابل کسانی بودند و هستند که می‌گویند تو این خود زمینی را باید ترک کنی تا به آن خود برتر برسی. اما فارابی به حق می‌گوید این دیدگاه،‌ دیدگاه رایج در یکی از مدینه‌‌های جاهله است که می‌گوید برای درک وجود حقیقی باید وجود طبیعی از جمله زندگی در متن جمع و سیاست مدنی را رها کنی، در حالی که انسان در متن جامعه و در متن زندگی این دنیا بر می‌آید و به طبیعت خود مدنی و اجتماعی است و ناگزیر از سیاست و مدنیت و پرداختن به امور این دنیا است، محال است شما بتوانید این خود برتر یا وجود حقیقی خود را بیابید در حالیکه وجود طبیعی را ترک و رها کرده‌اید.
ولی پرداختن به من وخود طبیعی، نباید موجب غفلت از خود و من اصلی شود. و عبادت، روزه، دعا و ... ما را از غفلت بیرون می‌آورد.
آنچه گفتنی است اینکه منِ اصیل و منِ آسمانی گرچه در متن طبیعت پدید می‌آید ولی رو به بالا دارد و استعداد کمال؛ که باید با درایت راه کمال او را هموار کنیم. علاوه بر این به نظر می‌رسد علاوه بر “من” و شخصیت فرد، جامعه نیز سیری و مسیری دارد.
آنچه امروز به نام فلسفه تاریخ رایج شده و بسط یافته است و می‌توان گفت که مورخ و فیلسوف اسلامی ابن خلدون آن را ابداع کرد در باب همین سیر تاریخ و عوامل و علل حرکت در تاریخ و هدف آن بحث می‌کند. خود ابن خلدون بر این باور بود که تاریخ حرکتی دارد که قابل درک و علت‌یابی است، ولی حرکت را دوری می‌دانست، چنانکه اخلاف متجدد او چون “توین بی” نیز البته با مبادی و نظرگاه دیگر به نوعی حرکت دوری در تاریخ قائلند و شاید پرآوازه‌ترین بحث در این زمینه را هگل داشت که قائل به حرکت طولی تاریخ بود و امر اصیلی به نام ذهن یا روح (Das Geist) را به داخل تاریخ کشاند و بر این نظر بود که تاریخ در جامعه مدرن به کمال خود که خودآگاهی و آزادی است می‌رسد. البته در باب این مکتب‌ها و آراء می‌توان بحث و چون و چرا کرد که مجال دیگری می‌خواهد.
غرض این بود که فلسفه تاریخ در صورتی معنی دارد که تاریخ را دارای سیری حساب شده بدانیم نه مجموعه حوادثی که به تصادف رخ می‌دهد و کارکرد دارند.
خوب اگر تاریخ سیری دارد‌، آیا آن سیر، سیر تکاملی است؟ هگل چنین نظری دارد. در پایان قرن بیستم نیز شبه‌نظریه‌ای که بیشتر ژورنالیستی بود تا فلسفی تحت عنوان “پایان تاریخ” مطرح شد و درخور توجه است که طرح این نظریه تقریباً همزمان با مطلب دیگری بود که با عنوان “ستیز و کشاکش تمدن‌ها” مطرح گردید و این دو که بیشتر به یک بیانیه سیاسی با جهت‌گیری خاص می‌ماند مکمل یکدیگر بودند.
خلاصه سخنی که “پایان تاریخ” دارد این توهم است که تاریخ در تجدد و تجدد در لیبرال دموکراسی به پایان خود رسیده است و لیبرال دموکراسی نیز در شیوه و محتوای نظام آمریکایی صورت کمال خود را پیدا کرده است. طبعاً نتیجه‌ای هم که گرفته می‌شود این است که آمریکا برترین نظام و نیروی موجود است و همگان نیز باید دقیقاً از الگوی آمریکایی پیروی کنند. جنگ تمدن‌ها و پایان تاریخ در واقع توجیهی است بر فزون‌طلبی‌های آمریکا و جنایاتی که از آن حاصل می‌شود یا دست‌کم زمینه توجیه رفتارهای فزون‌طلبان را فراهم می‌آورد. گرچه به نظر می‌رسد که نظریه‌پرداز پایان تاریخ از حرف خود برگشته باشد.
صرف‌نظر از مطالب درست یا نادرستی که در فلسفه تاریخ مدرن مطرح است ما به عنوان پیرو بزرگ‌ترین دین وحیانی و الهی یعنی اسلام و به طور کلی پیروان ادیان توحیدی نیز به پایان تاریخ(به معنی درست و مطلوب آن) معتقدیم. اصلا “آخر‌الزمان” که باور آن مشترک میان همه ادیان الهی است و بخصوص در اسلام و بالاخص در تشیع در مهدویت بروزی شکوهمند دارد هدایت گر ذهن ما به سیر کمالی تاریخ و پایان آن است، آنگاه که زمان (زمان تاریخی) به پایان می‌رسد و تاریخ به هدف خود رسیده است. در قرآن نیز نسبت به این سیر و این پایان به نظر می‌رسد که اشاراتی و حتی تصریحاتی هست.
اینکه خداوند اراده کرده است که محرومان مستحق را در برابر برخورداران متجاوز متمکن در زمین و میراث برِ آن گرداند می‌تواند هدایت‌گر ما به همان امری باشد که بیان شد. منتهی آنچه مهم است اینکه اراده خداوند از مجرای آگاهی و اراده انسان آزاد، مختار و مصمم جاری خواهد شد و کار پیامبران نیز آگاهی بخشی، تقویت اراده که تقوی مظهر آن است و بخشیدن حس مسؤولیت به انسان‌ها است.
پرسش اساسی در اینجا این است که آیا واقعاً تاریخ و جامعه بشری سیر کمالی داشته است؟ آیا دنیای مدرن نسبت به عوالم قبلی تکامل یافته‌تر است؟ اگر چنین است پس این همه بحران‌های ویران‌گری که در این دنیا وجود دارد نشانه چیست؟ باید گفت جهان مدرن از جهتی نشان‌دهنده سیر کمالی تاریخ است، گرچه از جهات دیگری هم اگر نگوییم عقب‌گرد، دست‌کم مشکلات بزرگی دارد.
درباره دنیای متجدد گفته‌اند “تجدد” انسان را از بند دو قیمومیت رهانید. قیمومیت امر قدسی و قیمومیت قدرت سیاسی. پیشتر نیز کانت روشنگری را عبارت دانسته بود از گذر انسان از مرحله صغارت و وابستگی فکری و رسیدن او به بلوغ و اتکاء به درک و اندیشه خود.
آیا رها شدن از بند آن دو قیمومیت به معنی کمال و تکامل است؟ بدون تردید درک مشترکی که بشر در این مرحله تاریخ به آن رسیده است که عبارت است از نفی قدرت‌های جبار و خودکامه و اینکه سرنوشت آدمی در دست خود او است و هیچ قدرتی اعتبار ندارد مگر اینکه بر آمده از قدرت منتشر در میان همه افراد و ناشی از رضایت و رأی مردم و طبعاً مسؤول در برابر آنان باشد و اینکه قدرت امر زمینی است با همه محدودیت‌هایی که امر زمینی دارد و طبعاً باید تحت نظارت و کنترل جمع باشد. این یک پیشرفت شگفت‌انگیز است که نمی‌توان آن را انکار کرد.
اما رهایی از قیمومیت امر قدسی. اگر مراد رهایی از امور بشری غیرمقدس که به ناحق مقدس و قدسی قلمداد شده و در سایه آن هم جلو رشد ذهن و زندگی مردم گرفته شده و هم به آنان ستم بی حساب شده است باشد این خود یک پیشرفت بزرگ است. قدسی‌زدایی از امور غیرقدسی که مقدس قلمداد شده‌اند.
