سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 «مسعود اوزیل» ستاره آلمانی و مسلمان باشگاه رئال مادرید دلیل عصبانیتش در دیدار برگشت سوپرکاپ اسپانیا و حمله به «داوید ویا» را اهانت این بازیکن بارسلونا به اسلام اعلام کرد.
وی که در در دقایق پایانی دیدار دو تیم بارسلونا و رئال مادرید بشدت خشمگین شده و قصد حمله به ویا را داشت ادعا کرد: «من عصبانی شدم، چون می‏خواستم از دینم دفاع کنم. داوید ویا به دین اسلام اهانت کرد.»
اوزیل که بازیکنی آرام و خوش‏اخلاق است آنقدر از اظهارات ویا عصبی و ناراحت شده بود که مهارش کار آسانی نبود و سرانجام نیز از بازی اخراج شد.
خبرگزاری اخلاص ترکیه هم در این زمینه اعلام کرد: مشاجره مسعود اوزیل و داوید ویا به سبب اهانة ویا به دین اسلام بوده است. این خبرگزاری از قول اوزیل نوشت: «ویا را زدم چون به دین من اسلام توهین کرد. این امری نیست که من آن را تحمل کنم».
اوزیل ادامه داد: «من در عمرم با کسی درگیر نشده‏ام. این بار هم به این دلیل با ویا درگیر شدم که وی به اسلام توهین کرد؛ کاری که از نظر هیچکس قابل قبول نیست».
در همین حال مجله معتبر فرانس فوتبال هم بداخلاقی ویا را تأیید کرد و نوشت: «تصاویر تلویزیونی مشخص می‏کند که در ابتدا ویا، اوزیل را زد و همین باعث شد تا این ستاره آلمانی خشمگین شود.»
با توجه به اینکه ویا در بارسونا با بازیکنان مسلمانی همچون «آبیدال»، «کیه تا» و «آفلای» هم‏بازی است باید ببینیم که عکس‏العمل وی چه خواهد بود.
از سوی دیگر انتظار می رود که داوید ویا و اوزیل به خاطر این درگیری با محرومیتی یک تا سه جلسه‏ای مواجه شوند و در صورتی که ویا صحبت‏های ضد اسلام یا نژادپرستانه بر زبان رانده باشد با محرومیت بیشتری مواجه خواهد شد. این امری است که اوزیل هم به آن اشاره کرد و گفت: «من در این درگیری هیچ گناهی نداشتم و به فدراسیون هم همین توضیحات را خواهم داد».
مسعود اوزیل تأکید کرد: «من چه در اسپانیا و چه در آلمان با برخورد خوب مردم مواجه هستم، اما رفتاری که ویا نشان داد برعکس این تعامل خوب اسپانیایی‏ها بود».


این سخنان مسعود اوزیل بیش از هرچیز یادآور ضربه «زین الدین زیدان» ستاره مسلمان فرانسوی به «ماتراتزی» ایتالیایی است که گفته می‏شد انگیزه آن اهانت بازیکن بداخلاق ایتالیایی به اسلام بود.
شایان ذکر است که اوزیل از بازیکنان مسلمانی است که علاوه بر مشهور بودن به خوش‏اخلاقی، در ماه مبارک رمضان در کنار تمرینان سخت، روزه نیز می‏گیرد


مجید انصاری عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز و معاون حقوقی و پارلمانی دولت سید محمد خاتمی اظهار داشت: مراسم افطاری چهارشنبه شب حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی ریاست جمهوری سابق مراسمی عادی وهرساله  برای  وزیران و اعضای هیات دولت و همکارن دولت ایشان بوده است.

خبرنگاری در تماس تلفنی با مجید انصاری عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز و معاون حقوقی و پارلمانی دولت سید محمد خاتمی نظر وی را در باره اینکه  آیا خبر برخی خبرگزاریها و سایت های خبری در خصوص  برگزاری مراسم ضیافت افطاری محمد خاتمی  با حضور حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی، موسوی خوئینی‌ها، ‌محمدرضا خاتمی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اسحاق جهانگیری،‌ معصومه ابتکار در دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی (س)درست است یا خیر جویا شد.

"مجید انصاری"درپاسخ با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت حضرت علی(ع)  و توصیه همگان به رعایت اخلاق و پرهیز از گناهان کبیره گفت: جناب آقای خاتمی از دوران ریاست جمهوری خود همه ساله درماه مبارک رمضان وزیران، اعضای هیات دولت و دفتر ریاست جمهوری و همکاران دولت و خانواده هایشان را به یک مراسم افطاری در نهاد ریاست جمهوری یا بعد از دوران ریاست جمهوری در محل دفترشان دعوت می کردند.

