سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

مصاحبه دکتر محمود احمدی نژاد با شبکه اسپانیایی که در آن ، "آنا پاستور" خبرنگار زن این شبکه در مقابل وی نشسته بود با حاشیه های بسیار همراه شد. در بخشی از این گفتگوی دو نفره حجاب از سر خبرنگار اسپانیایی برداشته شده و آقای احمدی نژاد بدون تذکر به وی و با بی اعتنایی به حرکت مشکوک این خبرنگار به ادامه صحبتهایش می پردازد . صرف نظر از محتوای پاسخهای  مستدل و ستایش برانگیز رئیس جمهور محترم که حاوی هشدارهای قابل توجهی به امریکا ، رژیم صهیونیستی و غرب بود بی توجهی ایشان به کشف حجاب آنا پاستور مایه حیرت همگان شد . اکثر رسانه ها ، مسئولین و نمایندگان مجلس موضع گرفتند . محمد تقی رهبر رئیس فراکسیون روحانیون مجلس پیرامون این مسئله گفت: "در ایران هر مسئول و مقامی با هر جایگاه سیاسی فرقی ندارد از رییس جمهور گرفته تا نمایندگان مجلس حق ندارد عرف جامعه را بشکند و هنجارشکنی کند."

در این میان رسانه های وابسته به یکی از اطرافیان رئیس جمهور نه تنها به انتقاد از وی نپرداختند بلکه با جعل خبر و دروغ پراکنی قصد داشتند تا این اقدام رئیس جمهور را به نحوی ماست مالی کنند . جالبترین واکنش را یکی از سایتهای زنجیره ای متصل به چهره مشکوک دولت  از خود نشان داد. این سایت در اقدامی وقیحانه مدعی شد که حضرت امام خمینی (ره) در مصاحبه با "اوریانا فلانچی" خبرنگار ژورنال فرانسوی به وی گفته است:"... اگر پوشش اسلامی را دوست ندارید،مجبور نیستید بپوشید...". اما تاسف از آن روست که این سایت نزدیک به اصلاح طلبان در رویدادی بی سابقه رسما به امام راحل دروغ و افترا بسته است!

امام خمیتی (ره) یک بار با اوریانا فلانچی مصاحبه کرده اند؛ آنهم 2 مهر 1358 در شهر قم و پیرامون مسائل مختلف ایران و جهان. جالب است بدانید که امام خمینی پیش از ورود فالاچی شرط مصاحبه با وی را داشتن حجاب اسلامی عنوان فرموده بودند!
در آن مصاحبه خبرنگار زن از امام خمینی می پرسد: این چادر، آیا صحیح است که این زنها خود را در زیر چادر مخفى کنند؟ این زنها در انقلاب شرکت کردند. کشته دادند. زندان رفتند. مبارزه کردند، این چادر هم یک رسم از قدیم مانده‏اى است. حالا دیگر دنیا هم عوض شده. حالا این صحیح است که مثلًا اینها خودشان را مخفى کنند؟

و حضرت امام (ره) در پاسخ می فرمایند: "اولًا اینکه این یک اختیارى است براى آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقى دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام مى‏کنیم به زنها که هر کس چادر مى‏خواهد یا هر کس پوشش اسلامى، بیاید بیرون. از 35 میلیون جمعیت ما 33 میلیونش بیرون مى‏آید. شما چه حقى دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتورى است که شما نسبت به زنها دارید؟ و ثانیاً اینکه ما یک پوشش خاصى را نمى‏گوییم. براى حدود زنهایى که به‏ سن و سال شما رسیده‏اند هیچ چیزى نیست. ما زنهاى جوانى که وقتى ایشان آرایش مى‏کنند و مى‏آیند، یک فوج را دنبال خودشان مى‏کشند، اینها را داریم جلوشان را مى‏گیریم. شما هم دلتان نسوزد. من دیگر بلند شوم. شما هم دلتان نسوزد." (صحیفه امام، ج‏10، ص: 104)
 
در مصاحبه ای دیگر امام خمینی (ره) در پاریس با خبرنگار شبکه فرانسوی درباره حوادث و اوضاع آینده ایران 7 بهمن 1357 به گفتگو می نشیند .

خبرنگار زن از ایشان می پرسند : برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آیا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟

و امام خمینی در پاسخ می فرمایند : "حجاب به معناى متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت مى‏کنیم که به حجاب اسلامى رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند."(صحیفه امام    ج‏5    ص541)
 
جستجوی خط به خط خبرنگار صراط در صحیفه امام خمینی (ره) بیانگر دروغ بودن سرتاپای ادعایی است که به امام خمینی بسته شده است. به وضوح مشخص است که در هیچکدام از این مصاحبه ها حضرت امام (ره) جمله : اگر پوشش اسلامی را دوست ندارید،مجبور نیستید بپوشید! را بر زبان نیاورده و این رسانه های زنجیره ای جهت توجیه اقدام رئیس جمهور محترم قصد دارند تا با دروغ پراکنی و انتساب آن به رهبر کبیر انقلاب ، اذهان عمومی را منحرف کنند .

اوریانا فلانچی در مقابل حضرت امام (ره)
نکته دیگری که دروغ بودن تمام ادعاهای این سایتها را آشکار می کند فقدان حتی یک عکس از فلانچی با حالت بی حجاب، در محضر امام خمینی است. در واقع تمام عکسهای منتشر شده از فلانچی در آن مصاحبه با حجاب است. و باید توجه داشت که اگر او موفق به چنین جسارتی در محضر حضرت روح الله می شد قطعا تصاویر آن اکنون در تمام جهان منتشر شده بود!

از لحظه ای که کریمی با پیراهن شماره 88 وارد ورزشگاه الاهلی دوبی شد، تماشاگران اماراتی به احترامش بپا خاستند و او را تشویق کردند.
کریمی با آن پیراهن شماره 88 جلوه خاصی داشت. به محض آنکه اولین توپ به پایش خورد، صدای آژیر تماشاگران اماراتی به آسمان سایید؛ این یعنی اعلام خطر به ستاره های روسونری! معنای خاصی که به میلانی ها اخطار می داد کنار روند تا جادوگر فارغ البال دریبل بزند و همه را از جریان بازی محو کند.
همین گونه هم شد. کریمی بارها و بارها دریبل زد و آن حرکات نرم و موزون همیشگی را برابر چشمان بزرگان میلان به اجرا گذاشت. نمایش علی این بار هم دیدنی بود؛ مثل همیشه و مانند روز های جوانی. علی با چنان میل و اشتیاقی توپ را زیر پا به حرکت در می آورد که انگار همین امروز است که از تیم فتح تهران به پرسپولیس آمده.یک بازیکن مافوق تصور و بسیار فریبنده. علی اوج هنر نمایی اش را در دقایق 28 و 32 در میدان به نمایش گذاشت و یک آن مانند برق و باد ستاره های روسونری را از جریان بازی محو کرد. بازی یک نیمه علی آن قدر تماشایی بود که بار دیگر افسوس غیبت او را در تیم ملی خوردیم. به راستی جادوگر چرا امروز نباید صاحب پیراهن تیم ملی باشد؟ آیا او به اتمام رسیده است؟
ستاره های ما این گونه می سوزند و تلف می شوند. امروز اگر علی کریمی اهل امارات بود با او چه می کردند؟ پاسخ کاملاً روشن است و به توضیح واضحات نیازی نیست. امثال علی کریمی در فوتبال ایران کم نیستند.فرهاد مجیدی یک نمونه دیگر است.او در اوج آمادگی از تیم ملی جا می ماند 
سیاستگذاران فوتبال ما مسیر اشتباهی را در پیش کشیده اند و با دور نگه داشتن با تجربه هایی مانند کریمی و مجیدی از تیم ملی، فوتبال ملی را از داشتن بازیکنانی که می توانند در روزهای دشوار به کار تیم ملی بیایند محروم می کنند. پیش تر نیز مهدی مهدوی کیا از تیم ملی دور ماند. او روزهایی که در اوج بود، به واسطه همین سیاستهای نادرست وغلط از تیم ملی دور ماند تا بازیکنانی که هرگز در قواره تیم ملی نبودند، صاحب پیراهن تیم ملی بشوند.
البته انگار پیراهن آبی به کریمی نمی سازد ! وی در پرسپولیس ، استیل آذین ، الاهلی و بایر مونیخ با پیراهن قرمز بازی کرد و روزهای موفقی را سپری کرد ولی در تیم شالکه آبی پوش هنوز فرصت عرض اندام پیدا نکرد ! یادمان نرود جادوگر به عشق رنگ قرمز به پرسپولیس آمد ...