با کمال تأسف این امر در تاریخ، چه تاریخ مسیحیت و چه تاریخ اسلام (البته خیلی کمتر از مسیحیت) رخ داده است و چه خسارت‌هایی که از این جهت نصیب بشر شده است و به تعبیر مولی امیرالمؤمنین علیه السلام از دین پوستین وارونه‌ای ساخته‌اند که به جای اینکه گرما‌بخش و نشاط‌آور باشد ترسناک و هراس‌انگیز است.
یکی از فاجعه‌های بزرگ این است که امور محدود بشری و اموری که مربوط به این زندگی با همه محدودیت‌هایش است مطلق و بی‌عیب و مقدس به نظر بیاید و آن کسی که زور و امکانات در اختیار دارد خود و خواست‌های خود را مقدس قلمداد کند و دیگران را مجبور به اطاعت نماید تا اگر اطاعت نشد هم تازیانه به کار ببرد و هم اینکه او را از قدرت لایزال مقدس و مطلق یعنی خدا بترساند، چرا که چنین وانمود شده است این امر محدود و کوچک و پرعیب،‌ عین عنایت و اراده و خواست خدا است.
یکی از عوامل مهم فجایعی که در تاریخ به وجود آمده است همین بوده است و تقدس‌زدایی از این جهت امر مبارکی است. ولی با کمال تأسف چون پیدایش جهان جدید به صورت عکس‌العملی در برابر ناروایی‌های قرون وسطی بود بشر جدید از این فراتر رفت و به طور کلی امر قدسی را انکار کرد یا از آن غفلت نمود. در حالی که امر قدسی هست و بدون آن زندگی بی‌معنی و پر از بیم و اندوه خواهد شد.
چنانکه امروز شده است و نمونه آن ناامنی فراگیری است که جهان پیشرفته و عقب نگهداشته شده را یکسان درخود فرو برده است.
در حالی که دلبستگی و وابستگی به امر قدسی (ایمان به خدا و زیبایی مطلق و مقدس) سبب از میان رفتن ترس (خوف) و اندوه (حزن) از زندگی می‌شود، زندگی سعادتمند آن نیست که فارغ از بیم و اندوه باشد؟ اعراض از امر یگانه قدسی موجب زندگی تنگ و دردناک و نا امن می‌شود.
“مَن أعرَضَ عَن ذِکرِی فإنّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکاً”
و از این جهت باید دست آورد تاریخ مدرن را منفی بدانیم. ولی رهایی از قیمومیت قدرت سیاسی و رهایی از قیمومیت امور غیرمقدس ولی مقدس قلمداد شده مسلماً پیشرفت است.
معتقدم بحرانی که در اثر غفلت از امر قدسی یا انکار امر قدسی در دنیا پیدا شده بشر را به خود خواهد آورد بعلاوه اینکه این خلاء هم پر خواهد شد.
آن امری که ما در انقلاب خودمان در جستجوی آن بودیم و الان هم هستیم همین است و اگر هم اعتراض و مشکلی داریم این است که از آن امر دور افتاده‌ایم.
به نام خدا انقلاب شد اما این انقلاب بیگانه از زندگی مردم نبود، یعنی برای مردم آزادی، برخورداری، عدالت و پیشرفت می‌خواست، از عقب‌افتادگی و استبداد و وابستگی به بیگانه و همه اینها رنج می‌برد می‌خواست مردم از اینها رها شوند و زندگی خوبی داشته باشند.
رژیم گذشته مردود بود چون زندان‌هایش پر از زندانیان بی‌گناه بود، اقتصاد و کشاورزی جامعه را ازبین برده بود مصالح دیگران را بر مصالح ملت ترجیح می‌داد و منشاء گسترش فساد در جامعه بود و آزادی بیان و اندیشه وجود نداشت.
انقلاب ما شکل گرفت تا اینها از میان برود، مردم آزاد و محترم شوند و کشور آباد و پیشرفته و در عین حال زندگی تهی شده از اخلاق و معنویت با ارزش‌های الهی و اخلاق و عدالت پربار گردد.
اگر جمهوری اسلامی بدان صورت که مورد توجه بود پیاده می‌شد ملت ما در مسیر کمال تاریخی خود به نقطه بلندی می‌رسید و حالا هم باید اصرار کنیم که جمهوری اسلامی با تمام ابعادش پیاده شود نه اینکه از بعضی جهات تظاهرات و ظاهر‌سازی بشود و از بعضی جهات بسیاری از مسائل اساسی نادیده انگاشته و حتی ضد‌ارزشها ارزش قلمداد شوند. در نتیجه ریا و نفاق و دروغ بی‌هیچ زشتی در بخش‌هایی از جامعه رواج یابد و حرمت انسان، اهتمام به راستی و پاکی و عدالت و برابری لطمه ببیند. اگر به راهی که انقلاب و مردم ما می‌خواستند برویم هم می‌توانیم دنیای خوبی داشته باشیم و هم شاهد رشد فضیلت‌ها در جامعه باشیم.
ماه مبارک رمضان، ماه خودسازی است باید به آن خود برتر توجه داشت و نیز متوجه بود که غرب در عین حال که دستاوردهای بزرگی دارد قبله آمال ما نیست و حتی خلاء‌های بزرگی هم دارد. ما می‌توانیم و باید همه دستاوردهایی که در دنیای امروز و نشانه تکامل تاریخ هست بدست بیاوریم وخلاءهایی را که دارد پر کنیم و اگر نقد و اعتراضی هم هست به این است که خدای نکرده از این مسیر دور نیفتیم.
اصول و معیارها همین هاست که باید روی آن ایستاد بیان کرد البته ما هیچ وقت نه توانش را داشتیم و نه اعتقاد به آن داشتیم و نه آن را مفید دانسته‌ایم که با روش‌های خشن و نا‌مطلوبی که در دنیا هست به این مسائل برسیم ولی در بیان و ذکر و بالا بردن آنها و آگاهی جامعه تلاش خواهیم کرد.
وجود و فعالیت انجمن‌هایی مثل شما می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد.
در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خویش پرداختند که مهترین آنها بدین شرح است:
- تعطیلی بسیاری از رشته‌های دانشگاه‌ها، عدم انتخابی بودن مدیران گروه‌ها، تهدید دانشجویان، زندانی بودن اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها و نادیده گرفتن زحمات اساتید و احیاناً تهدید و ایجاد تنگنا برای آنان.
- به دلیل بی‌اعتمادی و سوختن سرمایه اجتماعی نگاه بسیاری از افراد رو به خارج است، این یک نوع سوختن محصول کشور است.
- امید افراد به اصلاحات و صحبت‌ها و حرکت‌ها و جهت‌گیری‌های با حکمت و درایت حضرت‌عالی است. نقش شما در این ایام نقش‌محوری هست.
- تا وقتی شروط حداقلی اصلاح‌طلبان تحقق نیابد امکان حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات نیست.
- خواست جامعه دانشگاهی چیزی جز بازگشت به قانون و توجه به سیره و روش حضرت امام (ره)نیست