وی گفت:  این مراسم همه ساله در یک محیط دوستانه، صمیمی  و خصوصی برگزار شده و حضور خبرنگاران در آن مرسوم نبوده است و مراسم امسال نیز همچون سالهای قبل برگزار شده و مراسم وِیژه ای نیز نبوده که خبرنگاران بخواهنددر آن شرکت کنند.

مجید انصاری با بیان اینکه مراسم چهارشنبه شب در محل دفتر حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی برگزار شده و برگزاری آن در محل دفتر موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی (س) کذب محض می باشد گفت : گرچه بین بیت رفیع حضرت امام خمینی (س) و بیت شریف آیت الله خاتمی  همواره یک ارتباط طبیعی و خویشاوندی  برقرار بوده  و بین یادگار گرامی امام و حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی  رفت و آمد خانوادگی وجود داشته اما با این وجود  حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی و نیزحضرت آیت الله موسوی خوینی ها که با جناب آقای خاتمی در مجمع روحانیون مرتبط هستند در مراسم افطاری حضور نداشته اند.

وی گفت: متاسفانه برخی از جریانات و صاحبان رسانه  های دورغ پرداز حتی در ماه مبارک رمضان که دروغ از گناهان کبیره و موجب بطلان روزه واقعی می گردد این عادت زشت را ترک نکرده و همچنان به دروغ پردازی مشغول هستند.

انصاری گفت: آنچه مایه تاسف است اینکه برخی جریانات مشکوک و افراطی و انحرافی درصدد عقده گشایی و یا پیاده کردن اهداف شوم خود برای تخریب بیت امام راحل هستند و هراز گاهی با بهانه ای واهی و دروغ و تهمت شاهد اهانت به بیت امام راحل هستیم و این اقدامات جز درراستای اهداف ضد انقلاب توجیه و نتیجه  دیگری نیزندارد.

وی با ابراز تاسف از اینکه این جریانات و رسانه  ها  برخلاف ادعا هایشان به رهنمود ها و توصیه های مقام معظم رهبری بویژه تاکیدات ایشان در خصوص برخورد با دیگران و رعایت اخلاق ، انصاف و عدالت توجهی ندارند  گفت: نه تنها به این توصیه ها توجه نمی شود بلکه به آموزه های دین مبین اسلام مبنی بر پرهیز از گناهان کبیره هم بویژه  در ایام ماه مبارک رمضان و لیالی قدر توجهی نمی شود.

وی در این گفتگو از مسوولان مربوطه که بسیاری از سایت های اصلاح طلبان را توقیف و فیلتر کرده اند خواست که به این اهانت ها و دروغ ها رسیدگی  و به این اخبار دروغ واکنش لازم را نشان دهند


چه کسی محق است در مورد علی دایی کوچکترین اظهار نظری کند؟ کافی است نام او را به زبان آورید یا کمترین موضعی در قبال او بگیرید. 


این اهمیت ندارد که حق با شماست یا نه، او بلافاصله موضعی تند خواهد گرفت. دایی در اولین فرصت به شما حمله خواهد کرد و بدون در نظر گرفتن وجاهت شما، بدون دیدن رفاقت و صمیمیت و حتی نان و نمکی که از قبل با هم خورده اید و البته بدون در نظر گرفتن تمامی حق و حقیقت شما را به صرف مطرح شدن بیشتر خود و محق نشان دادن خویش با جملاتش لگدمال خواهد کرد. علی دایی دوشنبه شب باز هم گوشه هایی از همین واقعیت که توان کوچکترین نقدی را ندارد اما خود بی محابا به همه کس یورش می برد، انگ می زند و تخریب و تحقیر می کند را نشان داد. حمید استیلی کمترین اهانتی به او نکرده بود. او فقط به خواست مجری برنامه (که البته حمایتی بی شائبه و علنی را از دایی بروز می داد) ماوقعی تاریخی را بیان کرد و البته نشان داد دایی بیش از آن که به فکر مصلحت پرسپولیس و یا هوادارانش باشد خودش را صاحب ارجحیت دیده است.

اگر دایی با حبیب کاشانی (که دایی او را با ادبیاتی تحقیرآمیز آقای موقت معرفی کرد) مشکلی داشت چگونه حاضر شد برای ادامه همکاری با او و پرسپولیس از دستمزد خود بگذرد و حتی علنا اعلام کند که حاضر است باشگاه با دستمزد او بازیکن بزرگتر بخرد؟ دایی اگر فقط و فقط به خواست هواداران برنامه اش را تحویل باشگاه داده بود چگونه حاضر شد تا نیمه های شب برای بقا در پرسپولیس تلاش کند؟ دایی اما هرگز به این سؤال ها جواب نمی دهد و وقتی می بیند که یکی در موردش اظهار نظر می کند، با این جمله تکراری و کلیشه ای و نخ نمای خود که «من نمی خواستم حرف بزنم ولی دیدم باید در مقابل دروغ از خودم دفاع کنم» روی خط برنامه نود می آید. پیش از این او وقتی مهدی تاج و کفاشیان هم میهمان برنامه شده بودند روی خط آمد تا از خود دفاع کرده باشد !

