سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

ماجرای عزل وزیران در دولت نهم و به دنبال آن دولت دهم، داستان تازه‌ای نیست و از حاشیه‌های قدیمی دولت محسوب می‌شود هر چند که با هر عزل حرف و حدیث‌های بسیاری دامن دولت را می‌گیرد، خصوصا که برای دومین بار است که رئیس جمهور وزیر کشور خود را در آستانه یک انتخابات عزل می کند؛ اما به نظر می‌رسد این انتقادات و حرف و حدیث‌ها برای دولتمردان از درجه اهمیت برخوردار نیست.در 4 سال دولت نهم 12 وزیر کابینه تغییر کرد که رکورد قابل توجهی برای دولت محسوب می شود.
لیست تغییرات هیات وزیران در دولت نهم به شرح ذیل است:
وزیر رفاه: پرویز کاظمی ---> عبد الرضا مصری
وزیر تعاون : ناظمی اردکانی --> محمد عباسی
وزیر صنایع : علیرضا طهماسبی --> علی اکبر محرابیان
وزیر نفت : کاظم وزیری هامانه --> غلامحسین نوذری
وزیر آموزش و پرورش : محمود فرشیدی --> علی احمدی
وزیر راه : محمد رحمتی --> حمید بهبهانی
وزیر دادگستری : مرحوم جمال کریمی‌‌راد (فوت) --> غلامحسین الهام
وزیر اقتصاد : داوود دانش‌جعفری --> شمس‌الدین حسینی
وزیر کشور: مصطفی پورمحمدی --> علی کردان
وزیر کشور : علی کردان --> صادق محصولی
وزارت اطلاعات : غلامحسین محسنی‌اژه‌ای --> علوی (سرپرست)
وزارت فرهنگ و ارشاد : محمدحسین صفارهرندی --> محمدعلی خواجه پیری (سرپرست)

اولین وزیر معزول، دانش جعفری

کنار نهادن وزرا یکی از خبرساز‌ترین رویدادهای دولت نهم بود و داوود دانش‌جعفری را باید نخستین اخراجی دولت نهم محسوب کرد. اگرچه دانش جعفری از سمت خود استعفا کرد اما هیچکس تاکنون عمق اختلافات وی با احمدی‌نژاد را منکر نشده است به گونه‌یی که حتی دانش‌جعفری در مراسم تودیع خود پرده از اختلافات خود با احمدی‌نژاد برداشته بود.
دانش‌جعفری حتی در اردیبهشت ماه سال جاری به همراه عبدالحسین روح‌الامینی از عضویت در جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی استعفا کرد و اکنون در مقام یک کار‌شناس اقتصادی فعالیت داشته و در مواردی به نقد عملکرد اقتصادی دولت می‌پردازد.
وی اختلاف نظر با رییس‌جمهور در برخی مسائل پولی و بانکی را دلیل اصلی استعفای خود عنوان کرد و از فشارهای وارد شده از جانب مخالفان اقتصاد آزاد به خود خبر داده و گفته بود که ارزیابی عملکرد او باید بر مبنای کارهایی که در طول وزارت «انجام نداده» یا در مقابل آن مقاومت کرده است صورت گیرد. دانش‌جعفری در آن مراسم از حضور گروه‌های فشار در مسائل جاری و اجرای دستگاه‌های وابسته به وزارتخانه‌اش سخن گفت که به گفته وی سعی می‌کردند با اطلاع‌رسانی غلط، حرکت امور را در جهت موردنظر خود تغییر دهند.
مصطفی پورمحمدی، وزیر پر سر و صدا

وزیر بعدی اما مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور دولت نهم بود که یک سال مانده به انتخابات دهم، از کار برکنار شد وآمدن و رفتن او بسیار پر حاشیه بود.
او جای خود را به دکتر علی کردان داد که ماندگاری وی هم در ساختمان وزارت کشور آنچنان طولانی نبود و دکتر کردان در ‌‌نهایت از سوی مجلس هشتم از سمتش عزل شد. اما در آن مقطع زمانی برای چرایی برکناری وزیر، عمده دلیلی که منابع خبری بیان کردند عدم هماهنگی پورمحمدی با احمدی‌نژاد بوده است؛ این منابع‌ اوج این ناهماهنگی را درباره گماردن برخی استانداران و فرمانداران و نیز جریان برگزاری انتخابات مجلس هشتم دانسته بودند.
همچنین گفته می‌شود احمدی‌نژاد از پورمحمدی بخاطر گماردن برخی مسوولان استانی به شدت گله‌مند بود و همین مساله، سبب عزل وی را فراهم آورده است و سرانجام در آستانه حساسترین انتخابات کشور، صادق محصولی (اسپانسر امروز گروه پایداری) سکاندار وزارت کشور شد.
برکناری محسنی اژه‌یی و صفار هرندی، در آخر کار

اما تنها 8 روز مانده به پایان عمر دولت نهم دو تن از وزرای این دولت یعنی محسنی‌اژه‌یی وصفار هرندی   وزرای اطلاعات و فرهنگ و ارشاد از سمت خود عزل شدند. گفته می‌شد انتقادات این دو وزیر از انتصاب مشایی به سمت معاون اولی احمدی‌نژاد موجب اخراجشان از دولت شد.
خبرگزاری مهر در تاریخ 4 مرداد 1388 از قول یک منبع آگاه در دولت نوشته بود: «در پی درگیری لفظی وزیر اطلاعات با رییس‌جمهور در جلسه هیات دولت بر سر معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی با وجود مخالفت رهبر معظم انقلاب، محمود احمدی‌نژاد، غلامحسین محسنی اژه‌یی را از کار برکنار کرد».
صفار هرندی در پی انتصاب مشایی با انتقاد از عملکرد احمدی‌نژاد گفته بود که برخی برای رهبری جان می‌دهند و بعضی نیز از خواسته‌های کوچک خود نمی‌گذرند. البته برخی منابع خبری در آن زمان یکی از دلایل عزل غلامحسین محسنی‌اژه‌یی را عدم پذیرش توصیه احمدی‌نژاد برای تغییر معاونینش ذکر کرده بودند.
متکی، اولین وزیر معزول دولت جدید

آغاز دور جدید برکناری وزرا در دولت دهم با عزل منوچهر متکی، وزیر خارجه دولت، در حالی که وی برای سفر کاری به سنگال رفته بود، کلید خورد.
منوچهر متکی که زمانی ریاست ستاد انتخاباتی علی لاریجانی را در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم بر عهده داشت، در حالی از سمت خود برکنار شد که ماه‌ها قبل از آن خبرهایی مبنی بر تغییر رییس دستگاه دیپلماسی کشور شنیده می‌شد ولی بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم موازی‌کاری در سیاست خارجی، همگان بر این باور بودند که تغییر متکی منتفی خواهد شد اما گویا اختلاف رییس دولت و وزیرش به حدی رسید که رییس‌جمهور تاب بازگشت وی از ماموریت کاری را نداشت و وی را حین ماموریت برکنار کرد.
مصلحی و اختلاف در هیات دولت

بعد از آن نیز حرف و حدیث‌های بسیاری در باره اختلاف رئیس جمهور با حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم رسانه‌ای شد و حتی در مقطعی سایت رسمی دولت اعلام کرد که مصلحی برکنار شده است که در ‌‌نهایت این اتفاق نیافتاد و مصلحی در وزارت اطلاعات ماندگار شد
عزل و نصب ها در آستانه انتخابات؟!
اما نکته جالب این عزل و نصب‌ها برکناری وزرای کشور در آستانه انتخابات‌هایی است که در پیش است.
پورمحمدی وزیر کشور وقت دولت نهم درست زمانی برکنار شد که ستاد انتخابات و استانداری‌ها در کوران برنامه ریزی برای انتخابات دور دوم مجلس بودند و هیچ کس تصور نمی‌کرد در چنین شرایطی بحث تغییر وزیر کشور مطرح شود. چند روز بعد که طرح عزل‌ پور محمدی رنگ و بوی جدی به خود گرفت، در شب برگزاری انتخابات (4اردیبهشت) معاون اجرایی رئیس جمهور اعلام کرد که حکم دکتر محمد رضا رحیمی به عنوان سرپرست وزارت کشور امضا شده و در ‌‌نهایت یک هفته قبل از افتتاح مجلس هشتم، مراسم تودیع پورمحمدی برگزار شد و وی فرصت نکرد به عنوان وزیر کشور گزارشی از برگزاری انتخابات به مردم ارائه کند و سرانجام نیز در آستانه مهم‌ترین انتخابات کشور، صادق محصولی از نزدیکان رئیس جمهور و عضو جبهه پایداری امروز، وزیر کشور شد.
حال بعد از گذشت دو سال از این ماجرا باز هم منتقدین دولت نسبت به تغییر وزیر کشور در آستانه انتخابات هشدار می‌دهند؛ سایت الف وابسته به احمد توکلی در باره عزل نجار در آستانه انتخابات نوشت:
تحرکات جریان انحرافی با نزدیک شدن به ماه‌های منتهی به انتخابات وارد فاز جدیدی شده است. این سایت در گفتگو با یک مقام اجرایی کسب اطلاع کرد، جریان انحرافی اخیرا تحرکات خود در قبال وزارت کشور را تشدید کرده و به دنبال مهره چینی گسترده در این نهاد مهم است.
بنابراین گزارش، جریان انحرافی که در جریان طرح امنیت اجتماعی نیز خاطره خوشی از عملکرد وزیر کشور ندارد، اخیرا در تلاش است با نزدیک شدن به موعد انتخابات، با فشار، برخی از مهره‌های خود را در بدنه این نهاد تزریق کند.
از سوی دیگر، بنابر پیشنهاد خطرناک جدیدی که در جلسه گروه انحرافی مطرح شده، این سناریو مطرح شده که تعیین سرپرست برای وزارت کشور، سه ماه قبل از انتخابات، می‌تواند ابتکار عمل را از مجلس گرفته و مهم‌ترین نهاد نظارتی را در مقابل کار انجام شده قرار دهد.
نام افراد خاصی نیز به عنوان گزینه‌های احتمالی سرپرستی مطرح شده است که قرار شده در صورت جدی شدن پروژه، فضاسازی رسانه‌ای لازم در مورد این افراد در دستور کار رسانه‌های گروه انحرافی قرار گیرد
این در حالی است که تغییر وزیر کشور در آستانه انتخابات، تزریق سم مهلک ناآرامی بر بدنه بزرگ‌ترین نهاد درگیر در انتخابات بوده و قطعا زمینه سوء استفاده دشمنان و جریان انحرافی را فراهم خواهد کرد.
در هر حالا وجود ید طولانی دولت نهم و دهم در عزل وزرا دارد و با پیش سابقه‌ای که دیده می‌شود، تحقق این امر دور از ذهن نیست وباید دید این عمل بازهم در آستانه یک انتخابات مهم، تکرار می‌شود یا خیر؟ و اگر این اتفاق بیافتد، باید دید، دولت این بار چه توجیهی برای عزل تاثیرگزار‌ترین وزیر در روند انتخابات خواهد داشت.