شش ماه پس از سقوط رییس جمهوری که سی سال در منصب قدرت بود، حسنی مبارک، محاکمه وی آغاز شد. مبارک از معدود حکام عرب در تاریخ خواهد بود که به پای میز محاکمه خواهند آمد. طبق سنت مصری‌ها مبارک در یک قفس بزرگ به همراه دو پسرش، وزیر داخلی سابق، حبیب ابراهیم العادلی و شش افسر ارشد وی در وزارت، در دادگاه حاضر شدند. دادگاه به طور زنده بر تلویزیونی بزرگ بیرون آکادمی نشان داده می‌شود و هنوز مخالفان و موافقان مبارک جدا نشده‌اند. بعضی مخالفان به سمت تلویزیون سنگ پرتاب می‌کنند در حالی که موافقان زیر تلویزیون بنری در حمایت از مبارک زده‌اند. جماعتشان به 250 نفر می‌رسد که ده نفر از آنان در درگیری صبح زخمی شدند. 

بر اساس این گزارش ، علاوه بر حسنی مبارک ، در دادگاه امروز ، دو پسر وی یعنی «جمال و علا مبارک» و همچنین وزیر کشور سابق این کشور نیز محاکمه خواهند شد. ریاست دادگاه امروز را قاضی دادگاه پنجم قضایی مصر بر عهده دارد. هم اکنون در درون دادگاه قفسی تعبیه شده است که مبارک خوابیده بر تخت ، در آن قرار گرفته است . قاضی دادگاه در حال سخنرانی مقدماتی است . . همه افراد که هم اکنون در این دادگاه حضور دارند ، با دعوت قبلی و تحت تدابیر شدید امنیتی حضور یافته اند .
در حال حاضر حسنی مبارک وارد دادگاه شده است و حدود هزار نفری که در دادگاه حضور دارند ، همچنان منتظرند که اتهامات اعلام شود.
* این فرد وکیل اصلی حسنی مبارک در دادگاه است


*در این تصویر شهدای انقلاب مصر نشان داده می‌شوند که جمعیت در خارج از سالن در دست گرفته‌اند. تصویر خالد سعید نیز در میان آنان هست.که مرگ او باعث شعله ور شدن انقلاب شد

* پلیس با مردم در خارج از دادگاه درگیر شده است.

وکیل مبارک سعی دارد نشان دهد که یکی کردن دادگاه مبارک و وزیر داخلی غیرقانونی است. دادگاه این دو تنها چند هفته پیش یکی شده است
*
یک وکیل العادلی خواستار به تعویق افتادن دادگاه به یک ماه آینده شد تا فرصت بیشتری برای بررسی پرونده داشته باشد. وکیل مبارک گفت یک هفته کافی است. هنوز قاضی دستوری در این خصوص صادر نکرده است
*
مبارک در طول محاکمه روی تخت بیمارستان دراز کشیده است و گاهی علائم درد در او مشاهده می‌شود

*با تعلیق دادگاه به مدت کوتاهی برای استراحت، حسنی مبارک دادگاه را ترک کرد. هنوز نوبت رسیدگی به پرونده وی نرسیده است.

*برگزاری این دادگاه با تدابیر شدید امنیتی همراه بوده، روزنامه نیویورک تایمز در مقاله امروز خود در رابطه با دادگاه آقای مبارک به تشریح جزئیات این تدابیر پرداخته است: «وزارت کشور و ارتش مصر اعلام کرده 5 هزار سرباز و افسر با 50 تانک و خودرو زرهی در مسیر دادگاه و محل دادگاه که آکادمی پلیس مصر است، حاضر خواهند بود. به گفته مقامات امنیتی مصر، این آکادمی با نیروهای امنیتی و موانعی هم‌چون سیم خاردار حفاظت شده است. هیچ شخصی به جز 600 نفری که مجوز دریافت کرده‌اند، شامل وکلا و خانواده‌های قربانیان انقلاب مصر در دادگاه حاضر نخواهد بود. به گفته مقامات مصری، آن‌ها اتاق دادگاه را به طرزی طراحی کرده‌اند که مردم از مته‌مان جدا باشند تا از هرگونه درگیری کلامی یا فیزیکی جلوگیری شود.» ?
*بنابر تصاویری که الجزیره پخش می‌کند، نیروهای ضدشورش با کلاه و سپر سیاه و بقیه نیروها با لباس سفید در اطراف دادگاه حاضر هستند. این تصاویر، حمله معترضان با سنگ به پلیس را نشان می‌دهد. به گزارش الجزیره،‌ چند پلیس تا این لحظه زخمی شده‌اند.
1:58 PM


*محاکمه حسنی مبارک، فرزنداناش و وزیر کشور دولت وی پس از اتمام وقت استراحت، از سر گرفته شد.