علی دایی حمله کرد به حمید استیلی که سال های سال نزدیک ترین دوست و یار و همراهش بود. استیلی تنها بازیکنی بود که وقتی تحال دایی در قطر پاره شد حاضر نبود همراه تیم ملی به ایران برگردد و می خواست کنار بازیکن جوان تیم ملی بماند. استیلی تنها بازیکنی بود که در روزهایی که در تیم ملی همه و همه دایی را به باند بازی و روابط مشکوک با سرمربیان تیم ملی محکوم می کردند، بدون این که در تیم ملی حضور داشته باشد از دایی حمایت می کرد و او را مبرا از چنین اتهام هایی می دانست.

استیلی تنها بازیکنی بود که با دایی رفاقتی طولانی مدت داشت. به اطرافیان دایی نگاه کنید... کدام بازیکن توانسته با او رفاقتی طولانی مدت داشته باشد؟ رفتار متکبرانه اسطوره او را همواره چهره ای تنها میان اهالی فوتبال قرار داده و نمی توان انکار کرد که استیلی فقط توانسته بود روابطی طولانی مدت را با او حفظ کند که البته این رابطه هم با همین پرخاشگری های دایی (والبته متانت استیلی در پاسخگویی به او) رنگی نخواهد داشت.

هیچ تفاوتی نمی کند طرف مقابل او چه کسی باشد. بازیکن، مدیر، مربی، رئیس، هوادار، عکاس و یا خبرنگار! در ضیافت علی پروین اتفاق جالبی می افتد. یکشنبه شب دایی به سمت فرشاد عباسی (که بی شک از محبوب ترین و موقرترین عکاسان ورزشی ایران است) حمله می برد و با او به این جرم که عکس های دعوایش با یک لیدر را ثبت کرده درگیر می شود. شاید اگر وساطت اطرافیان آقای مدعی و خود علی پروین نبود، همان اتفاقی که برای آن لیدر افتاد برای فرشاد عباسی هم تکرار می شد و بعد شاهد مظلوم نمایی دایی در رسانه ها می شدیم. چند روز قبل تر هم دایی در یک ضیافت دیگر با دو خبرنگار درگیر شد و به سوی آنها هجوم برد که باز هم اطرافیانش مانع از درگیری فیزیکی او شدند! آیا رفتار اجتماعی دایی به یک مهندس دانشگاه صنعتی شریف شباهتی دارد؟ آیا رفتار او شباهتی به یک اسطوره ملی دارد؟ بعید است بتوان به این سؤال جواب مثبت داد!
1 - محمود خوردبین - دعوای دایی با محمود خوردبین از عجایب بود. خوردبین که عادت نداشت با کسی دهان به دهان بگذارد و در تیم پروین آرام ترین مهره بود، ناگهان خود را در دعوا با علی دایی دید. سال 83 دایی با این بهانه که علی پروین و خوردبین در حساب های باشگاه دست می برند و روابطی خاص با چند مدیر هتل دارند استارت دعوا را زد. وقتی خوردبین از خودش دفاع کرد، دایی در حضور چند خبرنگار در مورد خصوصی ترین مسائل خانوادگی خوردبین حرف هایی زد که کار به جاهای باریک کشید. هرچند موضوع رسانه ای نشد، اما آتش این کینه ها تا سال 88 زنده بود!
2 - مسعود علی پناه - او را می شناسید؟ بعید است... یکی از عکاسان روزنامه های ورزشی که مورد ضرب و شتم دایی قرار گرفت. ماجرا از این قرار بود که دایی در اردوی تیم ملی کنار خانواده ای ایستاد تا عکس یادگاری بیندازد. علی پناه که می خواست از فرصت استفاده کند و از دایی عکسی شکار کند ناگهان با فریادها، توهین ها و مشت دایی روبرو شد. عکاس ورزشی از دایی شکایت کرد و قبل از بازی ایران مقابل عربستان در انتخابی جام جهانی 2002 حکم جلب کاپیتان تیم ملی را هم گرفت. اما وساطت رئیس فدراسیون وقت باعث شد علی پناه از شکایت خود بگذرد
3 - محمد مایلی کهن- دعوای این دو نیازی به موشکافی و بازگویی ندارد. دایی از انتخابی جام جهانی 98 فرانسه دعوایی قدیمی با مایلی کهن داشت و هرگز روابطش با دیگر مرد حاشیه طلب فوتبال ایران اصلاح نشد. تقریبا از سال 1377 تا امروز هیچ سالی نبوده که این دو مقابل هم موضع گیری نکنند. ادعای مایلی کهن در برنامه زنده تلویزیونی بعد از جام جهانی آلمان در مورد توصیه دایی به سید محمد خاتمی برای عزل مصطفوی باعث شد تا دادسرای تهران شاهد شکایت دایی از مایلی کهن باشد. شکایتی که البته در پایان باز هم مانند فیلم های هندی به سرانجام رسید!