سه شنبه شب تیم ملی فوتبال کشورمان در حالی حساس ترین بازی مرحله مقدماتی مسابقات جام جهانی 2014 برزیل را برابر بحرین برگزار می کند که حساسیت های ویژه این دیدار از چند حیث قابل اهمیت است.
از یک سو بازیکنان و هوداران فوتبال کشورمان یاد و خاطره رویارویی  ایران و بحرین در سال‌های اخیر به خصوص حذف ناباورانه در مرحله مقدماتی جام جهانی 2006 را فراموش نکرده اند و از سوی دیگر مسائل سیاسی به وجود آمده در بحرین و کشتار جمعی از شیعیان قیام کرده این کشور علیه رژیم آل خلیفه که موجب به جوش آمدن خون شیعیان ایرانی شده، بر حساسیت های این بازی افزوده است.
البته در ماه های اخیر و در رقابت های لیگ قهرمانان آسیا همواره برخی از تماشاگران ایرانی با نصب پلاکاردهایی در استادیوم های ورزشی از قیام شیعیان بحرین دفاع کرده و علیه رژیم آل خلیفه و آل سعود به پا خواسته اند. اما این بازی از یک بعد دیگر نیز حساس است و آن حضور نماینده امنیتی فیفا و همراهی وی با بحرینی هاست.
اگر تا دیروز همه فوتبالدوستان، بحرینی ها را بازیکنانی وقت کش و ضد فوتبال می دانستند امروز این را می دانند که بحرینی ها از هر فرصتی برای موفقیت خود سوء استفاده کرده و از شعارهای سیاسی به سود خود استفاده خواهند کرد.
در این بین نکته قابل توجه دیگر اینجاست که برخی از هواداران بحرینی بنا دارند در شعارهای خود از بازیکنان شیعه بحرینی که در بازداشت رژیم آل خلیفه بوده اند حمایت کرده و تصاویر آنها را در استادیوم نصب کنند.
این در حالی است که در پی سرکوب شدید اعتراضات شیعیان بحرین، نیروهای آل خلیفه به ستارگان ورزشی این کشور نیز رحم نکرده و تعدادی از بازیکنان فوتبال و بسکتبال را بازداشت و شکنجه نموده اند. علی السعید دروازه بان، علاهبیل مهاجم نامدار و برادرش محمد هبیل و جعفر ابراهیم از قربانیان این بازداشت ها بودند. البته هر چند پس از فشار فیفا رژیم حاکم بحرین مجبور شد این فوتبالیست ها از زندان آزاد کند، اما این سوال اینجاست که مگر بازداشت بازیکنان فوتبال یک کشور به خاطر سرکوب یک رژیم غاصب اقدامی سیاسی نیست که فیفا از آن استفاده کرده و فوتبال بحرین را محروم کند؟
علی سعید دروازه بان سابق باشگاه المحرق بحرین این اواخر در تیم الاهلی درخشید اما مشارکت در تظاهرات میدان الولو جای ثابت او را گرفت. او هم به همراه علا هبیل هنگام تمرین روزانه الاهلی بازداشت و به زندان منتقل شد. وضعیت سعید بسیار مبهم است و کسی او را طی چند ماه اخیر ندیده است.
محمد عدنان، شیعه 28 ساله در سال 2009 بهترین بازیکن سال آسیا شناخته شد. او تاکنون در 79 بازی برای تیم ملی بحرین حضور یافته و در این مدت 13 گل به ثمر رسانده است. عدنان چندی پیش پس از فرار از منامه به استرالیا گریخت و با قراردادی یکساله به باشگاه بریسبین رور پیوست.
علاهبیل آقای گل مشترک آسیا در جام ملت های آسیا 2004 به همراه علی کریمی خودمان سابقه بازی در الاهلی بحرین، الکویت کویت، الغرافه و ام صلال قطر و الوحده امارات را دارد. بهترین بازیکن تاریخ بحرین ماه مارس هنگام ترمین روزانه در باشگاه الاهلی بازداشت شد و می گویند حکم حبس دو ساله اش قطعی شده است.
محمد هبیل با 52 بازی ملی در پست هافبک مرکزی که سابقه بازی در تیم های المنامه، الغرافه، الاهلی، العربی، القادسیه و الاهلی بحرین را دارد، عضو رسمی حزب وفاق بزرگترین گروه مخالف بحرینی است و در تظاهرات میدان الولو حضور علنی داشته است.
به غیر این چهار بازیکن فوتبال، از زمان اجرای حکومت نظامی در بحرین برای سرکوب اعتراضات گسترده شیعیان بحرین بیش از 150 ورزشکار، داور و مربی دستگیر و محروم شدند و رژیم آل خلیفه باید در این باره پاسخگو باشد.
بنابراین گزارش دیدار امشب تیم های ملی ایران و بحرین در شرایطی برگزار خواهد شد که برخی سایت های خبری از احتمال پناهندگی چند نفر از بازیکنان تیم ملی فوتبال بحرین به ایران خبر داده اند. در همین خصوص رژیم آل خلیفه با احتمال پناهندگی برخی بازیکنان تیم بحرین ، با دستور مستقیم شاه بحرین بیش از 30 نیروی زبده امنیتی این کشور با اختیار تام برای جلوگیری از این امر راهی تهران شده اند ورفت و آمد هر بازیکن بحرینی به همراه دو نیروی امنیتی انجام می گیرد.

تیم ملی فوتبال کشورمان توانست با نتیجه 6 بر صفر تیم فوتبال بحرین را از سری مسابقات مرحله مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل شکست دهد.
تیم ملی فوتبال کشورمان سومین دیدار خود در مرحله مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل را با پیروزی پرگل برابر بحرین به پایان رساند تا علاوه بر تحقیر حریف در ورزشگاه آزادی، صدر جدول رده بندی گروه پنجم را از قطر پس بگیرد و به تنهایی صدرنشین جدول شود.

http://www.asriran.com/files/fa/news/1390/7/20/192715_165.jpg
نکته جالب در خصوص این مسابقه این بود که در همان دقیقه اول این دیدار "خلیل رشید" بازیکن شماره 16 تیم ملی فوتبال بحرین به دلیل تکل خشن روی پای آندرانیک تیموریان با کارت قرمز مستقیم داور استرالیایی از بازی اخراج شد تا تیم ملی ایران برای باز کردن دروازه حریف کار آسانتری داشته باشد.
ترکیب تیم ملی ایران:
سید مهدی رحمتی-خسرو حیدری-هادی عقیلی-سید جلال حسینی-مهرداد پولادی-آندرانیک تیموریان -جواد نکونام(کاپیتان)-مجتبی جباری( از دقیقه 68 کریم انصاری فرد)-میلاد میداودی( از دقیقه 46 حسین ماهینی)-محمد قاضی( از دقیقه 60 غلامرضا رضایی)-محمدرضا خلعتبری

حاشیه هایی از دیدار ایران و بحرین
- محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان از دقیقه 82 وارد ورزشگاه آزادی شد و در جایگاه ویژه قرار گرفت.
-
وقتی تیم ملی گل ششم را به ثمر رساند، شعار " 6 تایی ها" ورزشگاه آزادی را پر کرد.
-
بازیکنان بحرین وقتی برای بار ششم دروازه شان باز شد به داور مسابقه به شدت بابت عدم بازی جوانمردانه از سوی ایران اعتراض داشتند و معتقد بودند که بازیکنشان روی زمین بوده و ایرانی ها توپ را بیرون نفرستاده اند.
-
هواداران ایران شعار "خلیج فارس" را سر دادند.
-
تعدادی از خبرنگاران بحرینی که برای پوشش خبری و تصویری بازی امروز به تهران آمده‌اند ابتدا به وزارت ورزش و جوانان رفتند و پس از ارائه معرفی نامه، کارت‌های خود را برای بازی امروز دریافت کردند. حدود 10 خبرنگار همراه بحرینی‌ها به ایران آمدند.
-
علی پروین عضو هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس و کریم باقری کاپیتان سابق این تیم از جمله تماشاگران ویژه دیدار ایران و بحرین بودند که یک ساعت قبل از شروع بازی خود را به ورزشگاه آزادی رسانده بودند.
- ناظر امنیتی مسابقه مدام در محوطه ورزشگاه می‌چرخید و رفتار تماشاگران را زیر نظر داشت. وی با توجه به حساسیت ایجاد شده از سوی برخی رسانه های خارجی تمرکز داشت که گزارش خاصی را از جو ورزشگاه آزادی به فیفا مخابره کند.
-
رشید بازیکن شماره 16 بحرین که در ثانیه 35 از زمین بازی اخراج شد در حالی که عصبانی بود و حاضر نمی‌شد زمین را ترک کند با هدایت اطرافیان تیم ملی بحرین به رختکن رفت.

گزارش بازی: نیمه نخست

 

بی شک خوشحالی ما از این برد دلایلی دارد. دلایلی که باعث شده است از قبل بسیار امیدوار تر باشیم.