*ابوکار، یکی از خبرنگارن عرب که در بیرون دادگاه مبارک حاضر است، نوشته شاهد دستگیری دو تن از معترضان بوده است.
*
وکلا همچنان در حال طرح اظهارات خود هستند. هم‌زمان پشت درهای دادگاه دو معترض دستگیر شده و ده نفر زخمی شده‌اند
*سارا کار وکیل یکی از شهدای انقلاب مصر با بیان این‌که «علیه معترضان در انقلاب بزرگ، بمب و نارنجک استفاده شد و از ارعاب و ترور علیه آنان استفاده شد، افزود «دیکتاتور سرنگون‌شده مصر تصمیم گرفت تا معترضان صلح‌جو را بکشد.»
*یک وکیل به نمایندگی از 32 نفر خواستار غرامت برای افراد کشته شده و زخمی درگیری‌های انقلاب شد. 50  هزار پوند برای هر کشته و 10 هزار پوند برای هر زخمی. او همچنین خواستار وارد کردن دیگر مسئولین رژیم چون نخست وزیر سابق، احمد نظیف شد.
*الجزیره اعلام کرد تعداد بازداشتی‌ها به 15 نفر رسیده است
*دادستان هم‌اکنون در حال قرائت اتهامات حسنی مبارک و دیگران هستند؛ میلیون‌ها بیننده شاهد یکی از لحظات بزرگ تاریخ جهان هستند.
*به گفته دادستان مصر، اتهامات متوجه آقای مبارک شامل برنامه‌ریزی برای کشتار معترضان، دستور قتل و سرکوب معترضان است. فرزندان آقای مبارک و یکی از شرکای تجاری آنان هم به اتهام اختلاس و اتلاف بیت‌المال در قرارداد صادرات گاز به رژیم صهیونیستی است.
*حسنی مبارک در دادگاه در واکنش به اتهامات گفت «من حاضر هستم و بی‌گناهم.»علاء و جمال مبارک، فرزندان حسنی مبارک هم مدعی شدند «بی‌گناه هستند.» 
* مبارک در حال رد اتهامات

*یکی از وکلا قربانیان سرکوب آقای مبارک خواستار حضور رئیس تلویزیون نیل و شبکه اول تلویزیون مصر در دادگاه برای ارائه شهادت شد
*
یکی دیگر از وکلا خواستار حضور وزیر دفاع مصر (حاکم فعلی مصر) و فرمانده ارتش مصر در دادگاه شد تا «بگویند چه کسی دستور سرکوب داده است.»
*همزمان با برگزاری دادگاه مبارک، یکی از وزرا سابق رژیم صهیونیستی به رادیو ارتش این رژیم گفت اسرائیل به مبارک پیشنهاد پناهندگی داده بود «چرا که وی یک وطن‌دوست و قهرمان بوده».
*پسر حسنی مبارک در حال رد اتهامات

*احضار رئیس مخابرات مصر و مسئولان شرکت‌های مخابراتی این کشور از دیگر خواسته‌های وکلا شهدا انقلاب مصر است.
*
یکی از وکلای قربانیان انقلاب مصر: « ما اکنون 30 وکیل در این دادگاه حاضر هستیم و 130 وکیل هم بیرون دادگاه؛ لطفا به آن‌ها اجازه حضور در دادگاه را بدهید.»
*
حسنی مبارک، اولین رهبر جهان عرب است که در پی بیداری اسلامی مردم خاورمیانه درحال محاکمه است. پیش از این، زین‌العابدین علی، رئیس‌جمهور تونس به صورت غیابی محاکمه شده بود.
*
اکنون وکلا دولت مصر خواستار پرداخت غرامت بدلیل وارد شدن خسارت به زیر‌ساخت‌های کشور و صنعت توریسم مصر هستند.
*ایمن محی‌الدین، خبرنگار الجزیره که در دادگاه مبارک حاضر است و جایگاه وی پشت قفس آقای مبارک قرار دارد، نوشته «برق ساعت آقای مبارک، چشمان‌ام را اذیت می‌کند.»
*یکی از وکلای قربانیان خواستا انجام آزمایش دی‌ان‌ای بر روی حسنی مبارک شد چرا که به عقیده وی،‌«حسنی مبارک اصلی در سال 2004 فوت کرده و این توطئه آمریکا و صهیونیست است.»
*سکوت دادگاه با آغاز سخنان فرید الدیب، وکیل آقای مبارک. حسنی مبارک و فرزندان وی در حال خروج از قفس متهمان هستند.
*پیش از اعلام تنفس دادگاه، وکیل آقای مبارک خواستار حضور کلیه 1631 شاهد در دادگاه شد؛ خواسته‌ای که روند محاکمه آقای مبارک را بسیار طولانی می‌نماید.
*
خبرگزاری رسمی مصر گزارش کرد آقای مبارک در ادامه روند محاکمه، در بیمارستان آکادمی پلیس (محل برگزاری دادگاه) بستری خواهد شد و به شرم‌الشیخ بازنخواهد گشت.مقامات مصری، این اقدام را «گامی برای اطمینان حاصل کردن از حضور مبارک در تمامی جلسات دادگاه» دانسته‌ند.
*
قاضی با بازگشت به دادگاه اعلام کرد ادامه محاکمه، فردا از سر خواهد گرفته شد.حسنی مبارک در بیمارستانی در قاهره بستری خواهد شد و تیم پزشکی شامل متخصصان سرطان به مداوای وی خواهند پرداخت. بخشی از پرونده‌ها از فردا بررسی خواهند شد و بخش دیگری از دوازده روز آینده.
*بر خلاف گزارش‌های اولیه، مبارک در بیمارستان آکادمی پلیس بستری نخواهد شد و در بیمارستانی در قاهره بستری و بازداشت خواهد بود

در حالی که پس از اخباری در زمینه حضور کمرنگ محمود احمدی نژاد در جلسات اقتصادی دولت در سه ماه گذشته، گفته می‌شود وی در هفته های اخیر مجددا به صورت جدی مسایل اجرایی کشور را پیگیری می کند، وضعیت تورم و گرانی در ماه رمضان نیازمند توجه فوری رییس دولت می باشد.

مرکز آمار کشور که قرار است به جای بانک مرکزی نرخ تورم را اعلام کند، در آخرین آمار خود نرخ تورم اردیبهشت ماه نسبت به اردیبهشت سال گذشته را 26 درصد اعلام کرده است.

براساس آمار اعلام شده توسط سخنگوی کارگروه هدفمندی یارانه‌ها نیز به نقل از بانک مرکزی، تورم خرداد ماه امسال در مقایسه با خرداد 1389، 26 درصد بوده است و این به معنای آن است که نرخ تورم ظرف 6 ماه از اجرای هدفمندی یارانه ها دو و نیم برابر شده و از حدود 11 درصد به 26 درصد رسیده است.