 


 قذافی ? فرزند دارد که ? تا از آن‌ها پسر هستند و تنها یک دختر دارد. تمامی فرزندان قذافی برخلاف پدرشان که با غرب سرستیز داشت، مجذوب و شیفته غرب شدند. علی رغم پشینه فرزندان، تمامی آن‌ها در این روز‌ها پشت پدر خود قرار گرفته‌اند و تمامی گرایشهای اصلاح طلبانه خود را از یاد برده‌اند. در تصویر بالا سرهنگ در کنار همسر دوم خود- صفیه – در کاخ باب العزیز قرار دارد. کاخی که در سال ???? در حملات هوایی امریکایی‌ها تخریب شد. 

قذافی پس از کودتای خود در سال ???? و به دست گرفتن قدرت، نظام سیاسی خود را به مردم جهان معرفی می‌کند «جماهیر» حکومتی بر پایه خواسته‌های مردم. او در سال ???? در نیویورک از حکومت خود دفاع می‌کند و اعلام می‌کند «در کل سیاره زمین هیچ نظام حکومتی می‌تنی بر دموکراسی جز لیبی وجود ندارد». تصویر بالا سخنرانی قذافی در مجمع عمومی سازمان ملل را نشان می‌دهد. 
قذافی در کنار فرزندان خود در نوامبر ????. یک ماه پیش از این، خمیس القذافی- پسر ?? ساله سرهنگ- از دانشگاهی در مادرید اخراج شد. خمیس در آن دانشگاه در رشته مدیریت مشغول به تحصیل بود. دلیل اخراج او سرکوب مردم لیبی اعلام شد. در این سال مردم شهر بنغازی علیه حکومت قذافی به پا می‌خیزند اما آن‌ها از سوی مامورین دولتی بشدت سرکوب می‌شوند. خمیس با حضور در لیبی، گارد ماموران خود را در حمله به مردم فرماندهی می‌کرد. 
سیف الاسلام قذافی- فرزند دوم سرهنگ که شایعاتی پیرامون جانشینی او وجود داشت. سیف در این تصویر درحالی که بر روی تانک روسی قرار دارد به سی امین سالگرد انقلاب پدر ادای احترام می‌کند. 
سف الاسلام قذافی. فردی که تا قبل از نا‌آرامی‌های اخیر صفات بسیاری در توصیف او بکار برده می‌شد: شخصیتی جهانی، کاریزماتیک (فره‌مند)، دوستدار غرب، معتدل و... 
الساعدی قذافی - سومین پسر قذافی- سابقا بازیکن فوتبال تیم پروجیا ایتالیا بود. و رئیس فدراسون فوتبال لیبی نیز بوده است. او همچنین پولهایی را به هالیوود برای ساخت فیلم‌هایی پرداخته است. سال پیش از او به دلیل عدم پرداخت صورتحساب هتل خود در ایتالیا، شکایت شد. او نزدیک به ??? هزار دلار به هتل بدهکاربود. او ماه پیش با حضور در شبکه «ای بی‌سی» از وقوع نا‌آرامی‌ها در لیبی ابراز نگرانی کرده بود. 
الساعدی و معتصم (فرزند چهارم سرهنگ) در جشنواره فیلم ونیز ایتالیا در کنار مجسمه قرار گرفته‌اند. طبق اسناد منتشر شده ویکی لیکس، فرزندان قذافی ید طولائی در ولخرجی و هرزه‌گری داشته‌اند. 

در میان پسران قذافی «هانیبال» شرور‌ترین آن‌ها است. او در سال ???? در ژنو سوئیس به دلیل تعرض به دو خدمتکار زن هتل دستگیر شد. تصویر بالا نیز در روزنامه «تریبون ژنو» چاپ شده بود. اگر چه او بعد‌ها با قرار ضمانت آزاد شد، اما در روابط دیپلماتیک این دو کشور، فصل جدیدی آغاز شد. قذافی سفر هواپیماهای لیبی به مقصد سوئیس را لغو کرد و ورود محصولات آن کشور را نیز به لیبی قدغن کرد. از سوی دیگر پسرسرهنگ که بشدت از این اقدام سرخورده شده بود، در مصاحبه‌ای سوئیس را «محفل مافیا» خواند و از سازمان ملل خواست تا این کشور را بر اساس قومیت‌های موجود در آن میان آلمان، فرانسه و ایتالیا تقسیم کند.  

 تنها دختر قذافی- عایشه- نیز به مانند دیگر برادران خود در سطح جهان فعال بوده است. او در سال ???? به تیم دفاع از صدام حسین ملحق شد. او در پاسخ به سوال روزنامه تلگراف در مورد کشته شدن بیش از ??? هزار نفر از مردم عراق به دست صدام حسین و خوشحالی مردم عراق پس از اعدام او، اعلام کرد «کاملا طبیعی است که شما در کشور مخالفانی داشته باشید. همواره کسانی با سیاست‌های شما به مخالفت می‌پردازند». 

طرفداران قذافی پس از حمایت افراد خانواده از او و سیاست‌های او. سیف الاسلام در توصیف پدر خود شعاری را داد که همچنان طرفدراان او در خیابان‌ها آن را تکرار می‌کنند «فقط خدا، معمر و لیبی... ما کسی جز رهبر خود قذافی نمی‌خواهیم». 
واقعا هنوز هم این سوال پیش روست که این خانواده چگونه در این کشور به حکومت می‌پردازند. در حالی که پسران قذافی کلیه امور را در دست گرفته‌اند، باید دید در آینده چه حوادثی رخ خواهند داد.

رهبر پیشین حزب اسلام جمهوری آذربایجان، پس از تحمل سالها رنج و مصیبت ناشی از شکنجه های روحی و جسمی دولت باکو درگذشت.

ساعت 17 پنج شنبه گذشته حاج علی اکرام رهبر پیشین اسلامگرایان جمهوری آذربایجان در منزل شخصی خود در نارداران باکو درگذشت.

 حاج علی اکرام فرزند اسماعیل، مبارز مسلمان و رهبر مجاهد اسلام‌گرایان قفقاز و جمهوری آذربایجان، در سال 1940م. در قصبه نارداران واقع در 25 کیلومتری شمال باکو در یک خانواده متدین متولد شد.

حاج علی اکرام رهبریت مقلدان امام در باکو و قصبه نارداران را به عهده داشت و از ارادتمندان مقام معظم رهبری محسوب می شد.

بعد از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان، رهبر اسلام‌گرایان در آن مناطق بود و «حزب اسلامی جمهوری آذربایجان» یا به تعبیر خودش «حزب جمهوری اسلامی آذربایجان» را تأسیس کرد.

مبارزات و مجاهدات او و همرزمانش علیه سلطه غرب و حاکمیت کمونیست‌های سابق و خاندان « علی اف» و دعوت مردم مسلمان و روشنفکران به اسلام و حاکمیت ارزش‌های دینی، از درخشان‌ترین اقدامات ایشان به حساب می آید.

حاج علی اکرام پیش از فروپاشی شوروی، به سبب داشتن گرایش‌های مذهبی، از بسیاری امتیازات اجتماعی محروم شد و بعد از فروپاشی شوروی و تثبیت حکومت حیدر علی ‌یف در جمهوری آذربایجان، سال‌ها در زندان مخوف این حکومت مانده و مورد شدیدترین شکنجه‌ها و اهانت‌ها قرار گرفت به گونه ای که در زندان، بیماری قند در بدنش شدت یافت و دولت باکو اجازه معالجه و مراجعه به پزشک نداد؛ در نتیجه چشم‌هایش دچار آسیب‌های جبران ناپذیری شد.

حاج علی اکرام طی سالهای اخیر بارها برای معالجه به تهران و تبریز سفر کرده بود.

 بر اساس این گزارش، پیکر حاج علی اکرام روز جمعه پس از برگزاری مراسم تشییع جنازه در شهرک مذهبی نارداران، در جوار زیارتگاه بی بی حکیمه آرام گرفت


نیروهای سپر جزیره که با هدف ایجاد یک قدرت نظامی برای دفاع از امنیت و مقابله با تجاوزات خارجی علیه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تشکیل شده بود اخیرا برای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم بحرین وارد عمل شده‌اند.

نیروهای سپر جزیره نیروی نظامی است که توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس متشکل از عربستان و امارات متحده عربی و کویت و قطر و بحرین و عمان با هدف ایجاد یک قدرت نظامی خلیجی جهت دفاع از امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس و حمایت این کشورها از تعدی‌ها و تجاوزات خارجی تشکیل شد.