دلیل اول: عقده ایرانی علیه بحرین
کیست که آن شکست تلخ را فراموش کند؟ ناجوانمردی بحرینی ها در منامه در یکشنبه 29 مهر سال 80  را کیست که کینه به دل نگرفته است؟ کدام ایرانی؟ بی شک هیچ کس...  ایران در آن بازی منحوس با نتیجه 3 بر یک از بحرین شکست خورد تا داغ حضور در جام جهانی در دل میلیون ها ایرانی بماند.
بحرینی ها پس از این پیروزی چنان خوشحال بودند که انگار به جام جهانی رفته اند. حوادث پس از آن بازی نمونه ای بارز بود از جهل جهان سومی... از ذلت استعمار فکری... آری بحرینی ها با پرچم عربستان دور افتخار زدند. این صحنه ها همانند یک غم نهفته در قلب های ایرانی ها باقی ماند.
تماشاگران به ورزشگاه رفتند تا انتقام بگیرند، هر کدام از آن تماشاگران ( چیزی حدود 83000 نفر) همانند کابوی هایی زخم خورده با اسلحه(پرچم ایران) به میدان(استادیوم) آمدند تا بدمن همیشگی فوتبال ایران(بحرین) را در هم کوبیده شده به نظاره بنشینند.
تیم ایران با نتیجه قاطع 6 بر صفر بحرین را شکست داد، همه خوشحال شدند و تفنگ هایشان را بوسه زدند و به یک پایکوبی مسرور کننده پرداختند.
 دلیل دوم: چهره جدید و دوست داشتنی تیم ملی
در دوران سرمربیگری هیچ کدام از مربیان این چند وقت اخیر فوتبال ایران( قلعه نویی، دایی، قطبی و حتی برانکو) اینقدر شاهد سطح بالای رضایتمندی اهالی مطبوعات و فوتبال و تماشاگران از لیست تیم ملی نبوده ایم. حضور چهره های جدید در تیم ملی سبب شده است که شوقی جدید در علاقه مندان فوتبال ایجاد شود. حضور بازیکنانی نظیر علی کریمی، میلاد میداوودی، مجتبی جباری و ... باعث شده است که بر جذابیت های این تیم پیش ازپیش افزوده شود.
تیم ملی در بازی با بحرین با ترکیبی به میدان رفت که بسیار ایده آل به ثمر می رسید، حضور میداوودی در ترکیب ثابت بدون شک باعث خوشحالی استقلالی ها شد و همچنسن گلزنی غلامرضا رضایی علاقه پرسپولیسی ها را دو چندان کرد.
با ادامه این روند مطمئناً بار دیگر شاهد یک شور بی سابقه نسبت به تیم ملی خواهیم بود، شوری برابر با شور سال 1998.
دلیل سوم: حرفه ای گری کیروش و روانشناسی تماشاگر
کیروش بسیار خوب نبض ایرانی ها را در دست گرفته است. حالا او چهره محبوبی در فوتبال ایران است. وی با سیاست صحیح خود کاری کرد مردمی که با فوتبال ملی قهر کرده بودند، آشتی با شکوهی داشته باشند. وی فرهاد مجیدی و علی کریمی را به تیم ملی برگرداند و آنها را در ترکیب ثابت قرار داد( صرف دعوت کردن نظریه عوام فریبی را تقویت می کرد).
کیروش اهل وعده وعیدهای آنچنانی نیست، عادت ندارد به مردم امید بیهوده و عبث بدهد، وی اهل موضع گرفتن های آنچنانی نیست، او با مطبوعات با ملاطفت برخورد می کند، وی اهل باندبازی نیست و فضایی بسیار دوستانه را در تیم ملی حاکم کرده است.
کیروش یک مربی سرد و گرم چشیده است. می داند چگونه بازیکنان را مطیع به انجام دستورات خود کند، می داند یک تیم را چگونه باید بسازد. او به درستی رابطه ای تنگاتنگ بین تیم ملی و تماشاگران برقرار کرده است( پیامش مبنی بر پوشیدن لباس سفید توسط تماشاگران در بازی با بحرین). او حالا در نقش یک ناجی در فوتبال بحران زده ایران می درخشد. او می خواهد بار دیگر قدرت را به فوتبال ایران بازگرداند.

کیروش انگار همان چیزی است که باید باشد!

در ثانیه‌های آغازین بازی، راشد الحوتی بازیکن بحرین به دلیل انجام یک تکل خشن بر روی پای آندرانیک تیموریان، از سوی داور استرالیایی بازی با کارت قرمز مواجه شد تا بحرین خیلی زود و در ثانیه 40، ده نفره شود تا کار سختی در ادامه راه مقابل ایران و 85 هزار تماشاگر حاضر در ورزشگاه داشته باشد.

بحرینی‌ها بلافاصله پس از 10 نفره شدن به دفاع روی آوردند و سعی داشتند که راه‌های نفوذ را برای ایران ببندند اما شاگردان کارلوس کی‌روش با استفاده از برتری خود در ضربات ایستگاهی و پاس‌های عمقی خود توانستند سه بار دروازه بحرین را فرو بریزند.

در دقیقه 22، ارسال آندرانیک تیموریان از روی نقطه کرنر با ضربه خوب مجتبی جباری همراه بود که دروازه‌بان بحرین شوت جباری را به زیبایی مهار کرد اما توپ در بازگشت مقابل پای سید جلال حسینی افتاد تا مدافع سپاهان با یک بقل پای ساده، نخستین گل ایران را به ثمر برساند.

در دقیقه 34، حمله‌های سفیدپوشان ایران پس از به ثمر رسیدن گل نخست بیشتر از قبل شد تا اینکه روی پاس عمقی محمدرضا خلعتبری پس از اشتباه مدافعان بحرین، توپ جلوی پای میلاد میداودی افتاد. ضربه میداودی پس از برخورد به پای بحرینی‌ها، موقعیتی مناسب را در اختیار مجتبی جباری قرار داد و هافبک استقلال هم با یک ضربه بیرون پا و در حالی که دروازه‌بان بحرین تنها توپ را در مسیر ورود به دروازه نگاه می‌کرد، گل دوم ایران را در دقیقه 34 به ثمر رساند.

البته بحرینی‌ها هم توانستند دو سه بار خود را به دروازه ایران برسانند اما شاگردان تیلور دیگر اعتماد به نفس لازم برای نزدیک شدن به دروازه ایران را نداشتند.

در دقیقه 42، تماشاگران در ورزشگاه که همچنان منتظر گل‌های بعدی بودند، این بار شاهد گلزنی هادی عقیلی بودند که روی ارسال مجدد تیموریان از روی نقطه کرنر و در حالی که مدافعان بحرین در جاگیری اشتباه کرده بودند، به زیبایی دروازه بحرین را برای سومین بار باز کرد تا شاگردان کی‌روش با یک پیروزی پرگل و شیرین به رختکن بروند.

نیمه دوم

در آغاز نیمه دوم کارلوس کی‌روش یک تعویض را انجام داد. بدین ترتیب که حسین ماهینی به جای میلاد میداودی به زمین مسابقه آمد.

در دقیقه 53 پس از سانتر مجتبی جباری به روی دروازه بحرینی‌ها توپ را ناقص دفع کردند تا توپ جلوی پای خلعتبری بیفتد. مهاجم تیم ملی که در موقعیت تک به تک قرار گرفته بود، با حرکت یک پا دو پا دروازه‌بان بحرین را هم از پیش رو برداشت اما دفاع بحرین از راه رسید و مانع از گلزنی خلعتبری شد.

در دقیقه 54 سانتر‌های متعدد سفیدپوشان ایران از هر دو طرف زمین مجددا به هم‌تیمی‌های خودشان می‌رسید که در نهایت ارسال بلند مهرداد پولادی از سمت راست دروازه بحرین، به خسرو حیدری رسید اما ضربه حیدری با برخورد به پشت پای نکونام، راهی اوت شد تا بار دیگر آه از نهاد هواداران بلند شود.

در دقیقه 60 اما شوت زیبا و سرکش آندرانیک تیموریان برای چهارمین بار دروازه بحرین را فرو ریخت تا هواداران حاضر در ورزشگاه آزادی پشت به زمین مسابقه کرده و به سبک هواداران آلمانی، سرود قهرمانی سر دهند.

در دقیقه 62 شوت فنی مجتبی جباری می‌رفت که خیلی زود شادی را برای ایرانی‌ها تکرار کند اما این توپ از کنار دروازه با فاصله کمی به بیرون رفت.

در دقیقه 65 کریم انصاری فرد به جای مجتبی جباری وارد زمین شد و همچنین غلامرضا رضایی در دقیقه 73 به جای محمد قاضی به زمین مسابقه آمد تا بار هجومی تیم ملی بیشتر از قبل شود.

تعویض کارلوس کی‌روش نتیجه داد و یک بار دیگر ایران در دقیقه 75 از روی ضربات کرنر به گل رسید. آندرانیک تیموریان که یکی از بهترین بازیکنان این مسابقه بود، پس از دادن یک پاس گل و به ثمر رساندن یک گل برای ایران،‌ یک سانتر زیبای دیگر به روی دروازه بحرین انجام داد تا این بار کریم انصاری فرد با ضربه بغل پای خود پنجمین گل ایران را به ثمر رساند.

در دقیقه 83 سانتر خسرو حیدری در محوطه 6 قدم بحرین با ضربه سر پرشی و زیبای غلامرضا رضایی به ششمین گل تیم ملی تبدیل شد تا ملی‌پوشان ایران تیر خلاص را به بحرینی‌ها شلیک کنند.


 سیر تحول خودروهای پلیس راهنمایی و رانندگی طی 70سال اخیر جالب است. از دهه 1320 که خودروهای آلمانی، انگلیسی و آمریکایی به خدمت شهربانی کل کشور درآمدند تا امروزکه از بنز، پژو و زانتیا برای کارهای مربوطه استفاده می‌شود.
شاید کمتر کسی به نوع خودروها و تجهیزات به کار رفته در آنها توجه کرده باشد ولی آنچه مسلم است اینکه صرف‌نظر از قدمت طولانی استفاده از خودرو در این بخش تنها ظرف چند سال اخیر شاهد ارتقای تجهیزات در این خودروها بوده‌ایم به عبارت دیگر خودروهای پلیس شاید بیش از 60 سال جز به چراغ‌های گردان، بی‌سیم و بلندگو به چیز دیگری مجهز نبوده‌اند اما امروز به سیستم‌هایی نظیر دوربین‌های خودکار، دستگاه‌های GPS، لوازم تشخیص مصرف نوشابه‌های الکلی توسط رانندگان، امکانات رایانه‌ای و ... تجهیز شده‌اند. در ادامه به سیر تحول این خودروها اشاره می‌کنیم.