این در شرایطی است که با توجه به اثرگذاری برخی پیامدهای این طرح نظیر افزایش هزینه های حمل مواد اولیه که درکنار افزایش قیمت ارز، اثر مضاعفی بر هزینه های تولیدکنندگان خواهد داشت، موجهای تازه گرانی در راه بوده و این احتمال هست که ظرف 6 ماه آینده نرخ تورم از خط قرمز عبور کرده، به مرز 30 درصد برسد.

در این شرایط افزایش ده درصدی حقوق کارکنان دولت نمی‌تواند پاسخگوی این افزایش کمرشکن هزینه ها باشد. به خصوص آن که با تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی به علت زیان دهی و عدم وجود نقدینگی، بسیاری از کارگران از همان حداقل حقوق نیز محروم شده اند.

در این شرایط و در آغاز ماه مبارک رمضان که به طور طبیعی از قدرت کارکردن کارگران، رانندگان و دیگر مشاغل فیزیکی جامعه کاسته می شود و در جهت تامین حداقل مایحتاج غذایی اعضای خانواده جهت تحمل گرسنگی و تشنگی در گرمای تابستان و روزه های بلند، هزینه خوراک خانوارها افزوده می شود، نیاز به تنظیم بازار و جلوگیری از گرانی های بی رویه به شدت احساس می شود.

اما در این شرایط اظهارات مسئولان در باره عدم تنظیم بازار و افزایش شدید قیمتهای رسمی از قبیل گوشت مرغ، روغن، لبنیات و... بر نگرانی خانواده ها به خصوص اقشار متوسط به پایین افزوده است.

افکار عمومی انتظار دارد رییس دولت با پایان دادن به مسایل حاشیه ای چند ماهه اخیر و تشکیل ستاد مبارزه با گرانی و تنظیم بازار، از وارد شدن فشار طاقت فرسا به بیش از 50 میلیون نفر از ایرانیان که مطابق با اعلام مرکز آمار در مرز خط فقر قرار دارند، جلوگیری کند


در روزهای اخیر و بعد از ماجرای تجمع مختلط و آب بازی دختران و پسران در پارک آب و آتش تهران و یک تجمع دیگر در پارک پردیسان پروژه تخریب شهرداری تهران و شخص شهردار بار دیگر کلید خورد و مخالفان محمد باقر قالیباف که از هر فرصتی برای تخریب چهره وی استفاده می کنند فرصت را غنیمت شمرده و شهرداری را آماج حملات خود قرار دادند .اتفاقاتی که در روزهای اخیر افتاد فارغ از این بحث که باید ریشه های خلا فرهنگی آن را جست و جو کرد به هیچ عنوان ربطی به شهرداری تهران نداشت اما ظاهرا برخی ها علاقه دارند برای از دست ندادن منافع خود به هرنحو ممکن به دیگران حمله کنند .

از ابتدای امسال و با گرم شدن تنور انتخابات پروژه تخریب شهردار تهران بدون دلیل در دستور کار برخی زیاده خواهان قرار گرفته است . این افراد که با استفاده از رانت های مختلف توانسته اند به جایگاه و تریبونی دست یابند در حالی پروژه تخریب قالیباف را کلید زده اند که وی فارغ از این دغدغه های سیاسی به رفع مشکلات شهر مشغول است . محمد باقر قالیباف از ابتدای روی کار آمدن خود در شهرداری تهران همواره نشان داده است که مدیری با برنامه های استراتژیک برای اداره مجموعه تحت مدیریت خود است و موفقیت هایش در دوران نیروی انتظامی و یا نیروی هوایی اتفاقی نبوده است و ناشی از یک برنامه ریزی مدون با اشراف به تمام جوانب کار بوده است . فعالیت های ملموسی که در شش سال اخیر در شهرداری تهران صورت گرفته است و تهران را به یک کارگاه پیشرفت تبدیل کرده است نشان می دهد انگیزه های قالیباف برای اداره این شهر فارغ از انگیزه های سیاسی به طور مثال برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری برای رفع دغدغه های شهروندان است .

      
شهردار تهران فردی است که در حالی که تنها 19 سال داشت بسیاری از تعلقات دنیا را کنار گذاشت و به جبهه رفت و با همان سن کم مورد اعتماد مسئولان وقت قرار گرفت و فرمانده لشکر خراسان شد .او سال ها با دغدغه پیروزی آرمان های انقلاب با دشمن بعثی جنگید در حالی که می توانست با آن سن این وظیفه را از خود ساقط کند حال چگونه است که از طرف عده ای متهم به زیرپا گذاشتن آرمان های انقلاب می شود؟ قالیباف بعد از جنگ نیز همواره به عنوان سربازی خدوم و ولایتمدار در خدمت انقلاب بوده است و اعتماد رهبری انقلاب برای واگذاری دو نیروی مهم و استراتژیک در دو مقطع انقلاب به دست این فرمانده جوان خود گویای این مطلب است . مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده است که قالیباف بچه جبهه و جنگ است و با همان روحیه در عرصه های مختلف خدمت می کند اما این روزها همین سرباز انقلاب و برادر شهید متهم به فراموشی ارزش های دفاع مقدس می شود .
                                          
اعتماد ملت و نظام به ایشان و ولایت مداری ایشان بر هیچ کس پوشیده نیست. او همیشه پرکار و با سیاست بازی بیگانه بوده است . او مرد سیاست است اما سیاسی کاری بلد نیست بلکه سیاست را در مکتب حضرت امام و رهبر انقلاب آموخته و البته رمز ماندگاری ایشان در طول این سه دهه که از عمر با برکت نظام می گذرد چیزی جز مردم داری ایشان نبوده است. زمانی هم که در نیروی انتظامی بود همه او را دوست داشتند و اکنون که سکان شهرداری تهران رابه دست گرفته با مدیرت موفق خود توانسته در این مدت بسیاری از مشکلات کلان شهر تهران را حل نماید. جنوب شهر تهران که همیشه مورد غفلت بود با حضور ایشان جان دوباره گرفت ، توجه ویژه و نگاه خاص شهرداری تهران در زمان مدیریت دکتر قالیباف به جنوب شهر موجب خوشحالی و دلگرمی مردم این مناطق به نظام و انقلاب شده ، مترو در این چند سال به شکلی باور نکردنی رشد کرد . 
کاملا مشخص است که عده ای سازماندهی شده برای تخریب این شخص دست به کار شده اند و با انواع تهمت ها و افتراها قصد دارند شخصیت او را در میان مردم نامطلوب جلوه دهند اما غافل از این هستند که عزت و ارزش انسان ها در میزان اخلاص و مردم داری آن هاست و این ارزش را خود مردم به خوبی درک می کنند و گول حرف های زیاده خواهان را نمی خورند . البته این بدان معنی نیست که محمد باقر قالیباف یک فرد بری از اشتباه است چرا که به هر حال هر انسانی در طول زندگی خود به خصوص در جایگاه های خطیر ممکن است دچار لغزش و اشتباه شود اما اینکه با بزرگ نمایی و تهمت و دروغ بخواهیم شخصیتی خدمتگذار را تخریب کنیم به دور از شئونات اسلامی و اخلاقی ماست .
                                   