* شکل گیری
تصمیم ایجاد این نیرو در نوامبر 1982 و در سومین نشست شورای همکاری خلیج فارس در منامه پایتخت بحرین و به توصیه و پیشنهاد وزیران جنگ کشورهای عضو شورا مبنی بر ایجاد نیروی دفاعی مشترک تاسیس و بر آن نام "نیروهای سپر جزیره " نهاده شد.

* اقدامات نیروهای سپر جزیره
از زمان شکل‌گیری نیروهای سپر جزیره این نیروها اقدام به برگزاری تمرین‌های آموزشی و مانورهای مشترک با نیروهای مسلح کشورهای عضو نموده که اولین آن در کشور امارات متحده عربی و در سال 1983 انجام شد.

*تعیین مقر نیرو در عربستان
در سال 1986 مقر این نیروها متشکل از 5 هزار نیروی نظامی در منطقه "حفر باطن " در شمال شرقی عربستان سعودی تعیین گردید.

*افزایش تعداد نیروهای سپر جزیره
در سال 2000 رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با افزایش تعداد نیروهای سپر جزیره موافقت کردند و اقداماتی جهت توسعه نیروها و مدرنیزه نمودن تجهیزات نظامی آن صورت گرفت.

*افزایش مجدد تعداد نیروهای سپر جزیره
در اکتبر 2002 وزیران جنگ کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در مسقط پایتخت عمان گردهم آمدند تا طرح‌ها و برنامه‌های نظامی و راهبردهای جدیدی جهت توسعه و گسترش این نیروی نظامی خلیجی ارائه دهند و اعلام کنند آمادگی دارند، تعداد نیروهای نظامی نیروهای سپر جزیره به 22 هزار نفر افزایش دهند.

*موافقت با استقرار این نیروها در کویت
در فوریه 2003 در آستانه آمادگی نیروهای نظامی آمریکا جهت حمله احتمالی به عراق کویت اعلام کرد که اجازه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس جهت انتشار و استقرار یگان‌های نظامی نیروهای جزیره را که خود نیز یکی از اعضای تشکیل دهنده آن بود، درون اراضی‌اش‌ بدست آورده است.

*پیشنهاد انحلال نیرو
در نوامبر 2005 "یوسف بن علوی " وزیر خارجه عمان اعلام کرد پس از سرنگونی رژیم صدام حسین در عراق دیگر نیازی به وجود چنین نیرویی در خلیج فارس نیست.

*موافقت اولیه عربستان و ارائه طرح توسعه نیروهای سپر جزیره
یک ماه پس از این اظهار نظر عربستان سعودی با پیشنهاد انحلال این نیرو موافقت و اعلام کرد، هر کشور خود ناظر بر نیروهای نظامی‌اش باشد، اما یک سال بعد و در نوامبر 2006 عربستان پیشنهاد توسعه و گسترش توانمندی‌های بازدارندگی این نیروها و ایجاد سیستم فرماندهی مشترک را ارائه داد.

*استقرار نیروهای سپر جزیره در کشورهای خود
درپی پشنهاد عربستان در سال 2008 "عبد الحمن الاعطیه " دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس اعلام کرد، هریک از نیروهای نظامی تشکیل دهنده سپر جزیره در کشور خود مستقر خواهد گردید.

*استفاده از نیروهای سپر جزیره برای سرکوب قیام مردم بحرین
در ماه مارس جاری پادشاهی بحرین از این نیروها به بهانه دفاع از منافع استراتژیک کشور خود اما در واقع برای سرکوب قیام مردم بحرین که از 14 فوریه در این کشور آغاز شده، خواستار ورود نیروهای سپر جزیره به این کشور شد.

*توجیه ورود نیروهای نظامی عربستان به بحرین
درخواست پادشاه بحرین جهت ورود نیروهای سپر جزیره به این کشور فرصت خوبی به عربستان سعودی داد تا به بهانه نیروهای سپر جزیره نیروهای نظامی خود را برای سرکوب انقلاب مردمی بحرین وارد این کشور کند و عملا نیز ملاحظه گردید، نیروهای نظامی عربستان به محض ورود به بحرین با حمله به مردم این کشور ده‌ها تن از شهروندان بحرینی را کشته و مجروح نمودند.
در حال حاضر اطلاعات دقیقی از میزان و تعداد نیروهای تشکیل دهنده این نیرو در دست نیست، اما فرمانده نیروهای سعودی سرتیپ "مطلق بن سالم الازیمع " گفته که تعداد نیروهای تشکیل دهنده سپر جزیره بیش از 30 هزار افسر و نظامی است


پروژه تقابل عملی جریان انحرافی با مرجعیت توسط جوانفکر کلید خورد.
مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور  در بیانی موهن و هتاکانه و آمیخته با دروغ گفت: چرا ما باید به جایی برسیم که حرف مرجع تقلید خریدار نداشته باشد.

مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور که به نظر می‌رسد از روشنگری‌های مراجع عظام تقلید پیرامون انحرافات فکری خطرناک جریان شکل گرفته حول رییس دفتر رییس جمهور به شدت عصبانی است با اشاره ای توهین آمیز به روحانیت معظم و مراجع عظام تقلید در حالی که روحانیت را با لفظ «این ها» خطاب می کرد افزود: "این ها" نباید خودشان را در این دسته‌بندی‌های سیاسی تعریف کنند. جایگاهشان مهم و حساس است و باید به گونه‌ای باشد که وقتی حرفی می‌زنند این حرف پیشرو باشد و در جامعه خریدار داشته باشد نه اینکه طرف مرجع تقلید است حرفی می‌زند، اصلا کسی حسابش نمی‌کند!!

رییس خبرگزاری دولت در ادامه در تبلیغ خط فکری جدایی روحانیت تشیع از مسائل روز حوزه سیاست و با انتقاد از تلاش روحانیت برای همدلی بین جریانهای اصولگرا و زدودن جریانات انحرافی از اصولگرایی و پالایش آن خاطرنشان کرد: روحانیت اشتباه می‌کند، جایگاه روحانیت در جامعه یک جایگاه معنوی است.
رییس ایرنا در ادامه با توصیه به ریس مجلس خبرگان رهبری افزود: آقای مهدوی کنی عزیز ما هستند ما باید جایگاه ایشان را حفظ کنیم خودشان هم باید به فکر حفظ جایگاهشان در جامعه باشند.
وی با تعیین تکلیف برای شورای نگهبان و با اشاره به سخنان آیت الله جنتی در مورد لزوم رد صلاحیت مشایی افزود: "امیدوارم آقای جنتی اگر دارای چنین دیدگاهی در خصوص آقای مشایی هستند تجدیدنظر کنند و منصفانه‌تر به این مساله نگاه و این دیدگاه را اصلاح کنند."
رییس خبرگزاری دولت درادامه با ادعایی مغالطه آمیز و بی مبنا یادآور شد: یک فرد مثل آقای مشایی که - به قول شما- این همه طرفدار دارد!! را همین طور نمی‌شود گفت صلاحیت ندارد!!!
وی در ادامه مغالطات خود ادامه داد: آن وقت شورای نگهبان از آن طرف آقای کروبی و موسوی را صاحب صلاحیت بداند که این وضعیت پیش بیاید.
به گزارش صراط نیوز سخنان اخیر جوانفکر به خوبی عمق انحراف و بغض جریان انحرافی شکل گرفته حول رییس دفتر رییس جمهور از مرجعیت را نشان داده و این سخنان در کنار حمله چندی پیش رییس دفتر رییس جمهور به مراجع تقلید و سخنان اخیر بقایی مبنی بر انطباق ولایت فقیه بر دولت!! معنای خاصی پیدا می کند و از نگرانی های این جریان انحرافی از روشنگریهای مراجع تقلید و روحانیت معظم حکایت می کند.
نکته قابل تامل در سخنان وی چند ادعای دروغ از جمله خریدار نداشتن سخنان مراجع است که معلوم نیست در صورتی که سخنان مراجع تاثیر گذار نبوده و خریدار ندارد، چرا اینگونه جوانفکر را آشفته کرده و وی را وادار به پریشان گویی کرده است. از طرفی بر فرض پذیرش ادعای دروغ، داشتن هواداران بسیار!!! برای مشایی معلوم نیست آیا ملاک داشتن صلاحیت برخورداری از هوادار زیاد است یا داشتن فکر سالم؟ و از نظر جوانفکر و با توجه به این معیار آیا در روز عاشورا یزید با داشتن سپاه 30 هزار نفری برحق بود یا امام حسین(علیه السلام) با داشتن 72 نفر فدایی؟؟؟
همچنین توصیه به روحانیت و مراجع برای عدم روشنگری در مورد مسایل روز جامعه و ترساندن ایشان از بی اعتنایی افکار عمومی و معنوی دانستن جایگاه آنها از مغالطاتی است که هدف آن کنار گذاشتن روحانیت و مرجعیت از جریان مسایل روز و زمینه سازی برای جولان تفکرات انحرافی در جامعه است.
افزون بر این مقصر دانستن شورای نگهبان برای تایید صلاحیت موسوی و کروبی در حالی است که در آن مقطع زمانی با توجه به سوابق قبلی این دو تن، رد صلاحیت آنها امکان پذیر نبود، اما در مورد مشایی با توجه به انحرافات فکری بسیار  وی  و خصوصا  اعلام صریح ولایت مطلقه فقیه مبنی بر بی صلاحیتی نامبرده برای معاونت رئیس جمهور، رد صلاحیت او برای جایگاه ریاست جمهوری کاملا منطقی و منطبق برقانون است