 دهه 1320 
 
مدلی از بنز قدیمی، حدود 67 سال پیش یعنی در سال 1940 میلادی ساخته و برای به کارگیری در شهربانی روانه تهران شد. در آن روزگار هنوز خودروهای پلیس به چرا‌غ‌های گردان، بی‌سیم و بلندگو مجهز نشده بودند.
 دهه 1330
 فولکس‌واگن قورباغه‌ای شکل با دو رنگ مشکی و سفید که به یک چراغ‌گردان آبی‌رنگ و یک دستگاه بی‌سیم با برد محدود مجهز شده بود از جمله وسایل نقلیه مورد استفاده پلیس راهنمایی و رانندگی در آن زمان بود. این خودرو  هم‌اکنون در پارکینگ نیروی انتظامی خاک می‌خورد.

خودرو دیگری که در این دهه به کار گرفته شد، بنز بود. در این دو دهه شهربانی کل کشور تقریباً تمام دوران حکومت پهلوی اول و ابتدای دوره پهلوی دوم را با خودروهای آلمانی سپری کرد.
 
دهه 1340
 

دهه 1340 را باید تقریباً آغاز دوباره ورود خودروهای آمریکایی به این عرصه دانست دوج‌های کرنت شش‌سیلندر ساخت کشور آمریکا با پلاک‌های سه‌رقمی دست‌نویس که حداکثر سرعت آنها به 200 کیلومتر در ساعت می‌رسید از سال 1346 تا 1354 مورد استفاده قرار گرفتند. دوج کرنت دارای یک بلندگوی کوچک بود که بر روی گلگیر جلو و کنار کاپوت نصب می‌شد و مجهز به یک بی‌سیم دستی، چند پروژکتور و یک چراغ گردان ثابت بود.
 دهه 40 همان دهه‌ای است که افسران زن با موتورسیکلت در سطح شهر تهران تردد می‌کردند (سال 1346) و ضمن راهنمایی خودروها بعضاً آنها را جریمه نیز می‌کردند.
دهه 1350
 

در تمام دهه 1350 در کنار لندرور انگلیسی خودروهای آمریکایی بیوک، شورولت رویال و بنز230 به کار گرفته شدند.بنز230 با چراغ‌های جلو عمودی شش‌سیلندر بودند و حداکثر سرعت آنها برای این کار 220 کیلومتر در ساعت تنظیم شده بود این خودروهای آلمانی از سال 1350 تا 1356 در شهربانی ایران خدمت کردند.
 
بنزهای 230 پلیس بر روی سقف خود و در وسط آن دارای یک بلندگو بودند که با اهرمی از داخل اتاق به سمت چپ و راست حرکت می‌کرد. پلاک این خودروها نیز دست‌نویس و چهاررقمی بودند. این خودرو هم همچون دوج کرنت از یک بی‌سیم بلندگو و بی‌سیم موتورلا آمریکایی بهره می‌جست

از رنجرور انگلیسی که دارای هشت‌سیلندر و توان حداکثر سرعت 200 کیلومتر در ساعت بود  از سال 1354 تا سال 1359 در مناطق کوهستانی و برف‌گیر استفاده شد رنجرورها مجهز به کولرهای سقفی بودند ولی در همان سال‌ها یک دستورالعمل قانونی در حال تبدیل‌کردن خودروهای پلیس به شورولت رویال بود. براساس آن دستورالعمل دستگاه‌های دولتی و نظامی ملزم شده بودند از کالاهای ساخت داخل استفاده کنند و از آنجا که شورولت آمریکایی در ایران مونتاژ می‌شد بنابراین از سال 1356 تا سال 1362 از این خودرو شش‌سیلندر با توان رسیدن به سرعت 220 کیلومتر در ساعت استفاده شد.
دهه 1360
 

بنز 250 هم از جمله خودروهایی بود که در دهه‌های 50 تا 70 مورد استفاده پلیس قرار گرفت. این خودرو آلمانی شش سیلندر بود و با چراغ‌های افقی قادر بود 200 کیلومتر در ساعت را بپیماید.
بنزهای 250 که اول به صورت دنده فرمان (دنده رول) بودند بعدها انواع گیربکسی آن هم وارد کشور شد و مورد استفاده قرار گرفت.

دهه 1370

 
اما دهه 1370 را باید زمان ورود خودروهای شرقی به ناوگان پلیس دانست به طوری که کم‌کم سروکله تویوتا کریسیدا ژاپنی هم پیدا شد این خودرو چهارسیلندر بود و قادر بود 200 کیلومتر مسافت را طی یک ساعت بپیماید.
از تویوتا کریسیدا بین سال‌های 1370 تا 1379 استفاده شد.اواسط دهه 70 یعنی از سال 1374 به بعد پاجرو هم آمد و مورد استفاده پلیس راه کشور قرار گرفت. پاجرو ژاپنی شش‌سیلندر بود و 200 کیلومتر در ساعت سرعت می‌گرفت.
دهه 1380


دهه 1380  عصر به کارگیری خودروهای سمند، زانتیا، پژو206 و بنز240E.خودروهایی که به ایربگ، سیستم‌های ترمزABS و بی‌سیم‌های دوربرد و بلندگوهای پیشرفته آمریکایی، رایانه و امکانات ماهواره‌ای مجهز شده‌اند.