در همین ماجرای پارک آب و آتش و یا پارک پردیسان که عکس های زننده ای از آن منتشر شد شاید تنها گناه شهرداری مالکیت محل برگزاری این برنامه ها بود که حتی در مورد پارک پردیسان هم صدق نمی کند چرا که این پارک زیر نظر سازمان محیط زیست قرار دارد اما آقایان پرمدعایی که این مطلب را در بوق و کرنا کرده اند و فریاد وا اسلاما سرداده اند تا با محکوم جلوه دادن شهرداری پروژه حمله به قالیباف را جلو ببرند از خود پرسیده اند که در مقابل فرهنگ جوانان این مرز و بوم چه کرده اند و چرا باید این جوانان ملعبه دست فیس بوک به عنوان ابزار جاسوسی آمریکا قرار بگیرند تا تمام شئونات فرهنگی خود را زیر پا له کنند؟ واقعا اگر قالیباف در دوران شهرداری اش موضوع تبدیل شهرداری به نهادی اجتماعی را مطرح نمی کرد این آقایان دیواری کوتاه تر از دیوار شهرداری برای حمله پیدا می کردند؟ این همه نهادهای فرهنگی کشور که خود را به خواب زده اند کجایند که هر موضوع و ناهنجاری کوچکی را به شهرداری نسبت می دهند؟

موضوع دیگری که این روزها این افراد و رسانه های وابسته شان بر روی آن اصرار دارند نوشتن نقد و تحلیل هایی برای انتقاد به حضور نماینده ای از سوی شهردار تهران در کمیته اصولگرایان است . این آقایان از خود راضی سبقه و عقبه فردی را زیر سوال می برند که از ابتدای انقلاب در بطن حرکت نظام بوده است و به عنوان یک فرد انقلابی شناخته می شده و در سال های گذشته مسئولیت های مهم و حساسی در نظام داشته است و یک دوره نامزد کسب کرسی ریاست جمهوری بوده و هم اکنون هم در جایگاه شهردار تهران  به عنوان یک چهره شاخص اصولگرا مورد وثوق بسیاری از دوستداران انقلاب است حال چگونه است که حضور نماینده ای از طرف وی باید به مذاق عده ای خوش نیاید ؟

                                    
موضوعی که به خوبی روشن است این است که قالیباف این روزها فارغ از این هیاهوها به انجام وظیفه خود مشغول است و به جای اینکه وقت خود را صرف این سیاسی کاری ها بکند به عرصه اجرایی و تلاش برای ساختن تهران مشغول است اما دور از انصاف است که حق وی در این میان ضایع شود و عده ای او را سیبل زیاده خواهی های خود قرار دهند . قالیباف در این میان قربانی بی اخلاقی هایی می شود که متاسفانه این روزها دامن بسیاری از رسانه های ما را گرفته است و تنها محدود به شخص وی هم نمی شود بلکه حتی چهره هایی همچون رئیس جمهور و رئیس مجلس و . . . را هم در بر می گیرد اما این رسانه ها باید بدانند مردم بسیار باهوش تر از آن هستند که اسیر این بی اخلاقی ها شوند.
این جریان زیاده خواه که ظاهرا این روزها با نقاب حمایت از دولت به میدان آمده است دنبال تخریب شخصیت های مهم نظام است و هیچ هدفی جز رسیدن به خواسته های خود و گرفتن رانت و غیره ندارد و برایش احمدی نژاد و قالیباف و یا لاریجانی و هاشمی تفاوتی ندارد


دبیرکل حزب الله لبنان، با انتقاد از سی دی ظهور نزدیک است، تطبیق علائم ظهور بر افراد را باعث ایجاد تزلزل در اعتقادات مردم و جامعه دانست و گفت: من تطبیق علامات را نه صلاح می دانم و نه جایز و این به ضرر بحث عمیق مهدویت است و مورد سوء استفاده واقع می شود.

برخی از شخصیت های حوزوی و علمای قم اخیرا در سفری که به کشور لبنان داشته اند، دیداری را با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان برگزار و با این شخصیت برجسته جهان اسلام دیدار و گفت و گو کردند.

بر اساس گزارش اختصاصی خبرگزاری رسا، در ابتدای این دیدار علما و شخصیت های ایرانی حاضر در جلسه جویای سلامتی و احوال دبیرکل حزب الله لبنان شدند که وی از سلامتی کامل خود خبر داد به گونه ای که هیچ گونه دارویی نیز استفاده نمی کند و یک زندگی جهادی و کاملا طبیعی و عادی دارد.

سیدحسن نصر الله همچنین نکاتی را در خصوص اهمیت ورزش کردن بیان داشت و با اشاره به تدابیر و احتیاط های لازم امنیتی بر اجرای برنامه های روزانه خود تاکید کرد.

سفر مقام معظم رهبری به قم بیانگر اهتمام و اشراف بالای ایشان نسبت به مسائل روحانیت و حوزه است
تحلیل و بررسی مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران از دیگر بخش های دیدار شخصیت های حوزوی با سید حسن نصرالله بود، دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به سفر مقام معظم رهبری در سال گذشته به قم، تاکید کرد که از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و همچین اخبار منتشر شده پیگیر این سفر و حضور مقام معظم رهبری در قم بوده است.

سید حسن نصرالله سفر مقام معظم رهبری به قم را بیانگر اهتمام و اشراف بالای ایشان نسبت به مسائل روحانیت و حوزه های علمیه دانست و تاکید کرد: من پیگیر این سفر بودم و افراد و شخصیت هایی که به دیدار امام خامنه ای می رفتند را دنبال می کردم.

این شخصیت برجسته جهان اسلام افزود: در این سفر ارتباط مستحکم مراجع تقلید و ولایت فقیه قابل تحسین و مایه امیدواری بود و باعث یاس دشمنان جمهوری اسلامی و اسلام شد.