عربستان سعودی چنگال های خویش را بیرون کشید اما نه به روی صهیونیست ها که شمشیری که در پرچم پادشاهی سعودی دیده می شود برای به رخ کشیدن به اراده مردمی است که یک خواسته روشن دارند: "حق تعیین سرنوشت" .
فرقی نمی کند بحرین باشد یا یمن،برای آل سعود،سواحل جنوبی خلیج فارس همگی خط قرمز ریاض به شمار می آید.

آل خلیفه پس از آنکه نتوانست با حربه گفتگو معترضان را که اکثریت مردم بحرین را تشکیل می دهند فریب دهد از نیروهای موسوم به "سپر خلیج" در خواست کرد که برای حفظ امنیت پادشاهی وارد این کشور شوند و اکنون از پشت سپری که به بهانه دفاع در برابر تجاوز خارجی پیش بینی شده بود،شمشیر عریانی بیرون آمده که در حال ریختن خون مردم بحرین است.

گزارش های رسیده از این کشور حاکی است که تا کنون ده ها تن از مردم این کشور توسط نیروهای سپر به خاک و خون کشیده شده اند.

اما امریکایی ها! رابرت گیتس پس از سفر اخیر خود در برابر خبرنگاران ادعا کرد که از مقامات بحرینی خواسته است که هر چه سریع تر اقدام به اصلاحات سیاسی و اقتصادی کنند ، اما آنچه که پادشاه بحرین در پشت درهای بسته از وزیر دفاع امریکا شنید چیزی است که نتایج آن امروز در این کشور دیده می شود:اشغال خیابان ها و قتل عام غیر نظامیان.
کجاست باراک اوباما؟ آقای پرزیدنت! این همان تغییری است که از آن دم می زدید؟!

اوباما به خوبی می داند که اگر با سقوط مبارک در مصر ، امنیت اسراییل به شدت در معرض خطر قرار گرفت،بحرین مرکز زلزله تغییرات در جنوب خلیج فارس است،زلزله ای که باعث خواهد شد کنترل جریان نفت خلیج فارس بطور کامل از دستان آنها خارج شود.

کاخ سفید نگران این است که با به قدرت رسیدن اراده مردم در این منطقه،کنترل جریان انرژی بطور کامل از دست آنان خارج شود اتفاقی که اگر بیفتد باعث خواهد شد که جهان اسلام به عنوان یک بازیگر موثر وارد یک دوره جدید در معادلات جهانی شود.

برای ملک عبدالله که در آخرین روزهای عمر خود نقش ژاندارم پرزیدنت اوباما را ایفا می کند،حاکمیت اراده مردم در شرق و شمال پادشاهی اش یک کابوس به شمار می رود.

آنها عراق و لبنان را به اراده مردم باخته اند و اکنون نوبت بحرین و یمن است و با اراده همان مردمی که گروهبان عبدالله شمشیرش را زیر حلق شان گذاشته است،این باخت تکمیل خواهد شد.

اکنون افکار عمومی منطقه منتظر است واکنش ایران را در برابر قشون کشی سعودی ها ببیند. آنچه تهران تا کنون دنبال کرده است عدم دخالت در امور داخلی بحرین و یمن و واگذار کردن حق تعیین سرنوشت به خود مردم این کشورها بوده است،سیاستی که تا شروع قتل عام مردم-که اردوغان آن را کربلای جدید نامیده است-باعث خلع سلاح امریکایی ها و ژاندارم هایش در جنوب خلیج فارس شد اما به نظر می رسد پس از آغاز قتل عام،رفتار جمهوری اسلامی نیز وارد فاز جدیدی شود.

اگر همه منطقه را صحنه بازی ایران و امریکا بدانیم،با "رعایت حقوق مردم منطقه" از افغانستان تا مصر می تواند شامل این تغییر رفتار باشد.

به طور خلاصه هزینه این چراغ سبز به سعودی ها باید تا حد نیاز برای امریکایی ها افزایش یابد تا آنها بدانند که خون این مردم آنچنان که در ریاض و واشنگتن تصور می شود،ارزان نیست.

اما در این میان یادآوری یک رسالت تاریخی برای حوزه های علمیه بسیار ضروری است.قطعا حضرات علما و مراجع تقلید در قم و نجف از وضعیت اسفبار موجود در بحرین آگاهی کامل دارند.با وجود طلاب و مدرسین بحرینی در این دو حوزه،بویژه حوزه نجف آگاهی کاملی نسبت به شرایط کنونی بحرین وجود دارد.

این بزرگوران استحضار دارند که دفاع از مردم بحرین و جلوگیری از ریخته شدن خون آنها فقط مسئولیت جمهوری اسلامی نیست و "تکلیف شرعی" حکم می کند که بنا به پیچیدگی شرایط و ظرافت های مذهبی منطقه به صحنه بیایند و تاثیر گذار باشند.تاریخ همانطور که از ایستادگی مراجع دینی قم و نجف در برهه های مختلف صحبت می کند درباره نقش امروز آنها نیز قضاوت خواهد کرد.

بی تردید اکثریت مردم بحرین فقط از جمهوری اسلامی انتظار کمک ندارند و بخوبی می دانند در شرایط کنونی نقش حوزه های علمیه بسیار موثرتر است.

سخن آخر این مقاله با هیئت علمای مسلمین و ریاست محترم آن شیخ قرضاوی است.
شیخ بزرگوار قطعا استحضار دارند که نقش ویژه ایشان در پیروزی مردم مصر بر رژیم مبارک تا چه اندازه تعیین کننده بود.ما فراموش نکرده ایم که ایشان چگونه پس از حمله شبانه مزدوران مبارک به اجتماع مردم در میدان تحریر مصر چگونه فریاد "هل من ناصر" کشیدند و مردم قاهره پس از شنیدن این فریاد بود که به یاری انقلابیون در میدان تحریر شتافتند.

اگر دیروز تشیع در غزه و مصر دست یاری تسنن را به گرمی فشرد و این بار نوبت این عزیزان است که در کنار برادران شیعه خود در بحرین بایستند.همانگونه که در مصر از شرعی بودن خواست و اراده مردم صحبت کردید امروز انتظار می رود بر شرعی بودن خواست مردم بحرین تاکید فرمایید.

آینده تسنن قطعا بیش از آنکه به وهابیت سعودی نزدیک باشد به تشیع نزدیک تر است و تجربه مصر و غزه حقانیت این ادعا را ثابت کرده است


در پی اعلام جناب محمد رضا رویانیان مبنی بر این که دولت تمایل دارد برای ارزان سازی قیمت بلیت مترو ، مالکیت و مدیریت آن را بر عهده بگیرد ، بی مناسبت ندیدیم پیش بینی خود را از آینده چنین طرحی در صورت تحقق به اطلاع برسانیم ؛ اگر مترو به دولت واگذار شود:مترو

* هر خط جدید مترو ، 16 بار افتتاح می شود! یک بار دو روز بعد از کلنگ زنی ، یک بار هنگام بازدید رئیس جمهور از مترو ، یک بار در دهه فجر و ... یک بار هم دو روز قبل از استیضاح وزیر مربوطه!

* دو ماه اول بلیت مترو ارزان می شود ، بعد آقای رئیس جمهور در یک گفت و گوی تلویزیونی که مجری اش هم قانوناً (!) مرتضی حیدری است با لبخندی رو به دوربین می گوید: "ما باید به مردم اطمینان کنیم ، اونا خودشون بهترین مدیران اقتصادی هستن و بلدن که منابع مالیشون را چطور هزینه کنن..."
و بعد از کلی از این تعارف و حال دادن به ملت ، می رود سر اصل مطلب:" تصمیم گرفتیم مترو رو هم هدفمند کنیم ؛ پولشو می ریزیم به حساب یارانه هاتون ، قیمت بلیت آزاد میشه و مردم خودشون تصمیم می گیرن چطوری خرجش کنن. هفته بعد ، نفری هزار و هشتصد تومن پول نقد ، جرینگی می ریزیم به حساباتون ، کیف کنین! " و سپس رو به مرتضی خان حیدری می کند و می گوید: البته توصیه ما به مردم اینه که نرن با این پول پرده و لباسشویی و پلی استیشن بخرن؛پس انداز کنن برای بچه هاشون!"