با انتشار خبری مبنی بر تعطیلی دو بانک تات و گردشگری روند نظارت بر بانک‌های خصوص وارد فاز تازه‌ای شده است. سازمان بازرسی کل کشور طی مکاتبه‌ای با بانک مرکزی خواستار تعطیلی دو بانک تات و گردشگری شده است و تغییر در سهامداران یا هیات مدیره را کافی نمی‌داند.
بر اساس آنچه در خبر مربوط به سرنوشت دو بانک بخش خصوصی آمده است سازمان بازرسی برای تعطیلی بانک‌های تات و گردشگری دو پیشنهاد مطرح کرده که گزینه نخست وارد کردن این دو بانک به بورس و تغییر سهامداران است و راه حل پیشنهادی دوم هم لغو مجوز این دو بانک و سپردن دارایی و دیون آن‌ها به یکی از بانک‌های رسمی موجود است. در ادامه این خبر هم آمده است: «از آنجا که سازمان بازرسی کل کشور راه اول را مبنایی و اصولی نمی‌داند و آن را شروع فساد جدیدی قلمداد می‌کند بر راه دوم اصرار می‌ورزد زیرا معتقد است از این طریق اولا با انتقال حساب‌های مردم به بانک جدید برای آنان مشکلی فراهم نمی‌شود و ثانیا یکی از اعتراضات دستگاه‌های نظارتی به بانک تات، سهامداری یک شرکت دولتی است.»
در میان دو بانک بخش خصوصی که فعالیت آن‌ها در آینده‌ای نزدیک با مشکل مواجه شده است به نظر می‌رسد بانک تات با حواشی بیشتری روبرو باشد. بانکی که ساختمان مرکزی آن در پایین میدان آرژانتین درونی متفاوت از بیرون خود دارد.
موسس بانک تات کیست؟
http://www.fardanews.com/files/fa/news/1390/7/16/76393_231.jpg
علی انصاری، موسس بانک تات یکی از سرمایه‌داران سر‌شناس ایران شده است. نزدیکان او نقل می‌کنند که پدر او در بازار تهران دهه 40 حضوری فعال داشته است ولی هیچ‌کدام از قدیمی‌های بازار تهران کلام این گروه را تایید نمی‌کنند. علی انصاری به سمت فعالیت‌های ساختمانی می‌رود. نقل می‌کنند که اولین دفتر خود را در محله شاد‌آباد تهران تاسیس کرده بود. این بخش از بازار تهران به سرای آهن‌فروشان معروف است. او در همین منطقه ساختمان بهاران 1 و 2 را تاسیس کرد. این مجموعه تا دهه 70 نامی چندان مهم در اقتصاد ایران نبود ولی پس از پایان جنگ و همزمان با دوران رونق صنعت ساختمان، علی انصاری هم به «بساز و بفروشی» روی آورد. او در همین دوران از راه نوسانات بازار مسکن، ثروتی کم‌نظیر به دست آورد.
http://www.fardanews.com/files/fa/news/1390/7/16/76395_908.jpg
علی انصاری در این دوران بخت آشنایی با واعظ آشتیانی یکی از اعضای موتلفه اسلامی و همچنین معاون وزیر صنایع در دولت نهم را هم به‌دست آورد. این آشنایی برای هردو منشأ خیر شد. واعظ آشتیانی، انصاری را به هیات مدیره باشگاه ورزشی استقلال تهران می‌برد تا شاید ثروت او کمی هم به یاری ورزش بیاید. 
 انصاری همزمان رئیس انجمن مبلمان و دکوراسیون ایران و همچنین فدراسیون دوچرخه‌سواری هم شده بود که به‌طور حتم عنوان دوم را مدیون آشنایی با واعظ آشتیانی بود. او در بازارآهن غرب تهران، بازار مبل ایران، کارخانجات لوله و پروفیل تهران، کارخانجات تولیدی و صنعتی خوشخواب نوین و همچنین بازار موبایل ایران را به لیست اموال خود اضافه کرده بود. گروه سرمایه‌گذاری «تات» در همین دوران تاسیس شد. گروه تات هنگامی که فعالیت‌های خود را کلید زد به شدت در حوزه ساختمان متمرکز بود،‌‌ همان صنعتی که انصاری را سرمایه‌داری بزرگ ساخته بود.
همزمان مدیران گروه تات به دعوت گروهی از افراد صاحب‌نام سیاسی و اقتصادی ایده راه‌اندازی بانک را به انصاری ارائه کردند. علی انصاری نیز به سرعت چنین پیشنهادی را پذیرفت. این‌گونه گروه سرمایه‌گذاری تات سعی کرد تا جمعی از مدیران نامدار بانکی را گرد خود جمع کند. اولین گزینه برای سرمایه‌داران تات «جلال رسول‌اف» بود. او پیش از آنکه به این گروه افزوده شود، بانک کشاورزی را مدیریت کرده بود و همچنین بانک «کارآفرین» و «اقتصادنوین» هم با ایده‌های او تاسیس و اداره شده بودند.
رسول‌اف شاخص‌ترین چهره بانکی ایران به شمار می‌آید. او هم برای ادامه کار خود به سرعت به سراغ «بهاءالدین‌هاشمی» مدیرعامل سابق بانک صادرات رفت. ‌ هاشمی در دسته مدیران برجسته اجرایی بانکی کشور بود که در دهه 50 فعالیت‌های مالی را آموخته بود. ‌هاشمی در بانک صادرات تمامی مراحل مدیریتی را طی کرده بود. از مسوول واحد ارزی گرفته تا مدیرعامل بانک صادرات همگی سابقه‌های او به حساب می‌آمدند. ‌هاشمی طی سال‌های بسیارمدیریت خود کار‌شناسی ارشد مدیریت اجرایی را هم برمدرک کار‌شناسی مدیریت افزود.
رسول‌اف و‌هاشمی در کنار هم پایه‌های بانک «تات» را گذاشتند. نام بانک را علی انصاری انتخاب کرده بود. او خود از قوم «تات» بود و چنین نامی را برای بانک هم مناسب می‌دید. اما‌هاشمی و رسول‌اف به‌اندازه کافی تجربه مدیریت‌اندوخته بودند که بدانند نامی قومی دردسرهایی سیاسی به همراه دارد. از همین روی آنان برای «تات» قبایی دیگر هم ساختند: «تجربه، اعتماد، توسعه» شعار بانک تات، پس از نامگذاری بانک تولید شد. اینگونه تات نامش به عنوان اولین بانک ایرانی به ثبت رسید که برگرفته از منطقه‌ای جغرافیایی بود.
دو مدیربانکی کشور تجربه سیاسی هم کم نداشتند. این دو، روز هشتم از هشتمین ماه سال 88 را برای تاسیس بانک انتخاب کردند تا در جوار بارگاه امام هشتم در مشهد، بانک تات به عنوان هشتمین بانک خصوصی کشوراعلام حضور رسمی کند. علی انصاری، ‌هاشمی و رسول‌اف اینگونه بانکی تازه تاسیس کردند. در ماه‌های نخست سال جاری و پس از انتشار اخباری در رابطه با وابستگی جریان انحرافی به بانک تات ناگهان هاشمی از مدیر عاملی بانک تات کنار گذاشته شد و فرمان مدیریت این بانک بخش خوصی به دست رسول اف اصلاح طلب افتاد. مدیران این بانک چندان علاقه‌ای به بیان شیوه فعالیت‌های بانک ندارد ولی روایت‌ها نشان می‌دهد که تات همچنان در فعالیت‌های ساختمانی فعال است. در ماه‌های گذشته برخی اخبار از رسانه‌های مختلف در رابطه با وابستگی این بانک با جریان انحرافی انتشار پیدا کرده است.
داستان بانک گردشگری
اما از داستان بانک تات که بگذریم، بر اساس برخی شنیده‌ها ردپای رسول اف، مدیر عامل کنونی بانک تات در راه اندازی دیگر بانک بخش خصوصی که شنیده می‌شود در مکاتبه میان سازمان بازررسی و بانک مرکزی باید به فعالیت خود خاتمه دهد- بانک گردشگری- نیز دیده می‌شود. 
 رسول‌اف به همراه حسین عبده تبریزی، دبیرکل سابق بورس و عضو تیم موسس بانک اقتصادنوین حتی در راه‌اندازی بانک «گردشگری» هم فعال بودند. گروهی روایت می‌کنند این بانک به تیم اسفندیاررحیم مشایی تعلق دارد. 
 این موضوع هنگامی قوت گرفت که اعضای هیات مدیره بانک معرفی شدند. تمامی اعضای هیات‌مدیره بانک گردشگری در دسته مدیران بلندپایه سابق سازمان گردشگری بودند. در صدر آنان نیز «مهدی جهانگیری» معاون اسفندیار رحیم‌مشایی در سازمان گردشگری حضور دارد. او برادر کوچک‌تر «اسحاق جهانگیری» وزیرصنایع و معادن دولت هفتم و هشتم است. بانک گردشگری پیش از آنکه به بانک بدل شود، در پایان دهه 60 از سوی گروهی از مدیران اجرایی و اقتصادی کشور با عنوان موسسه مالی توسعه تاسیس شده بود. اما در شرایطی که اعلام می‌شود بانک گردشگری وابستگی به مشایی و سازمان گردشگری ندارد اطلاعات رسمی نشان می‌دهد «شرکت سرمایه‌گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران - سمگا» 60‌درصد از سهام دو هزار میلیارد ریالی بانک را در اختیار دارد.
حتی سایت بانک خبر می‌دهد سهامداران بانک گردشگری‌‌ همان موسسان هلدینگ گردشگری سمگا‌نند. این گروه را اعضای اتحادیه هتلداران، جامعه تورگردانان، جامعه راهنمایان، انجمن سرمایه‌گذاران صنعت گردشگری، شرکت‌های سرمایه‌گذاری در بخش گردشگری و سایر دست‌اندرکاران صنعت گردشگری - در کنار سایر مالکان صنایع و کسب‌وکار‌ها - منابع مالی همراهی می‌کنند. 30‌درصد سهام این بانک به‌‌ همان تیم اولیه اختصاص دارد که به‌شدت به بقایی معاون اجرایی رئیس‌جمهور و سازمان گردشگری نزدیک بوده‌اند.
 بقایی خود در دسته همراهان اسفندیاررحیم مشایی قرار دارد. 15‌درصد دیگر سهام بانک هم از سوی دو شرکت انبوه‌ساز خریداری شده است. به این ترتیب بانک گردشگری هم وارد کارزار شرکت‌های ساختمانی می‌شود. بانک گردشگری تنها 90 روز پس از تاسیس 30 شعبه در کشور راه‌اندازی کرد و تا پایان سال 90 قصد دارد تعداد شعبات خود را به عدد 120 برساند. در میان تیم اصلی بانک نام علی زیرک‌نژاد بیش از دیگران جالب توجه است. او مدیریت شرکت ایفیک هولدینگ آ. گ ایهاگ دوسلدرف را برعهده دارد. برخی نهادهای نزدیک به بانک روایت می‌کنند او در دسته ایرانیانی جایی می‌گیرد که در همایش پرحاشیه «ایرانیان» حضور فعال داشته است...

دادگاهی که از مدت‌ها قبل بر اساس سفارش‌های سیاسی تشکیل شده بود، امروز بالاخره پس از صحنه سازی های فراوان به پایان رسید و دکتر صمداف رئیس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان به دلیل اعتراض به ممنوعیت حجاب به 12 سال حبس محکوم شد.

سرانجام پس از چندین ماه کش و قوس در دادگاه‌های سیاسی جمهوری آذربایجان، روز گذشته، احکام محکومیت رئیس، معاون، دو تن از منسوبین رئیس و سه نفر از روحانیون حزب اسلامی این کشور صادر شد.قاضی دادگاه جنایات سنگین باکو "الدار اسماعیل اف" احکام  اسلامگرایان را که به دلیل اعتراض به ممنوعیت حجاب اسلامی در مدارس از حدود 9 ماه پیش تا کنون در زندان به سر می برند، به شرح ذیل اعلام کرد:

http://www.rajanews.com/%5CFiles_Upload/39346.jpg

دکتر صمداف رئیس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان: 12 سال حبس

فردوسی محمد رضایف برادر زن رئیس حزب اسلام: 10 سال حبس

دیانت صمداف پسر عموی رئیس حزب اسلام: 10 سال حبس

واقف عبدالله یف معاون حزب اسلامی جمهوری آذربایجان: 12 سال حبس

روح الله آخوندزاده رئیس حزب اسلامی شعبه آستار: 11 سال و شش ماه حبس

سید عباس فرامیز روحانی برجسته آذری: 11 سال حبس

ذوالفقار میکائیل زاده روحانی و حافظ قرآن: آزادی مشروط

آخرین جلسه محاکمه رئیس و اعضای حزب اسلام آذربایجان در حالی روز گذشته برگزار شد که یکی از شهودی که علیه اسلامگرایان شهادت داده بود، در نامه ای به رئیس جمهور نوشت: من را فریب داده اند و کاغذ سفیدی را امضا کردم تا تمایل خود را به پایان یافتن فعالیت یکی از شبکه های تلویزیونی اعلام کرده باشم اما بعد متوجه شدم که علیه افرادی که تاکنون آنها را ندیده ام، سند اتهامی را امضا کرده‌ام. این شاهد فریب خورده در پایان نامه اش از رئیس جمهوری کشورش در مقابل تهدید ماموران پناه خواسته است.

سیاسی بودن این دادگاه‌ها موضوعی بود که دکتر صمداف در اولین جلسات دادگاه به آن اشاره کرده بود. وی با بیان اینکه "این دادگاه سفارشی است، احکام نه در دادگاه بلکه در نهاد ریاست جمهوری تنظیم شده اند"، خطاب به قاضی پرونده گفت: «بی خود ما و خانواده هایمان را به دادگاه نکشانید، احکام را بخوانید و خود را خلاص کنید.»

براساس این گزارش، هفته گذشته دادستان آذربایجان در لایحه ای پیشنهاد 12 سال حبس را برای دکتر محسن صمداف ارائه کرده بود که این پیشنهاد با اعتراض وکیل رئیس حزب اسلام همراه شد. "انار قاسم اف" پس از پایان جلسه دادگاه وی و تعدادی از فعالان اسلامی جمهوری آذربایجان در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: از ابتدا مشخص بود که دادگاه نه بر اساس موازین حقوقی بلکه بر اساس مسائل سیاسی تشکیل شده و درخواست دادستان مبنی بر 12 سال برای رئیس حزب اسلام این واقعیت را آشکار کرد.

صدور این احکام در حالی بود که قبل از برگزاری دادگاه رئیس، معاون و برخی اعضای حزب اسلام، جلسه فوق العاده این حزب برگزار شد که در طی آن، فساد اداری در کشور مورد انتقاد قرار گرفت و همچنین از احتمال صدور حکم زندان طولانی مدت در خصوص اعضای این حزب ابراز نگرانی شد.

در این جلسه، پایان یافتن فساد ادرای و فضای خفقان سیاسی و اجتماعی در خواست شد. در همین زمینه جمع کثیری از دین‌داران آذری در اعتراض به حکم این دادگاه و هم‌راستایی بودن احکام آن با سیاست‌های صهیونیستی در مقابل دادگاه تجمع کردند که این تجمع منجر به بازداشت تعداد 15 نفر از آنان شد.

اتخاذ سیاست‌های ضد اسلامی در آذربایجان، مسبوق به سابقه است. تعطیلی و تخریب برخی مساجد، انتشار بخش‌هایی از کتاب موهن "آیات شیطانی"، توهین به ساحت پیامبر(ص) و اخیراً ممنوعیت حجاب در مدارس آذربایجان نمونه‌هایی از این دست است.