ارتباط مستحکم رهبری و حوزه باعث تقویت نظام اسلامی است
دبیرکل حزب الله لبنان همچنین از نقش ویژه رهبری و مراجع در مسائل اصلی جهان اسلام تمجید کرد و ارتباط مستحکم رهبری و حوزه های علمیه را باعث تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی دانست.

بر اساس گزارش خبرنگار رسا سیدحسن نصر الله همچنین در بخش دیگری از دیدار با علما و شخصیت های حوزوی، نقش ویژه جامعه مدرسین حوزه علمیه را ستود و در مورد علما سؤالاتی را مطرح کرد و جویای احوال و صحت و سلامتی تک تک آقایان شد و اشتیاق و ارادت خود را به مرجعیت و بزرگان حوزه ابراز داشت.

روایت سیدحسن نصر الله از تدابیر حکیمانه رهبری در مدیریت کشور و انقلاب اسلامی
وی در بخش دیگری از سخنان خود نسبت به تدبیر، حکمت، سعه صدر و توان بالای مدیریتی مقام معظم رهبری نکاتی را یادآور شد و اشاره کرد که آنچه در اجلاس نوآوری و اجتهاد از دیدگاه امام خامنه ای که چندی پیش در بیروت پایتخت کشور لبنان برگزار شد تنها متناسب با همان جلسه و بسیار کمرنگ بوده و گفتنی ها در زمینه شخصیت مقام معظم رهبری بسیار زیاد است.

در ادامه سیدحسن نصر الله نکاتی را در مورد حکمت و تدبیر، درایت و معنویت مقام معظم رهبری مورد اشاره قرار داد که متاسفانه به دلایل محرمانه و طبقه بندی بودن قابل اظهار عمومی نیست.

سیدحسن نصرالله که اشراف بسیار خوبی نسبت به مسائل جهان اسلام و همچنین رخدادهای داخل جمهوری اسلامی ایران دارد، نمونه هایی از مدیریت داهیانه مقام معظم رهبری را متذکر شد و به عنوان نمونه ابراز داشت: در دوره اصلاحات که به همراه شورای مرکزی حزب الله لبنان سفری به ایران داشتند و بعضی از مسؤولان بلندپایه نظام خیلی تند در مورد اصلاح طلبان اظهار نظر می کردند و همچنین بزرگانی که اکنون به نحوی از آنها حمایت می کنند.

رهبری با مدیریت جریان اصلاحات بین اصلاحات آمریکایی و اسلامی تفکیک ایجاد کردند
وی اضافه کرد: آن زمان در مورد آنها واژه هایی همچون هیچی نمی فهمند، مملکت را بهم زده اند و دیگر واژه ها همچون حماقت و جهالت را بکار می بردند و چاره اندیشی آنها در آن موقع زندان، حبس و حذف اصلاح طلب ها بود و نسبت به موضع رهبری در آن موقع به شکل خصوصی انتقاد می کردند که چرا رهبری این قدر اصلاح طلب ها را تحمل می کند؛ در حالی که ما شاهد بودیم چگونه رهبری با سعه صدر، تدبیر و مراقبت اصلاحات را مدیریت کردند و بین اصلاحات آمریکایی و اسلامی تفکیک ایجاد کردند؛ در حالی که افراد بی ظرفیت آن روز، امروز هم کم حوصلگی از خودشان نشان می دهند.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: در شرایط حاضر هم تدبیر مقام معظم رهبری در پیشگیری از ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی نشان از سعه صدر، هوشمندی، تقوا و ظرفیت عالی حضرت آیت الله امام خامنه ای در اداره نظام دارد.

وی با بیان نمونه ها و مصداق هایی، مدیریت حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی را ستایش کرد و ابراز داشت: ایشان به طور قطع و یقین علاوه بر شرایط داخلی اوضاع بین المللی رشد و پیشرفت امت اسلامی را هم در تصمیم گیری ها لحاظ می کنند و بر اساس مصلحت و تدبیر نقش خود را ایفا می کنند.

ستایش ولایت مداری و تعبد و تواضع آیت الله سیدکاظم حائری
سیدحسن نصرالله همچنین در این دیدار با اشاره به شخصیت آیت الله سیدکاظم حائری که از جمله شاگردان مبرز مرحوم شهید صدر است، ولایتمداری، تعبد و تواضع وی را ستود و نکاتی را در خصوص التزام وی به ولایت فقیه بیان کرد.

گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا از دیدار برخی از شخصیت های حوزوی با سید حسن نصر الله می افزاید،  از جمله حوزه های مطالعاتی مورد علاقه دبیرکل حزب الله لبنان علاوه بر فقه سیاسی، تاریخ، سیره و تحولات سیاسی معاصر، توجه به مباحث مهدویت و معارف مهدوی است و این مطالب را به شدت پیگیری می کند، وی نسبت به سی دی ظهور نزدیک است نیز واکنش جدی خود را نشان داد.

دبیرکل حزب الله لبنان همچنین از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه معارف مهدوی تجلیل و تقدیر کرد و گفت: من به صورت کامل به بیانات ایشان گوش داده ام و ایشان تاکید کردند که تطبیق علامات درست نیست.

تطبیق علائم ظهور باعث ایجاد تزلزل در اعتقادات مردم می شود/از سی دی ظهور نزدیک است تعجب کردم
وی بیان کرد: من اخیرا سی دی ظهور نزدیک است را دیده ام و تعجب کرده ام و نسبت دروغی در آن سی دی به من داده اند، علاوه بر اینکه تطبیق دادن علائم بر افراد هم اصولا کار درستی نیست.

سیدحسن نصرالله ضمن نقد سی دی ظهور نزدیک است، مطالبی را در این خصوص بیان کرد و گفت: در این سی دی ادعایی مطرح شده و گفته اند که من سید یمانی هستم که این معلوم نیست، چرا که اجداد ما هیچ وقت یمن نبوده اند و من هم هیچ کجا نگفته ام که ریشه ما یمنی است.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: در مورد آقا( رهبر انقلاب) هم می گویند ایشان سید خراسانی است؛ ما یک تجربه ای در این زمینه داریم و پیش از ارتحال امام خمینی ابتدا بعضی از دوستان ما نیز این امید را داشتند که امام سید خراسانی باشد و منظور از خراسان، خراسان بزرگ است که تمامی ایران را در بر می گیرد و اینکه رزمندگان اسلام بغداد را فتح می کنند و جبهه عراق و لبنان به جبهه قدس منتهی و قدس فتح می شود و ما پشت سر امام نماز می خوانیم، بعد دیدیم که امام به ملکوت اعلی پیوستند و قطعنامه هم پذیرفته شد، بغداد هم فتح نشد و قصه به نحو دیگری ختم گردید.