دو روز بعد بلیت مترو می شود 3 برابر و صدا و سیما هم 100 تا گزارش مردمی پخش می کند که ملت دارند به به و چه چه می کنند که "ای ول به این درایت ، خیلی خوب شده!"

* ریل های خط جدید مترو ، بعد از گذشتن اولین قطار ، کج می شود و خط از کار می افتد. بررسی ها نشان می دهد که پیمانکار راه آهن شیراز - اصفهان زحمت این خط جدید را کشیده است.
در پی انتقادات رسانه ای ، یکی از نمایندگان حامی دولت ، در برنامه دیروز ، امروز ، فردا حاضر می شود و همه چیز را تکذیب می کند.

* برای حمایت از تولید کنندگان داخلی ، هیات دولت تصویب می کند تولید لوکوموتیوهای مترو به چند شرکت خودروسازی داخلی واگذار شود .
تیترهای پس از اجرای مصوبه:
- یک دستگاه قطار مترو صبح امروز در ایستگاه صادیقه تهران ، خود به خود آتش گرفت.
-فراخوان شرکت خودرو-قطار سازی برای رفع نقص قطارهای مترو.
- مدیرعامل شرکت مترو: پولشان را هم داده ایم ، اما برای تحویل لوکوموتیوهای جدید امروز و فردا می کنند.
- معاون فنی مترو: یک پایمان در مترو هست ، یک پایمان در تعمیرگاه ها و مراکز خدمات پس از فروش ؛ پیرمان در آمد!

* با موفقیت 200 درصدی طرح آزادسازی مترو (!) ، محمد رویانیان ، "رئیس ستاد حمل و نقل ، سوخت و بازپس گیری املاک از دست رفته " اعلام کرد:در راستای خدمت رسانی هر چه بیشتر به مردم و از آنجا که دولت در چند ماه اخیر کلی وقت اضافه آورده است ، باید تاکسیرانی ، اتوبوسرانی ، میوه فروشی ها ، نمایندگی های عرضه لپ تاب ، اکبر جوجه ، نقل ارومیه ، بازار مبل یافت آباد و برف روبی پشت بام منازل را هم به دست بگیرد.
وی افزود: البته سیاهه مفصلی هم آماده کرده ایم که در راستای اصل 44 نسبت به تملک آنها اقدام خواهیم کرد.

*دو سال بعد: در پی استیضاح وزیر مترو ، رئیس جمهور با صدرو حکمی وزیر وزرش و جوانان را به عنوان سرپرست این وزارتخانه منصوب کرد و با غیرقانونی دانستن استیضاح گفت: به زودی مترو را در فدراسیون اسب دوانی ادغام خواهیم کرد.


شاید زمانی که جمال عبدالناصر در سال 1950 رادیو «صوت العرب» را به عنوان اولین رسانه? آلترناتیو در جهان عرب و با هدف تبلیغ علیه حضور نیروهای انگلیسی در منطقه راه‌اندازی کرد، هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد که نیم قرن بعد، رسانه‌ای از آن نسل چون «الجزیره» به شکل عاملی تعیین‌کننده در سرنگونی خلف دیکتاتورش حسنی‌ مبارک ظاهر شود؛ آن‌چنان‌که وقایع جاری در منطقه? خاورمیانه «انقلاب الجزیره‌ای» لقب بگیرد.

نیز، شاید هنگامی که کالین پاول در یک کنفرانس خبری در اکتبر 2001 و در بحبوحه? حمله به افغانستان، تلاش داشت تا امیر قطر را به تعطیلی شبکه? الجزیره متقاعد کند، هیچ‌گاه نمی‌توانست ژانویه? 2011 و اتفاقات خاورمیانه را متصور شود؛ زمانی که دخترش لیندا پاول به عنوان یکی از هوادارن شبکه? الجزیره با رسانه‌ها مصاحبه می‌کند.

موقعیت کنونی الجزیره را که از جهات گوناگون منحصر به‌ فرد است، می‌توان ثمره? طراحی چشم‌اندازی حرفه‌ای و پای‌بندی به آن ضمن یک رویکرد عمل‌گرایانه ارزیابی کرد. این مسئله را، «جهان نجیم» فیلم‌ساز مصری-‌آمریکایی در مستند «اتاق کنترل» با ظرافت به تصویر کشیده است. اما الجزیره در مسیر پر فراز و نشیب خود، چگونه به یک رسانه? فراملی و در نهایت یک فرارسانه تبدیل شد؟

رسانه? جنگ
الجزیره را بیش از هر چیز باید رسانه? جنگ دانست. اولین آشنایی مخاطبان بین‌المللی با الجزیره، اندکی پس از 11سپتامبر بود که تصاویر اسامة بن‌لادن و سلیمان ابوغیث با لوگوی این شبکه در رسانه‌های دنیا بازپخش شد. اگرچه واکنش دولت آمریکا به این انتشار، برچسب «ضد آمریکایی» را برای همیشه با نام الجزیره عجین کرد، اما در عین حال باعث اعتماد بیشتر مردم منطقه? خاورمیانه به الجزیره شد. در این هنگام، الجزیره? عربی به عنوان رسانه‌ای ضد استعماری و مستقل، به آهستگی در حال رسوخ در جامعه? عربی بود.

حمله? آمریکا به افغانستان در سال 2001، موقعیتی بود تا الجزیره اولین حضور رسانه‌ای در میدان جنگ را تجربه کند؛ حضوری موفق و البته نه کم‌هزینه. در همان روزهای آغازین جنگ، تأسیسات الجزیره در افغانستان توسط یک جنگنده? آمریکایی موشک‌باران شد. اما پوشش این جنگ تجربه‌‌ای از یک جنگ آمریکایی بود برای الجزیره تا در تجاوز آمریکا به عراق، گوی را در میدان جنگ رسانه‌ای برباید.

انعکاس بدون سانسور الجزیره از خشونت، شکنجه و مرگ در عراق، آن‌قدر مؤثر بود که دانلد رامسفلد را به واکنش‌های چندباره در این مدت واداشت و در یکی از کنفرانس‌های خبری، فعالیت الجزیره را «خبیثانه، اشتباه و نابخشودنی» خواند. 8 آوریل 2003، روزی بود که محل استقرار الجزیره در بغداد توسط یک جنگنده? آمریکایی مورد حمله واقع شد. این واقعه که به صورت زنده از الجزیره پخش می‌شد، منجر به کشته شدن «طارق ایوب» خبرنگار الجزیره شد. اما این تنها آمریکا نبود که الجزیره را متهم به پروپاگاندیسم برای صدام‌حسین می‌کرد، محمدسعید الصحاف (وزیر اطلاع‌رسانی عراق) نیز در کنفرانس خبری خود، الجزیره را به خاطر فعالیت تبلیغی برای آمریکا سرزنش کرد.

پوشش حمله? رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 2006، افتتاح الجزیره? انگلیسی، و حضور در جریان جنگ 22 روزه? غزه در سال 2009، همگی برای الجزیره موقعیتی فراهم آورد تا نبض رسانه‌ای منطقه را در دست بگیرد. حالا الجزیره آماده بود تا رسانه? انقلاب باشد.

الجزیره? ویکی‌لیکس، ویکی‌لیکس الجزیره
ژولین اسنژ در کشکول ویکی‌لیکس خود برای همه «سورپرایز» داشت و سهم الجزیره نیز در این میان محفوظ ماند. گزارش گاردین از یک سند دیپلماتیک آمریکا در قطر، حکایت از آن دارد که دیپلمات‌های آمریکایی قطر را به استفاده از شبکه? عربی الجزیره به عنوان یک اهرم فشار در مذاکرات سیاست خارجه متهم کرده‌اند. آن‌ها اذعان داشته‌اند که دولت قطر به وسیله? هماهنگی الجزیره با دیگر رهبران منطقه و پیشنهاد توقف مخابره? اخبار حساس، تقاضای واگذاری بعضی امتیازات عمده را دارد.