هرچند برخی از این اقدامات به اندیشه‌ی سکولار برخی طیف‌های داخلی در جامعه‌ی آذربایجان باز می‌گردد اما تحلیل‌گران بر این باورند که برخی رژیم‌های خارجی از جمله اسرائیل در تشدید این فضا تأثیر ویژه دارند.

هدف اصلی تل آویو ممانعت از توسعه‌ی اندیشه‌های اسلامی در این کشور است؛ چرا که جمعیت 80 درصدی شیعه در صورت بروز اندیشه های اسلامی، حکومت را وادار به تمایل به سمت تهران می کند و این هم‌راستایی موجب ایجاد سیاست‌های ضد صهیونیستی در جمهوری آذربایجان خواهد شد. از همین رو رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با ایجاد زمینه برای گسترش نفوذ خود در آذربایجان، علاوه بر "قداست‌زدایی از اسلام"، نفوذ نرم ایران در این کشور را محدود کند.

اما آنچه که در این دادگاه‌ها قابل تامل است، رویارویی دو اندیشه صهیونیستی و اسلامی در این کشور است، اینکه باکو احکام سنگین علیه معترضین به بی حجابی وضع می کند، نشان دهنده نگرانی سران این رژیم نسبت به افزایش موج اسلامی در این کشور مسلمان نشین است


وضعیت اشکان دژآگه و شرایط حضورش در تیم ملی به بحث داغ این روزهای کشور تبدیل شده است.  
به همین منظور  در خصوص وضعیت اشکان دژآگه بین مسئولان مرتبط  نشست بحث و بررسی برگزار شد که به  گفته مهدی محمدنبی دبیرکل فدراسیون فوتبال مهم ترین خروجی این جلسه رفع  مشکل دژاگه برای ورود و خروج از کشور است.
با توجه به این که در آینده ای نه چندان دور اشکان دژاگه در تیم ملی حاضر خواهد شد، برآن شدیم تا طی گزارشی به معرفی دژاگه فوتبالیست ایرانی-آلمانی شاغل در بوندس‌لیگای آلمان بپردازیم.
اشکان دژاگه در 14 تیر 1365 برابر 5 جولای 1986 در تهران به دنیا آمد و  از همان زمان به همراه خانواده اش در آلمان زندگی می کرد. 
اشکان در ابتدا از فوتبال خوشش نمی آمد اما با اصرار برادر بزرگترش اردشیر به فوتبال روی آورد و فوتبالش را با بازی در تیم "رنی کندروفر" آغاز کرد. پس از مدتی به تیم A.T.B پیوست و پس از مدت زمان کوتاهی به باشگاه "تنیس بورسیا برلین" دعوت شد تا با بازی خیره کننده اش اسباب حضور در باشگاه بزرگ شهر برلین یعنی هرتا را فراهم کند. 
دژاگه تا پیش از سال 2000  در تیم نوجوانان این باشگاه بازی می کرد و در سال 2000 به تیم ملی نوجوانان آلمان دعوت شد. وی پس از این مسابقات توانست به تیم جوانان هرتا راه یابد. 
در سال 2004 د‌یتر آیلتس، سرمربی وقت تیم زیر 19 ساله‌های آلمان، اشکان را برای بازی در جام ملت‌های اروپا که د‌ر سوئیس برگزار می شد به تیم جوانان کرد. اشکان به همراه دیگر نوجوانان آلمانی در همان سال به مقام قهرمانی مسابقات رسیدند. 


دژاگه در سال 2004 در تیم دوم هرتا حضور داشت و با 11 گلی که به ثمر رساند مسئولان باشگاه را مجاب کرد تا سال بعد او را به تیم اصلی دعوت کنند. 
وی در سال 2009 با پیراهن شماره 9 در بازی‌های زیر 21 سال اروپا همراه با مانوئل نویر، سامی خدیرا و مسعود اوزیل برای آلمان بازی کرد و در این مسابقات به قهرمانی رسید. 
امتناع از بازی مقابل اسرائیل 
اشکان قرار بود در بازی مقابل اسرائیل در چارچوب رقابت‌های مقدماتی قهرمانی زیر 21 ساله‌ها اروپا شرکت کند اما پس از آگاهی از قرار گرفتن تیم ملی زیر 21 ساله‌های آلمان در برابر اسرائیل و پیش از عزیمت به اطلاع دیتر آملیتس مربی زیر 21 ساله‌های آلمان رسانده بود که به دلیل پیش بینی‌های موجود از وضعیت اسرائیل، این تیم را برای بازی در مقابل اسرائیل همراهی نخواهد کرد. او عنوان کرد: «مربی با اصل و نسب ایرانی من آشنا است و معذوریت‌های سیاسی من را برای عدم شرکت در بازی روز جمعه درک می‌کند» 
امتناع اشکان دژاگه از سفر به اسرائیل به همراه تیم ملی زیر 21 سال آلمان، بازتابهای گسترده‌ای در رسانه‌های کشور آلمان داشت. پس از جنجال بوجود آمده، اشکان در گفت و گویی با نشریه شب (Stern) چاپ آلمان اعلام کرد: «در رگهای من بیشتر خون ایرانی جاری است تا آلمانی، باید این مسئله را پذیرفت. والدین من ایرانی هستند. ایران، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد.» او همچنین در پاسخ به پرسشی گفت: «دین من اسلام است، به خداوند ایمان دارم.»

دژاگه در سال 2007 از تیم هرتا به باشگاه وولسبورگ پیوست و با این تیم توانست در سال 2009 قهرمان بوندس لیگای آلمان شود. اشکان سال گذشته با عقد قراردادی 3 ساله قراردادش را با این تیم آلمانی تا سال 2013 تمدید کرد. 
بازیکن تیم وولسبورگ در مقاطع زمانی مختلف چندین بار مورد توجه مربیان تیم ملی ایران قرار گرفت اما هر بار به دلایلی نتوانست در تمرینات تیم ملی حاضر شود. 
اشکان درباره علاقه اش برای حضور در تیم ملی ایران گفته است: دوست دارم به تیم ملی ایران دعوت شوم چرا که واقعا به کشورم عشق می ورزم. من پیشرفت فوتبال ایران را زیر نظر دارم. کارلوس کی‌روش یک بار مرا به تمرینات تیم فوتبال ایران دعوت کرد اما پس از آن هرگز خبری نشد .وی افزود: والدینم در پنج سال گذشته دست کم سالی یک بار از ایران دیدن کرده اند و خود من هم در آینده نزدیک به ایران خواهم آمد. آماده ام هر کاری را انجام دهم تا به تیم ملی ایران دعوت شوم. پدرم هم از این تصمیم من حمایت می کند. خوشحالم از اینکه مورد حمایت خانواده ام هستم.


یکی از مراجع تقلید شیعه در قم، گفت: سران کشورهایی مانند عربستان سعودی علناً با مسلمانان مبارزه می کنند و برخی کشورها همچون ترکیه با ظاهری اسلامی آتش بیار معرکه شده‌اند و دست در دست آمریکا و اسرائیل گذاشته‌اند. 


آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه در قم، صبح امروز در درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم، اظهارداشت: امروز جهان اسلام بیدار شده است و در شرایطی هستیم که مسلمانان باید علاوه بر بیداری، هوشیاری هم داشته باشند. 
وی افزود: بیداری وقتی نتیجه می دهد که توأم با هوشیاری باشد ، مسلمانان جهان بیدار شد‌ه‌ا‌‌‌ند و خودشان را از چنگال مستکبران و دیکتاتورها رها کرده‌اند اما باید هوشیار باشند؛ چون همین طور که آنها بیدار شدند، تا حق خود را بگیرند، دشمنان هم بیدارند و این حق را پس نمی‌دهند. 
این مرجع تقلید با بیان این که متأسفانه امروز دو صف در برابر هم ایستاده‌اند؛ گفت: یکی ملت هایی که خواهان آزادی هستند و دیگری عده ای سیاست مداران مستکبر آمریکایی و اسرائیلی و دست نشانده آنها در منطقه هستند که در مقابل مردم ایستادگی می کنند. 
وی تصریح کرد: سران کشورهای مانند عربستان علناً در مقابل مسلمانان ایستاده اند و برخی دیگر از جمله ترکیه ظاهر اسلامی دارند، ولی آتش بیار معرکه شده‌اند و دست در دست آمریکا و اسرائیل گذاشته‌اند. 
آیت الله مکارم شیرازی با بیان این که اگر ملت ها هوشیاری لازم را داشته باشند، دیر یا زود به مقصد نهایی می رسند، گفت: اتحاد و وحدت، انتقال تجارب و پشتیبانی از یکدیگر وظیفه اصلی کشورها و ملت های آزاده و بیدار است. 
وی با اشاره به فجایع بحرین هم گفت: در حالی که مردم مظلوم و دست خالی بحرین برای آزادی خود شعار سر می دهند، سران این کشور با حمایت سعودی‌ها و آمریکا و رژیم صهیونیستی با تانک در مقابل آن ها ایستاده و آنان را به خاک و خون می کشند و مجامع بین الملل و به اصطلاح حقوق بشری با بی توجهی فقط نظاره‌گر این جنایات هستند. 
این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به حدیثی از امام علی(ع)، 4 رکن ایمان را توکل، تفویض، رضا و تسلیم دانسته و گفت: همه این ارکان از توحید افعالی سرچشمه می گیرد؛ بنابراین مهمترین ارکان ایمان محسوب می شوند و مسلمانی که در توحید افعالی قوی باشد، به این ارکان کاملا پایبند است. 
وی تصریح کرد: همه حوادث دنیا شیرین نیست، تلخی هایی هم به همراه دارد، انسان مومن در هنگام این تلخی ها به خدا توکل می کند و امور را به او واگذار کرده و به قضای الهی رضایت دارد و تسلیم فرمان اوست. 
آیت الله مکارم شیرازی در پایان خاطرنشان کرد: انسانی که در برابر ناملایمات و تلخی های زندگی بی تابی و جزع و فزع می کند راه چاره را گم می کند و در عمل نشان می دهد که به علم و حکمت و عدالت خداوند ایمان ندارد؛ در حالی که انسان مومن با طمأنینه فکر می کند و راه چاره ای پیدا کرده و به خدا توکل می‌نماید