آیت الله خامنه ای مستغنی از تطبیقات هستند
سیدحسن نصرالله با تاکید بر اینکه این گونه تطبیق دادن ها ممکن است باعث ایجاد تزلزل در اعتقادات مردم و جامعه شود، گفت: ارادت ما به مقام معظم رهبری به گونه ای است که هم من و هم خانواده ام مقید هستیم که همیشه دعا کنیم که خدا همه عمر ما را به عمر رهبری بیفزاید.

وی تاکید کرد: حضرت آیت الله امام خامنه ای، مقام معظم رهبری هم مستغنی از این تطبیقات هستند.

سیدحسن نصرالله نقدهای خود را به سی دی ظهور نزدیک است، این گونه ادامه داد: اینها به آقا، سید خراسانی و به من سید یمنی می گویند، منظور اینها زمان حال است یا اینکه ریشه ما یمانی است و ریشه رهبری خراسانی؟ اگر منظور این است که ریشه ما یمنی است در مورد مقام معظم رهبری هم همین باید صدق کند، در حالی که همه می دانند ریشه ایشان خامنه است و در اصل خراسانی نیستند.

دبیرکل حزب الله در نقدهای خود به سی دی ظهور نزدیک است و تطبیق های صورت گرفته در آن، گفت: اگر منظور زمان حاضر است، من در زمان حاضر لبنانی هستم و یمنی نیستم، بنابراین مبانی تطبیق کنندگان در این سی دی به هیچ وجه درست درنمی آید.

وی همچنین با اشاره به داستان شعیب بن صالح ابراز داشت: اصل روایات شعیب بن صالح از لحاظ سندیت به طور جدی قابل بحث است و بر فرض صحت، شعیب بن صالح از بنی تمیم است و آن گونه که ذکر می کنند هنگامی که خراسانی لشکرکشی می کند به عراق برای نجات و دفاع از مردم آن منطقه، کسی را همان موقع در عراق منصوب می کند و به شکل موردی نیز منصوب می شود و در روایت شعیب بن صالح وجود ندارد که وی شخصیت کشوری و یا لشکری باشد، ممکن است یک فرمانده میانی باشد که بعدا معلوم بشود.

سید حسن نصرالله همچنین نسبت به تعمیق معارف مهدویت برپایه صحیح دینی آن و همچنین تحقیق در مسلمات و کتاب و سنت تاکیداتی را ارائه کرد و گفت: چه ضرورتی است که ما بیاییم علائم را تطبیق دهیم و من هم نسبت به بحث مقاومت حزب الله اعتقاد دارم این مقاومت به لطف الهی مقاومتی مشروع و مورد عنایت و لطف امام زمان(عج) است. اما هیچ ضرورتی ندارد که علامات را تطبیق دهیم و من تطبیق علامات را نه صلاح می دانم و نه جایز و این به ضرر بحث عمیق مهدویت است و مورد سوء استفاده واقع می شود.

سیدحسن نصرالله یادآور شد: قبلا هم جوانی در لبنان در یک کتابچه ای این ادعاها را جمع کرده بود که ما او را احضار و تلاش کردیم که کتاب او از بازار جمع شود و هرگز اجازه نمی دهیم در لبنان از این قبیل کارها بشود.

دبیرکل حزب الله در بخش دیگری از این دیدار نسبت به اوضاع داخلی کشور لبنان و شرایط بین المللی از جمله دادگاه ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید این کشور و تشکیل دولت و همچنین دولت نجیب میقاتی توضیحاتی را ارائه کرد.

حزب الله در هر گونه رویارویی با رژیم صهیونیستی شکست تلخی را بر این رژیم تحمیل خواهد کرد
سید حسن نصرالله در پایان سخنان خود گزارشی از وضعیت حزب الله لبنان ارائه کرد و ابراز داشت: حزب الله با اقتدار و قدرت بازدارندگی فوق العاده در معادلات منطقه ای ایفای نقش می کند و در هر گونه رویارویی با رژیم صهیونیستی، طعم تلخ شکست دیگری را بر این رژیم تحمیل خواهد کرد.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: حزب الله قوی تر از هر زمان و وقت دیگری است و در عرصه های دیپلماسی، امنیتی و سیاسی علاوه بر قدرت بازدارندگی دفاعی، پیروزی های درخشانی را کسب کرده است


امروز در فضایی نسبتا آرام، رستم قاسمی، مهدی غضنفری، شیخ الاسلامی و عباسی که اکثرا گزینه های شماره یک احمدی نژاد نبودند، از مجلس رای اعتماد گرفتند.

در حالی که 246 نماینده در جلسه رای گیری حاضر بودند، رستم قاسمی با 216 موافق ، 22 مخالف و 7 ممتنع  در جلسه امروز کرسی وزارت نفت را از آن خود کرد.

غضنفری با 218 موافق، 20 مخالف و 7 ممتنع بیشترین رای جلسه امروز را برای وزارت صنعت، معدن و تجارت به دست آورد.

شیخ الاسلام با 204 موافق ، 31 مخالف و 10 ممتنع وزیر کار و تعاون و رفاه شد.
و عباسی هم با 165 موافق، 61 مخالف و 19 ممتنع وزیر ورزش و جوانان شد.

رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت در حالی داده شد که محمود احمدی نژاد طی 6 ماه گذشته ناکامیهای بی سابقه ای را در مجلس تجربه کرده بود و در موضوع ادغامها با مستقل ماندن وزارت نفت و نیرو از تصمیم اولیه خود عقب نشینی کرد.

وزیر راه و ترابری با وجود غیرقانونی دانستن استیضاحش از سوی دولت توسط مجلس برکنار شد و سپس گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت ورزش و جوانان موفق به کسب رای اعتماد نشد.

پس از آن تصمیم به معرفی علی آبادی نیز با تهدید به عدم دادن رای اعتماد مواجه شد و تلاش برای معرفی وزیر نزدیکتر به حلقه نخست احمدی نژاد برای وزارت صنایع نیز با ناکامی همراه بود.

هیچ یک از سه گزینه وزاتخانه های نفت، ورزش و صنعت و تجارت جزء اولویتهای انتخاب احمدی نژاد نبودند و رای مجلس به آنها به نشانه توافق بر سر گزینه مشترک بود.

به نظر می رسد سیاست فعلی مجلس مبنی بر مدارا با دولت با سیاست جدید دولت مبنی بر عقب نشینی در مواقع ناچاری، موجب رای آوردن چهار گزینه پیشنهادی دولت گردیده است