در یکی از این اسناد، سفارت آمریکا در قطر ادعا کرده است که شیخ حمد بن جاسم‌ آل ثانی (وزیر امور خارجه? قطر) سناتور جان کری را از پیشنهاد یک معامله به حسنی‌مبارک مطلع کرده است. این معامله، شامل توقف پخش الجزیره در مصر در قبال تغییر موضع قاهره در مذاکرات اسرائیلی-فلسطینی و تلاش برای برپایی یک دولت فلسطینی بوده است.

فارغ از خاصیت نامطمئن اسناد ویکی‌لیکس و نیز آن‌که این ادعا بلافاصله توسط سخن‌گوی الجزیره تکذیب شد، اما این مدعیات به خوبی می‌تواند بیان‌گر ذهنیت دیپلماتیک آمریکا نسبت به نفوذ و تأثیر الجزیره در منطقه باشد.

ویکی‌لیکس اگرچه جنجال فراوانی در میان دولت‌ها ایجاد کرد، ولی حاوی کم‌ترین اسناد مرتبط با رژیم صهیونیستی بود. این بار، نوبت الجزیره بود: ویکی‌لیکس فلسطینی. طی چند ماه گذشته الجزیره به بزرگ‌ترین نشت خبری اسناد محرمانه مربوط به کشمکش‌های اسرائیلی فلسطینی دست یافته است. این مجموعه، بالغ بر 1700 پرونده و هزاران صفحه مکاتبات دیپلماتیک است که جزئیات مذاکرات صلح بین تشکیلات خودگران فلسطین و رژیم اسرائیل را شرح می‌دهد.

این اسناد شامل یادداشت‌ها، ای‌میل‌ها، نقشه‌ها، صورت جلسه? نشست‌های محرمانه، گزارش مبادلات سطح بالا، اوراق راهبردی و حتی اسلایدهای پاورپوینت می‌شود که از سال 1999 تا 2010 تاریخ‌گذاری شده‌اند. الجزیره با همکاری روزنامه و وب‌سایت گاردین، بخشی از این مجموعه را در فاصله? 23 تا 26 ژانویه? 2011 بر روی وب‌سایت خود منتشر کرد.

مجموعه? «اسناد فلسطین» جزئیاتی جدید را از زوایای پنهان مذاکرات صلح اسرائیلی-فلسطینی آشکار می‌سازد؛ مواردی هم‌چون: تبادل زمین، مهاجرت فلسطینیان، عملکرد دولت اوباما، مسئولیت آوارگان و مقابله با مبارزات فلسطینی.

در یکی از اسناد آمده است که کاندولیزا رایس پیشنهادی مبنی به انتقال پناهندگان فلسطینی به شیلی و آرژانتین مطرح کرده است. طبق سندی دیگر، در یکی از مذاکرات، طرف فلسطینی برای اولین بار حاضر شده است یک گروه مشترک اسرائیلی-فلسطینی مسئولیت اداره? مسجدالاقصی را بر عهده بگیرد. هم‌چنین، مذاکره‌کنندگان فلسطینی موافقت کرده‌اند که اسرائیل بخش‌های بزرگی از شهر بیت‌المقدس شرقی را که به طور غیر قانونی اشغال کرده، در اختیار خود نگه دارد.

واکنش‌ها به این افشاگری، گسترده بود. هواداران فتح در رام‌الله به استودیوهای الجزیره حمله کردند، اما در شهر غزه خشم متوجه تشکیلات خودگردان است. 24 ژانویه، صائب عریقات مذاکره‌کننده? ارشد تشکیلات خودگران این اسناد را «مجموعه‌ای از دروغ‌ها» خواند و اعلام کرد که تشکیلات خودگران چیزی برای پنهان کردن نداشته است. عصر همان روز، نبیل شعث (مشاور ابومازن) اعتبار اسناد منتشر شده از سوی الجزیره را تأیید کرد. 9 فوریه، عریقات اعلام کرد که تشکیلات خودگردان فلسطین بنا دارد تا طی 14روز آینده، شکایتی را بر علیه شبکه? الجزیره در «فدراسیون بین‌المللی خبرنگاران» (IFJ) مطرح کند. او گفت: "این اسناد دزدیده شده‌اند، که این امر جرمی سنگین بر علیه مردم فلسطینی و نیز یک مسئله? امنیت ملی است." پس از آن‌که در 12 فوریه، بنابر تحقیقات صورت گرفته توسط کمیته? اطلاعاتی تشکیلات خودگردان تأیید شد که این اسناد از دفتر وی به سرقت رفته است، صائب عریقات از منصب خود استعفا داد.

احمد عطاءالله که خود یکی از مستشاران تیم مذاکره‌کننده? فلسطینی بین سال‌های 2000 تا 2003 بوده است، در یادداشتی که فارن پالیسی با عنوان «نگاه‌ کنید، پادشاه لباس ندارد» منتشر کرد می‌نویسد: "انتشار اسناد فلسطین بر روی وب‌سایت الجزیره می‌تواند تأثیری برانگیزنده در میان فلسطینیان داشته باشد، مانند خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس." او تأکید می‌کند که موقعیت زمانی که این اسناد افشا می‌شوند، می‌تواند تأثیر آن را دو چندان کند: انتشار انبوه داده‌های دیپلماتیک آمریکا توسط ویکی‌لیکس؛ تظاهرات در تونس، الجزایر، مصر، اردن، یمن؛ و نیز غلبه? حزب‌الله در لبنان، همگی فضایی برای قوت‌بخشی به جامعه? دل‌سرد عرب خلق کرده است.

اما الجزیره به این هم اکتفا نکرده است و بخشی ویژه را بر روی وب‌سایت خود تحت عنوان «واحد شفافیت» (Transparency Unit) راه‌اندازی کرده است. در این صفحه برای مخاطبان امکاناتی فراهم شده است تا هرگونه اسناد (عکس، صوت، فیلم، گزارش و فایل‌های متنی) را که حائز اهمیت هستند، برای این سایت ارسال کنند. این اسناد می‌توانند در مورد موضوعاتی چون حقوق بشر، فقر یا فساد دولتی و مرتبط با کشورهای منطقه یا غیر آن باشند. الجزیره رویکرد اخیر خود را «ژورنالیسم ژرف» (Deep Journalism) نامیده است.

تونس، مصر، خاورمیانه
خودسوزی محمد بوعزیزی، جرقه‌ای بود تا خشم انباشته در میان مردم تونس را شعله‌ور کند و خیابان‌ها، عرصه? تظاهرات گسترده? مردمی شود. اما این تنها الجزیره بود که توانست گستردگی و جدیت آن را به خوبی منعکس کند. در حالی که فعالیت الجزیره در تونس ممنوع اعلام شده بود، این شبکه توانست از زنجیره‌ای از مرتبطین استفاده کند تا تصاویر اعتراضات را از طریق تلفن‌های همراه ضبط کنند (تقریبا 60? محتوای ویدئویی الجزیره از حوادث تونس، از طریق تلفن‌های همراه تأمین شد) و بر روی شبکه‌های اجتماعی آپلود کنند.

پوشش خبری قابل تأمل الجزیره از این حوادث، در وهله? اول در حکم کاتالیزری برای فراگیری خشم و اعتراض در تونس عمل کرد، و در مرحله? بعد در رابطه‌‌ای دیالکتیک با آن قرار گرفت تا خود جرقه‌ای باشد برای برافروختن شعله? انقلاب در مصر.

مصطفی سواق (دبیر خبر الجزیره عربی) می‌گوید: "ما می‌دانستیم که اتفاقی در راه است، هدف اصلی ما تأمین دقیق‌ترین و جامع‌ترین پوشش خبری با فرستادن دوربین‌ها و خبرنگاران به هر نقطه? حادثه بود. و اگر خبرنگاری نداشتیم، افرادی جایگزین از میان مردم پیدا می‌شوند که خواهان همکاری هستند، چرا که آن‌ها به آن‌چه ما انجام می‌دهیم ایمان دارند."

در آخرین روزهای سال 2008، الجزیره? انگلیسی مستندی با نام «ملتی در انتظار» در مورد 27سال حکومت حسنی‌مبارک پخش کرد که نگاهی معنادار در ضمن محتوای خود القا می‌کرد. این مستند در روزهای آغازین قیام در مصر، بازپخش شد و بعضی تحلیل‌گران، انتشار آن را در سال 2008 نوعی آماده‌سازی و پیش‌بینی رسانه‌ای برای یک انقلاب در مصر ارزیابی کردند.