داستان امروز ما و برادران دینی مان در جبهه پایداری، داستان خاصی است. خاص از آن جهت که هر دو در «مسلمانی مان» پایداریم و مسلمانی خود فرا‌تر از لفظ و سخن، بل در عمل و کنش سیاسی جست‌وجو می‌کنیم. این امر البته خصلت بنیادین اسلام و شیعه است. به قول لئواشتراوس، اگر بخواهیم مسیحیت را بشناسیم باید «فلسفه دین» بدانیم، اما اگر خواهان شناخت اسلام هستیم باید به فلسفه سیاسی رجوع کرد. 
حال این ماییم و این برادران دینیمان در جبهه پایداری. این «ما» اصولگرایانی هستند که اصلیترین صبغه‌شان «مستقل» بودن است. برادران دینی ما در جبهه پایداری از 84 تا بدین‌سو در «وابستگی» خود به «دولت» شک نکردند و این سرآغاز اختلاف «ما» و برادران دینیمان شد. 
1ـ چرا با جبهه پایداری اختلاف «نظر» و تفاوت «عمل» داریم؟ 
از واپسین ماه‌های سال 84 شد که زمزمه نقد دولت در میان اصولگرایان آغاز شد. نقادی که معطوف به «روش» دولت بود و هشدار و انذاری بود به آنچه دولت در «عمل» سامان می‌داد. در «نظر» وجه گسستی که نبود هیچ، تأیید و تکریم هم بود، به یاد دارم در‌‌ همان روز‌ها بود که قوچانی در اعتماد ملی نوشت؛ «دولت یا کمیته امداد» و نگارنده در جریده‌ای از جراید معدود اصولگرایان پاسخ داد؛ «دولتِ امداد» و به تأیید «نظر» دولت در تکریم مستضعفین پرداخت. در‌‌ همان زمان هم نگارنده با برخی افراد و روش‌های دولت به عنوان یک «شهروند مسلمان» موافق نبود اما در تأیید نظری دولت استوار. 
شگفت آنکه در‌‌ همان زمان برادران دینی ما همین امر را نیز برنمی‌تافتند. هر جنبنده‌ای در وادی نقد دولت را آماج تیرباران به‌تان و هتک قرار می‌دادند. نمونه‌اش آنچه که برادران ما در سایت رجانیوز با دکتر افروغ کردند و حال پس از 6سال بعضاً سخنان او را تکرار می‌کنند! 
این تفارق بر سر اختلاف بر «روش» بود. «ما» معتقد بودیم که دولت «نظر صحیح» را با «روش غلط» ضایع می‌کند و آنچه که آمال و آرزوی اصولگرایان است را با شتابزدگی و بی‌توجهی به رأی و نظر خبرنگان و نخبگان از مسیر اصلی «منحرف» می‌کند. در‌‌ همان زمان آغازین زمزمه‌های شوم «انحراف» در دولت برخاست و نجواهایی مبنی بر عملکرد ناصواب، آنکه امروز به «لیدر جریان انحرافی» شهره است در میان نیروهای انقلاب نقل می‌شد. 
بالاخص آنکه رجل نشان‌داری چون «ملک‌زاده» نیز بر سریر معاونت او تکیه زده بود، کسی که مشاور آقای جاسبی و رئیس خبرگزاری دانشگاه آزاد بود و از هیچ طعن و لعنی نسبت به احمدی‌نژاد در کوران انتخابات 84 فروگذار نکرده بود، خبرگزاری او محمل لجن‌پراکنی به احمدی‌نژاد بود و مشهور بود او که رفیق شفیق «حسین مرعشی» بوده و هست و هدایت بخشی از هجمه‌ رسانه‌ای به احمدی‌نژاد را برعهده دارد. اما دولت نهم که سر کار آمد این رفیق مرعشی کارگزارانی بود که در دولت نهم به پست و مقام رسید. از‌‌ همان روز‌ها می‌شد حدس زد که در پس پرده این انحراف آغازین فرایند تکوین نطفه انحراف است که بسته می‌شود والا مگر می‌شود رفیق کارگزارانی‌ها بود و در دولت احمدی‌نژاد به مقامات عالیه نائل شد؟ 

این‌چنین بود که «ما» از‌‌ همان روز‌ها فهمیدیم که در «روش» این دولت به کجا می‌رود. اما برادرمان که این روز‌ها شهره «جبهه پایداری»‌اند یا فهمیدند یا خود را به نفهمیدن زدند یا اساساً نفهمیدند! که در هر سه صورت... 
اینچنین بود که «ما» زبان به نقد «روش» دولت گشودیم و پاسخ تهمت بود و کینه‌ورزی. در این میان جراید دوم‌خردادی هم آتش‌بیار شدند و خبر «اختلاف» میان نیروهای انقلاب دادند و این امر با شگفتی تمام موجب هجمه بیشتر به «اصولگرایان منتقد و مستقل» شد. برادران ما خود زبان به هجمه می‌گشودند و جراید دوم‌خردادی آن را نشانه اختلاف می‌دانستند و سپس «ما» به بهانه دادن به آن‌ها متهم می‌شدیم! غافل از آنکه وظیفه مکتبی و تعهد شرعی ما بود که حکم می‌کرد دولت را نقد کنیم و اگر نبود آن نقادی‌ها، خدا می‌داند امروز چه بر سر مرام «اصولگرایی» آمده بود. 
هشیاری نیروهای انقلاب این بود که همه داشته‌ها را در سبد دولتی که در «روش» ره به خطا می‌رفت، نگذاشتند و از این‌رو است که امروز هنوز می‌توان آتش احتجاج به خرمن لیبرال‌ها زد و با آنان از در مواجهه نظری ـ عملی برخاست. به هر روی، یکی از اختلافات ما با جبهه پایداری بر سر این بود. آنان یا از سر حب جاه و مقام یا از سر خیرخواهی دولت را «خیر کامل» می‌دانستند و ما آن را «خیر ناقص». 
این امر علت معرفتی‌ای هم داشت. برادران ما جایگاه عقل را بسان اخباریون در معرفت دینی نازل می‌شمردند و با استفاده غلط از ادله «نقلی» زبان به «توجیه» و «مصلحت‌سنجی» می‌گشودند. امری که با معرفت شیعی با لذات سر ناسازگاری دارد. ما در نظر «اصولی» بودیم و در روش «اصولگرا» و برادران ما در نظر «اخباری» بودند و در روش «مصلحت‌گرا» و امان از این مصلحت‌سنجی‌های شبه‌ناک و دور از حقیقت... 
2ـ امروز کجا ایستاده‌ایم؟ 
امروز در لانه کردن «انحراف» در دولت هیچ شکی نیست. امروز عیان شده است که برادر دینی ما آقای احمدی‌نژاد دست از دامان «لیدر جریان انحرافی» برنمی‌دارد. امروز عیان شده است که انحراف عقیدتی، ‌ شبهه‌افکنی، نشر افکار دروغ و پلید، ادعای کذب ارتباط با عوالم غیب و امام زمان (عج) و در یک کلام «بابیت جدید» در یک قدمی ما، در پیش روی ما هنوز «جولان» می‌دهد. 

«ما» از‌‌ همان روزهای اول در دولت نهم که ملک‌زاده حکم معاونت لیدر منحرفان را در دست گرفت، بوی «فساد اقتصادی» را شنیدیم. از‌‌ همان روزهایی که مشایی به خبرنگار زن روزنامه ترکیه‌ای گفت: «روسری‌ات را بردار اینجا ایران آزاد است.» نشان «انحراف عقیدتی» را دیدیم، ‌از‌‌ همان روزهایی که در سال 85 CD سخنان او درباره تمام شدن دوران اسلامگرایی دست به دست می‌چرخید، خبر از «فساد عقیده» او دادیم و امروز دیگر هر لحظه منتظریم که از کرامات این شعبده‌باز قهار شمه‌ای را بشنویم و ببینیم در فساد 3هزارمیلیاردی و اباطیل‌گویی و... ردپای نحس او دیده می‌شود. 
حال به قول جاهل‌های قدیم «دوزاری» برادران دینی مان افتاده است و به چشم سر می‌بینند دسپخت «دفاع مصلحت‌گرایانه و بی‌منطق» خود را. 
اما شگفتا که هنوز «اتهام‌زنی» به «اصولگرایان مستقل» گویی «ابزار» خوبی محسوب می‌شود و می‌توان با آن سیاست‌ورزی کرد. آن روز‌ها اگر اتهام واهی «سهم نگرفتن از دولت» مطرح بود، ‌این روز‌ها «فتنه» ملعبه شده است. 
فتنه‌ای که آتش تهیه آن را نامه هاشمی فراهم کرد و هیزم آن را موسوی و برادران دینی ما به جای خاموش کردن در کوره آن دمیدند، در این میان آنهایی که در جستجوی «آب» برای خاموش کردن آتش فتنه بودند، متهم شده‌اند. گویی از یاد برده‌اند معرکه‌گیری‌هایی را که از اصلیترین مدعیات اهل فتنه برای فتنه‌انگیزی بود. آن زمان هم بر‌‌ همان سبیل غلط طی طریق کردند و هر آنچه که منحرفان برای شعله‌ور کردن فتنه اندیشیده بودند، تأیید کردند. امروز جرم اصولگرایان مستقل هشدار به روش غلط دیکته شده از سوی منحرفان است. کسانی که از روز اول فتنه در مقابل اهل فتنه ایستادند و بر «آرامش» و «نفی حرکت بر ضد قانون» تأکید کردند، امروز مته‌مند. اما آنهایی که با نام بردن از افراد در مناظره‌ها که به قول لیدر جریان انحرافی نعوذبالله حکم امام زمان (عج) بوده است، لابد «بصیر» بوده‌اند! 
کسانی که از دهه 70 مرزبندی قاطع با آقای هاشمی داشته‌اند و در روزهایی که برخی از اعضای فعلی جبهه پایداری زبان تملق از هاشمی می‌گشودند، به خاطر نقد ایشان هزینه می‌دادند، «ساکت فتنه» به شمار می‌آیند. اما «کاسبی سیاسی» با نقد هاشمی عین بصیرت شمرده می‌شود! 
اصولگرایان مستقل نه امروز و دیروز بلکه از سال‌های دهه 70 به رویکرد ناصواب آقای هاشمی در برخی امور معترض و منتقد بودند،‌‌ همان روزهایی که «برخی» در دولت فعلی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور آقای هاشمی بودند یا استاندار وی. از‌‌ همان روز‌ها تا امروز اصولگرایان مستقل نه مشی سیاسی آقای هاشمی را تأیید کرده‌اند نه برنامه اقتصادی او را و نه نگاه فرهنگی ایشان را. اما با این نقادی «معرکه» نگرفته‌اند و با آن «کاسبی» نکرده‌اند. همین امروز هم با صدای رسا اعلام می‌کنند که «نظر» و «روش» آقای هاشمی در سال‌های پس از جنگ لطمات بسیاری را به گفتمان انقلاب اسلامی و حرکت اجرایی کشور وارد کرده است و ایشان یکی از اصلی ترین موانع شکل‌گیری حرکت پویای مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه نظری و عملی اداره کشور بوده‌اند.
 حال این رویکرد را مقایسه کنید با مشی کسانی که در آن سال‌ها زبان به تملق از ایشان می‌گشودند و در این سال‌ها از نقد هاشمی محملی برای «کاسبی سیاسی» ساخته‌اند. 
3- آزمون...
امروز اما در آستانه فصل مهمی از حیات سیاسی اصولگرایان، برادران دینی ما باز ساز مخالف کوک کرده‌اند. اکنون در شرایطی به سر می‌بریم که خصم از یمین و یسار آهنگ ضربه زدن به انقلاب اسلامی را دارد و می‌کوشد پس از آنکه از «فتنه» طرفی نبسته وارد عرصه‌های دیگری شود و از این طریق از انقلابیون انتقام بکشد. حال در چنین شرلیطی آیا رواست که براداران دینی ما ندای دعوت بزرگی چون آیت الله مهدوی کنی را لبیک نگویند و طریق مفارقت در پیش گیرند؟ اینان که خود را در «بصیرت» یگانه دهر می‌دانند چگونه است که در چنین اوضاعی که «وحدت» نیاز ضروری است ساز جدایی کوک کرده‌اند؟ 
در این باب سخن فراوان است. اما جبهه پایداری بیاید یا نیاید نهضت احیا گرایانه اصولگرایی علی رغم همه بی‌وفایی‌ها و‌گاه خیانت‌هایی که به آن شده به مسیر خود ادامه خواهد داد. این خصلت اصولگرایی است که هر دم به صیقل دادن تیغ تیز جهاد و فربه کردن عقلانیت دینی خود می‌پردازد و در این مسیر افرادی که جیفه دون دنیا و سیاست ورزی مادی مدهوشان کرده راه خود از اصولگرایی دینی جدا می‌کنند و «عرفی مسلکانه» به سود و زیان سیاسی خود می‌اندیشند. 
این روز‌ها اما «ما» بیش از هر زمانی بر سر ایمان خود ایستاده‌ایم؛ «اللهم أعطنی بصیرةً فی دینک و فهماً فی حکمک و فقهاً فی علمک...»


فرازهایی از سخنان دیشب رییس جمهور در شبکه 2 سیما راجع به پرونده بزرگ فساد مالی اخیر را بخوانید: "من در این ماجرا چه نقشی داشته ام؟ ... الان سیستم بانکی دست کسی نیست... دولت نمی تواند کاری بکند... ما در دولت خیلی کارها برای جلوگیری از فساد کردیم اما چون سیستم بانکی دست ما نیست نتوانسته ایم ولی بنا داریم آن را اصلاح کنیم... " (نقل به مضمون)


لب سخن رییس جمهور این است: " 2 سیستم داریم: سیستم بانکی- سیستم دولتی".
 سیستم دولتی دست ماست و آن را اصلاح کرده ایم و جلوی فساد را گرفته ایم ولی سیستم بانکی دست کسی نیست و دولت نمی تواند کاری کند ولذا دولت هیچ تقصیری در این ماجرا ندارد."
در این باره چند نکته مهم قابل توجه است:
1- سیستم بانکی بر خلاف ادعای بسیار عجیب رییس جمهور، در اختیار دولت است. رییس کل بانک مرکزی که عالی ترین مقام بانکی کشور ماست منصوب رییس جمهور است و وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز بخشی از کابینه محسوب می شود.
سیطره دولت بر سیستم بانکی به حدی قوی است که عملا حتی در عزل و نصب مدیران بانک های خصوصی نیز می تواند دخیل باشد .
اگر سیستم بانکی دست دولت نیست ، پس این همه تصمیم گیری های دولتی در آن از جمله درباره نرخ سود و سیاست های ارزی چگونه از سوی دولت اعمال می شود و چگونه است که عزل و نصب مدیران بانک های دولتی نیز تماما در اختیار دولت است. مثلا چه کسی مدیران عامل بانک های ملی و صادرات را منصوب کرد و چه کسی استعفای آنها را پذیرفت یا برکنارشان کرد؟!


اگر دولت در سیستم بانکی دخیل نیست، دادن مجوزهای خلق الساعه به جریان قدرت برای ایجاد بانک های خصوصی کار کیست؟!
جالب اینجاست که احمدی نژاد در این مصاحبه صریحا می گوید "الان سیستم بانکی دست کسی نیست!" این سخن چه معنایی دارد؟ یعنی چه که در یک کشور سیستم بانکی دست هیچ کسی نیست؟ مگر می شود؟!
بنابراین دولت مسوول اصلی و مستقیم سیستم بانکی است و رییس دولت نمی تواند در این باره مانند یک شهروند عادی از خود سلب مسوولیت کند.
2- نکته دوم اما مهم تر است.
 احمدی نژاد در این مصاحبه می گوید که در سیستم دولتی تا حد زیادی جلوی فساد را گرفته اند.
 این سخن بخشی از راهبرد دولتی ها برای منحصر کردن فساد مالی اخیر در سیستم بانکی است. بدین معنا که القا کنند فساد مالی اخیر صرفا در بانک بوده (که دست دولت نیست)! و حال آنکه بخش قابل توجهی از فساد دامنه دار مالی اخیر در خارج از بانک و مستقیما در سیستم دولتی بوده است چه آنکه اولا گرفتن هزاران میلیارد تومان از سیستم بانکی جز با مساعدت های ویژه برون بانکی میسر نیست و ثانیا این پول به یغما رفته، باز با مساعدت بخش های مختلف دولتی، در قالب شرکت های متعدد به کار گرفته شده تا برای گروه اختلاس کننده ارزش افزوده ایجاد نماید.
چنین حجم بزرگی از سوءاستفاده همان طور که سخنگوی قوه قضاییه به درستی بدان اشاره کرده ، نمی تواند بدون مداخله برخی افراد دولتی صورت بگیرد.
3- احمدی نژاد طوری سخن می گوید که انگار همین امروز وارد رقابت های انتخاباتی شده و نقد قدرت می کند.
از عجایب کشورمان همین بس که رییس جمهوری بعد از شش سال ریاست همچنان نقش اپوزیسیون را بازی می کند و به جای پاسخگویی، همچنان سوال می کند و این و آن را متهم می نماید و طلبکار می شود.
این حرف های احمدی نژاد موقعی جذاب و پرمخاطب بود که ایشان در دولت نبود و مردم با شنیدن این حرف ها احساس امید می کردند که ای بسا با آمدن او این مشکلات حل می شود ولی اینک احمدی نژاد بعد از شش سال همچنان از موضع منتقد سخن می گوید. او زمانی که در قدرت نبود و یا در اوایل کارش می گفت لوله چند اینچی به بیت المال زده اند و دارند آن را می مکند. این سخن زمانی مطرح بود که بالاترین حجم اختلاس ثبت شده در تاریخ ایران 123 میلیارد تومان بود ولی اینک که به رقم چند هزار میلیارد رسیده ایم ( آن هم در دولت ایشان ) ، باز هم طلبکارانه برخورد می شود.
اگر ضعف هایی که احمدی نژاد می گوید همچنان باقی است پس این همه دم از پیشرفت زدن چیست
فساد مالی اخیر هر چند زخمی بود بر روح این ملت اما تصریح رییس جمهور مبنی بر اینکه دولت بی تقصیر است و طلبکاری دولت، نمک بر این زخم بود.
البته نکات متعدد دیگری هم در این گفت و گو وجود داشت که قابل نقد است؛ از جمله:
الف) ادعای رییس جمهور مبنی بر اینکه با هدفمندی یارانه ها فقط 6 درصد افزایش قیمت داشته ایم که 2 درصد آن هم مربوط به تورم جهانی است و در واقع افزایش قیمت ها در ایران فقط 4 درصد است.
این سخن با واقعیت های ملموسی که مردم هر روز با آنها سروکار دارند زمین تا آسمان تفاوت دارد.
ب) مصداق های اشتغال ایجاد شده توسط دولت (حدود یک میلیون نفر در شش ماهه اول سال جاری) کجاست؟ 
ج) رییس جمهور با اشاره به آغاز طرح هدفمندی یارانه ها در دولت دهم گفت: کارهای بزرگی مانند این باید در 2 دولت اجرا شوند. منظور ایشان از 2 دولت چه بوده است؟ آیا بناست طیف ایشان دولت یازدهم را عهده دار شود تا طرح هدفمندی را پیگیری نماید؟!
د) احمدی نژاد با اشاره به کنفرانس های مطبوعاتی اش در نیویورک گفت که آنجا رسانه ها ، سوالات تند و تهاجمی از وی پرسیده اند و ادعا کرد که از داخل به این رسانه ها خط داده بودند.
با توجه به اینکه دولتمردان، منتقدان داخلی را نیز متهم می کنند که از خارج خط می گیرند، بجاست که ایشان تکلیف را مشخص کنند که بالاخره کی به کی خط می دهد. داخل به خارج یا خارج به داخل؟!
فرافکنی تا کی؟
ه) ایشان تصریح داشت که در پرونده اختلاس با هر کسی در هر مقامی که هست برخورد شود و در همان حال تاکید کرد که دولت در این زمینه هیچ گناهی ندارد. آیا این سخن تکرار خط قرمز بودن برخورد با دولتمردان متخلف نیست؟! آقای رییس جمهور قبل از بررسی های قضایی چطور این قدر بر پاکدستی برخی دولتمردان خود تاکید دارد؟!
و)...
آدرس غلط دادن به مردم ، سال هاست که به سنت مألوف برخی دولتمردان بدل شده است