اما الجزیره در مصر چه از سر گذراند؟ 27 ژانویه، شرکت مخابرات ماهواره‌ای نایل‌ست، فرکانس پخش «الجزیره مباشر» را غیرفعال کرد. 30 ژانویه، أنس القفی (وزیر اطلاع‌رسانی مصر) دستور داد تا تمامی دفاتر مرتبط با شبکه? الجزیره در مصر تعطیل شود و اعتبارنامه? همه? ژورنالیست‌های این شبکه ملغی اعلام شود. در اوج اعتراضات، نایل‌ست توافق قراردادی خود را نقض کرد و ارسال سیگنال‌های الجزیره عربی را متوقف ساخت. در واکنش به این مسئله، 10 ایستگاه تلویزیونی عرب‌زبان دیگر به طور داوطلبانه اقدام به جایگزینی محتوای الجزیره با برنامه‌های خود کردند. روز بعد، 6 خبرنگار الجزیره برای مدت زمانی کوتاه بازداشت و سپس آزاد شدند، هرچند تجهیزات تصویربرداری آن‌ها توسط ارتش مصر ضبط شد.

3 فوریه، دو خبرنگار بی‌نشان الجزیره توسط هواداران مبارک مورد حمله قرار گرفتند و سه نفر دیگر نیز بازداشت شدند. 4 فوریه، دفتر الجزیره در قاهره مورد حمله و آسیب طرفداران مبارک واقع شد. تجهیزات آن‌ها آتش گرفت و مسئولین این دفتر و یک خبرنگار دستگیر شدند. دو روز بعد، ارتش مصر یک خبرنگار دیگر الجزیره به نام «ایمن محی‌الدین» را بازداشت کرد و پس از 9 ساعت حبس آزاد کرد. این عدم امنیت، تا آن‌جا بود که بارها خبرنگاران و تصویربرداران شبکه‌های دیگر نیز، به جای پرسنل الجزیره مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفتند. اندرسون کوپر، مجری شبکه‌? CNN و تیم او یک‌بار به اشتباه مضروب شدند. در این اثنا، وب‌سایت الجزیره نیز به طور مداوم در معرض حملات سایبری قرار داشت.

الجزیره در تمامی این روزها، با دوربین‌های خود که در میدان التحریر قاهره مستقر بودند، زاویه‌? دید وسیع را به‌طور زنده فراهم آورد. شب‌های میدان التحریر نیز فرصتی بود تا معترضان خسته، در مقابل صفحه? نمایشگری بزرگ جمع بشوند و آخرین اخبار الجزیره از انقلاب را تماشا کنند. این نوع از پوشش رسانه‌‌ای در تاریخ انقلاب‌های دنیا بی‌‌نظیر بوده است. 6 فوریه، فریادهای «زنده‌باد الجزیره» از سوی مردم، پاداشی بود برای تلاش‌های رسانه‌ای یک ماهه? الجزیره در تونس و مصر. این‌بار مردم مصر علاوه بر زبان عربی، پلاکاردها و دست‌نوشته‌های خود را به زبان انگلیسی نیز ‌نوشتند؛ چرا که می‌دانستند دنیا از طریق الجزیره پیگیر پیشرفت انقلاب آن‌هاست.

موج الجزیره، تنها در تهییج مردم منحصر نماند. تعداد زیادی از کارمندان و مجریان تلویزیون دولتی مصر با مشاهده? جریان رسانه‌ای الجزیره استعفا دادند. «شهیرة امین» مجری مشهور تلویزیون مصر پس از استعفا، در مصاحبه با رسانه‌ها گفت: "دیگر نمی‌توانستم دروغ بگویم!"

15 فوریه، دکتر برژینسکی (مشاور امنیت ملی جیمی کارتر) در تاک‌شوی «مورنینگ جو» حضور یافت و در بخشی از سخنان خود با موضوع تحلیل وقایع مصر، ضمن صحه‌گذاری بر قدرت الجزیره گفت: "واقعیت این است که ایالات متحده و کاخ سفید به هیچ وجه در مرکز اتفاقات مصر قرار نگرفتند. بل‌که این وقایع تا حدودی به‌خاطر پوشش خبری شدید و ماهرانه? شبکه? الجزیره شتاب گرفتند."

پوشش الجزیره از مصر نه تنها شامل اتفاقات مرتبط با انقلاب بود بلکه در این مدت، ده‌ها ساعت برنامه? مستند، گزارش و میزگرد حول جنبه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی مصر تهیه و پخش کرده است. حالا دیگر الجزیره بچه? شرور محله? عرب شده است که کودکان را بر علیه پدران مستبد خود می‌شوراند؛ یاغی و محبوب. پس از این مردم لیبی، بحرین و یمن امید دارند که با اعتنا به نفوذ و نقش الجزیره –که به سی‌ان‌ان مسلمانان شهرت یافته است-، موفقیت همتایان مصری خود را تکرار کنند.

رسانه? رسانه‌های اجتماعی
در طی مدت آشوب‌های خاورمیانه، رسانه‌های اجتماعی در اینترنت نه فقط به سازماندهی و هماهنگی معترضین کمک رساندند، بلکه به عنوان ابزاری تعیین‌کننده در تشدید تأثیر رسانه‌ای الجزیره ظاهر شدند.

ریاض منتی (رئیس بخش رسانه‌های اجتماعی در الجزیره) می‌گوید: "الجزیره شبکه‌ای از بلاگرها و خبرنگاران شهروندی را شناسایی کرده بود و از آن‌ها در به‌روز کردن اخبار استفاده می‌کرد." علاوه بر آن‌که آخرین عناوین خبری الجزیره بر روی توییتر منعکس می‌شدند، از سایت یوتیوب نیز در کنار امکان پخش زنده? الجزیره، برای انتشار بخش‌های خبری استفاده می‌شد.

قبل از پوشش حوادث مصر، توییتر الجزیره فقط 60هزار دنبال‌کننده داشت، اما هم‌اکنون بیش از 220هزار دنبال‌کننده دارد. صفحه? فیس‌بوک الجزیره نیز توانسته است نظر بیش از 400‌هزار عضو فیس‌بوک را جلب کند.

هم‌چنین الجزیره با همکاری وب‌سایت ScribbleLive بخشی ویژه را بر روی وب‌سایت خود تعبیه کرد که در هر لحظه، پیام‌های متنی و صوتی ارسال شده از تلفن‌های همراه مصری حاضر در صحنه? وقایع، به ‌طور زنده و به صورت پادکست بر روی این بخش منتشر می‌شد. استفاده از شبکه? اجتماعی MeetUp نیز بخشی از تلاش الجزیره بود تا تشکیل 250 قرار ملاقات حضوری را بین کاربران شبکه‌های اجتماعی در شهرهای مختلف دنیا، برای بحث و گفت‌وگو درباره? شبکه? الجزیره ترتیب دهد.

الجزیره در آمریکا
بنا بر گزارش خبرنگار لس‌آنجلس‌تایمز، هم‌چنان‌که کارشناسان کاخ سفید مشغول مانیتور کردن آشوب‌ها در مصر هستند، بسیاری از تلویزیون‌های ساختمان «وست وینگ» (دفتر کار رئیس‌جمهور) در حال پخش الجزیره انگلیسی هستند. اما این ساختمان، یکی از معدود مکان‌ها در آمریکا است که دریافت الجزیره? انگلیسی در آن ممکن است. الجزیره? انگلیسی هم‌اکنون برای حدود 220میلیون مخاطب در بیش از 100 کشور دنیا قابل دریافت است. اما کم‌تر از 3میلیون مخاطب خانگی تنها در چند شهر آمریکا مانند واشنگتون دی‌سی، اوهایو و بورلینگتون می‌توانند الجزیره انگلیسی را مشاهده کنند.

این محدودیت، ناشی از تأثیر ذهنیت واشنگتونی «یا با ما، یا بر ما» از دوره? زعامت جرج بوش بر نوع نگاه مردم و به تبع آن، شرکت‌های ارائه‌دهنده? خدمات تلویزیون کابلی در آمریکا است. از سال 2001 و پوشش جنگ‌های افغانستان و عراق توسط الجزیره، این شبکه بارها به عنوان یک رسانه? ضد آمریکایی و در مواردی ضد یهودی معرفی شده است.

اما حضور در مصر، موقعیتی را برای این شبکه در آمریکا فراهم آورد که در رسانه‌های آمریکایی به «لحظه? الجزیره» شهرت یافت؛ لحظاتی تاریخی مشابه موقعیتی که سی‌ان‌ان در خلال جنگ خلیج فارس در سال 1991 تجربه کرد و به «لحظه? سی‌ان‌ان» مشهور شد.

در این مدت، وب‌سایت الجزیره با افزایش 2500درصدی بازدیدکنندگان مواجه شد که عمدتا به دنبال مشاهده? پخش زنده? الجزیره بودند و در این میان، بیش از نیمی از آنان از آمریکا بودند. الجزیره نیز صفحه‌ای با عنوان «درخواست الجزیره» بر روی وب‌سایت خود راه‌اندازی کرد. از طریق آن، ساکنان آمریکا کافی است که کدپستی خود را در فرم مخصوص آن وارد کنند تا به‌طور خودکار یک ایمیل به اپراتور تلویزیون کابلی منطقه? مربوطه فرستاده شده، درخواست کاربر برای پخش تلویزیون الجزیره ثبت شود. تاکنون بیش از 33هزار ایمیل به این وسیله ارسال شده است. هم‌چنین، پویش توییتری «درخواست الجزیره» (#DemandAlJazeera) به منظور گسترش پوشش الجزیره در میان کاربران توییتر به راه افتاد.

وضاع خنفر (مدیر کل الجزیره) می‌گوید: "ما منحصر به فرد هستیم، چرا که خبرنگاران ما تاروپود اجتماعی، سیاسی و تاریخی جوامع تحت پوشش خود را می‌فهمند. آن‌ها به این زبان صحبت می‌کنند و سرزمین‌ها را می‌شناسند. این علامت ممیزه? اخبار ماست. پس خیلی عجیب است که الجزیره نمی‌تواند محصول گران‌بهایش را با مردم کشوری که به خاطر آزادی بیان معروف است، به اشتراک بگذارد."

رسانه? حرفه‌ای و رسانه? مردمی
آیا الجزیره به تعهدات حرفه‌ای و اخلاقی رسانه‌ها پایبند بوده است؟ آیا وجهه? سوگیرانه? محتوای الجزیره به نفع معترضان، منافی بی‌طرفی و عینیت رسانه‌ای است؟ این سوالی است که در این مدت بارها از سوی صاحب‌نظران حوزه? ژورنالیسم و رسانه مطرح شده است.

مشاری الزیدی در یادداشتی با عنوان «جنگ رسانه‌ها در میدان تحریر» در الشرق‌الاوسط می‌نویسد: "در خصوص وقایع تونس و مصر، می‌توانیم ملاحظه کنیم که شبکه? الجزیره به گرمی مورد استقبال معترضان واقع شده است، و این امر طبیعی است چرا که این کانال به بلندگویی برای معترضان تبدیل شده است، و هم‌چنین ابزاری عظیم برای کمک به بسیج کردن مردم؛ چنان‌که عملکرد و پوشش خبری الجزیره در گذشته نیز از این طبیعت بسیج کردن و تحرک‌بخشی فارغ نبوده است!"

او در ادامه می‌نویسد: "ما با نوعی متفاوت از رسانه‌ها روبرو هستیم؛ رسانه‌های بسیج. کاربردهای چنین رسانه‌هایی ایراد خطابه، تقویت روحیه، تضعیف طرف مقابل، و ارائه? یک تصویر آراسته و پیراسته از پیروزی‌هاست."

الزیدی در ادامه به ماهیت فرارسانه‌ای و شبه حزبی الجزیره اشاره می‌کند: "الجزیره خود را به مثابه یک بازیگر کلان در منطقه می‌بیند، و آن‌ها که الجزیره را پشتیبانی می‌کنند اعتقاد دارند که این عملکرد به یک طرف ماجرا سود می‌رساند و ثمر می‌دهد. از این نظر، طبیعت پوشش خبری الجزیره از وقایع، همسان با طبع گفتمان رسانه‌ای محور ایرانی-سوری است. آن‌چه ما شاهد هستیم، دولت الجزیره است!"

از سوی دیگر، یکی از وبلاگ‌نویسان عرب در مورد این مسئله می‌نویسد: "در حالی‌که تقریبا تمامی سازمان‌های خبری دیگر به موقعیت فعلی مصر با عنوان «بحران» ارجاع می‌دادند، الجزیره از همان ابتدا آن را «انقلاب» مردم مصر نامید. طبیعی است که واژه? بحران نسبت به انقلاب خنثی‌تر و بی‌طرفانه‌تر به نظر می‌رسد. اما حقیقت آن است که انقلاب خواندن وضعیت موجود، سوگیرانه باشد یا نه، کاملا با واقعیت موجود سازگار است! آن‌چه در مصر اتفاق افتاد، برای رژیم مبارک و متحدانش، داخلی و خارجی، بنابر حضور اکثریت مردم یک انقلاب بود."

جیمز گاندن، متخصص علوم سیاسی در دانشکده? علوم سیاسی در واشنگتن‌ دی‌سی، می‌گوید: "لایه‌ای از قدرت الجزیره که کم‌تر مورد توجه است، تأثیری است که الجزیره بیش از یک موقعیت مفروض، بر جماعت تماشاگر آن موقعیت می‌نهد. چه مسلمانانی که عرصه? وسیع‌تری برای تجربه و بیان خود جسته‌اند، و چه آمریکایی‌هایی که پنجره‌ای شفاف‌تر برای نگریستن به درون جامعه? مسلمانان یافته‌اند، الجزیره مخاطب خود را آگاه می‌کند، یک‌پارچه می‌سازد و بر می‌انگیزد."

عبدالرحیم فقراء (رئیس‌دفتر الجزیره در آمریکا) در پاسخ به تایم می‌گوید: "من نمی‌دانم معنای ژورنالیسم بی‌طرفانه چیست! محیطی که شما در آن خبر را منعکس می‌کنید، همیشه به لنز شما رنگ می‌دهد."

آیا این مسئله نتیجه? طبیعی فضای ژورنالیستی کشورهای عربی نیست؟ در تحقیقی که «لارنس پینتک» خبرنگار سابق CBS انجام داده است، مشخص شده است که ژورنالیست‌های عرب، به طور کلی اکتیویست نیز هستند. 75? از آن‌ها معتقدند که مأموریت اصلی ژورنالیسم عربی باید جلو بردن تغییرات سیاسی و اجتماعی باشد.

واضح است که الجزیره همیشه خطی‌مشی سیاسی خاص خود را حفظ کرده است، اما هرگز آن‌گونه نبوده است که از صدای مخالف تهی شود. الجزیره حتی در میانه? حملات رژیم صهیونیستی به مناطق فلسطینی، از مصاحبه با مسئولین و چهره‌های اسرائیلی ابایی نداشته است و حتی از انتشار نظرات مدافع اسرائیل ذیل بحث‌های سیاسی در وب‌سایت خود ممانعت نمی‌کند.

رسانه? پیشرو، رسانه? آینده
"پیام ما به جامعه? عربی این است: بیدار شوید! بیدار شوید! دنیایی در اطراف شماست و شما هنوز خواب هستید!" این بخشی از صحبت‌های «سمیر خدیر» تهیه‌کننده? ارشد الجزیره در مستند «اتاق کنترل» است. او می‌گوید که هدف اول الجزیره، تکان دادن ساختارهای صلب جامعه? عرب است که به خاطر نابردباری در برابر دیدگاه‌‌های دیگر، از نظر فرهنگی و تکنولوژیک عقب مانده است. در این میان، آموزش مفهوم دموکراسی اولین وظیفه است.


الجزیره رسانه? دولت قطر است. می‌توان الجزیره را به خاطر گرایش‌های قومیتی و عدم رعایت بی‌طرفی نقد کرد، هم‌چنان‌که پوشش ضعیف الجزیره از درگیری‌های جاری در بحرین می‌تواند چنین شائبه‌ای ایجاد کند، اما نمی‌توان نفوذ و تأثیرگذاری آن را بر اتفاقات خاورمیانه و بر مخاطب جهانی نادیده گرفت. آن‌چه اهمیت دارد آن است که در میان 500 شبکه? تلویزیونی عربی، الجزیره اولین شبکه? محلی بود که تابوی آزادی اطلاعات را شکست. الجزیره نه تنها موضع انتقادی و گاه خصمانه? خود را نسبت به آمریکا و اسرائیل حفظ کرده است، بلکه حاکمان خودکامه? عرب را نیز به چالش کشیده است. الجزیره به آنان ثابت کرد که دیگر قادر به کنترل پیام‌ها نیستند.

11 فوریه، دولت ترکیه با فروش شبکه? تلویزیونی CINE 5 به الجزیره موافقت کرد تا مقدمات راه‌اندازی الجزیره ترکی فراهم شود. افتتاح الجزیره اردو برای مخاطب پاکستانی و نیز الجزیره اسپانیایی برای آمریکای لاتین، در دستور کار این شبکه قرار دارد. هم‌چنین انتشار روزنامه? بین‌المللی الجزیره از جمله برنامه‌های آینده? آن است.