4 - علی پروین - روزگاری در افتادن با علی پروین مثل دست کردن در لانه زنبور بود. اما دایی همین کار را کرد و خود را مقابل پروین قرار داد. در برنامه نود حاضر شد و هرآنچه مثل یک راز بین او و پروین بود را به زبان آورد. او مدعی شد روزی پروین برای دعوت کردن او به تیم ملی از وی خواسته تا به پرسپولیس بیاید و برای تیم او بازی کند، اما دایی این پیشنهاد را نپذیرفته و از تیم ملی هم خط خورده است. دعوای پروین و دایی از سال 82 آغاز شد و هرچند یکی دو بار طی این سال ها چند بار کنار هم عکس یادگاری انداخته اند اما هرگز روابط شان حسنه نشده است. دایی برای اولین بار در دعوا با پروین این جمله تاریخی اش را به زبان آورد که اگر اراده کنم، یک مینی بوس آدم از اردبیل برای دعوا به تهران می آید.
5 - امیر قلعه نویی- هیچ کس نفهمید این دو چرا باید مقابل هم قرار بگیرند. دایی جزو گروهی بود که بعد از جام جهانی آلمان از تیم ملی حذف شد. او هم مانند برانکو، شاهرخی، فرکی، دادکان و ... جایی در تفکر مدیریت دولتی جدید نداشت و کنار رفت. به محض نشستن قلعه نویی روی نیمکت تیم ملی دایی خود را محق دید از تک تک رفتارهای او انتقاد کند. دعوای قلعه نویی و دایی به جایی رسید که حتی رسانه ها از نگارش بعضی جملاتی که میان این دو رد و بدل می شد ناتوان مانند. آنها جلوتر از رسانه های زرد پیش رفتند و البته در اولین بازی که به عنوان مربی باشگاهی با هم روبرو شدند برای هم دسته گل بردند.
6 - علی کریمی- یک بازی نمایشی و خیرخواهانه در سالن فوتسال گیشا (محله ای در غرب تهران) برگزار شد. دایی در یک تیم و علی کریمی در تیم دیگر قرار گرفتند. دایی برای کریمی کری خواند و کریمی با اولین توپی که زیر پایش افتاد دو بار به دایی لایی زد. دایی برافروخت و مقابل چشم همه کریمی را با چند ضربه ارشاد فیزیکی کرد! درگیری و دعوای این دو نه تنها هرگز حل نشد که روز به روز فزونی یافت.
7 - داریوش مصطفوی- چنین اتفاقی فقط در ایران می افتد. کجای دنیا دیده اید یک بازیکن (آن هم کاپیتان تیم ملی) با رئیس فدراسیون درگیر شود؟ چنین رفتاری را دایی از خود بروز داد. او حدفاصل سال های 1377 تا 1385 بارها در مصاحبه هایش روبروی مصطفوی ایستاد و حتی وقتی مصطفوی را نزدیک به فدراسیون فوتبال دید هم سعی نکرد پا عقب بگذارد.
8 -حبیب کاشانی- فقط یک جمله کافی است... اگر کاشانی دایی را به پرسپولیس نمی آورد آیا دایی این فرصت را داشت تا باز هم در منطقه خبرساز فوتبال ایران قرار بگیرد و احیا شود؟ کاشانی با وجود تمامی ضعف های علنی مدیریتی اش در حق دایی بیش از یک برادر لطف کرد.
 9 - علی کفاشیان- هرچقدر هم منتقد کفاشیان باشید و او را به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال برنتابید، نمی توانید بپذیرید که او دروغ بگوید. کفاشیان ذاتا توانایی دروغ گفتن را ندارد اما دایی در برنامه نود او را دروغگو، منفعل، بی ثبات و ... خواند! درگیری دایی با کفاشیان یکی از عواملی بود که سرمربی پرسپولیس هیچ وقتی برای تمرکز روی پرسپولیس نداشته باشد.
 10 - و این چند نفر سیاهه مردانی که دایی رودرروی آنها قرار گرفته تمامی ندارد.

احمد رضا عابدزاده (اسطوره تکرار نشدنی فوتبال ایران)، افشین پیروانی، محمود فکری، پیروز قربانی، صمد مرفاوی، علی انصاریان، محمد محمدی، سهراب بختیاری زاده، مجید جلالی، فرهاد کاظمی، مهرداد بذرپاش، حمید استیلی، فرهاد مجیدی، مهدی تاج،گوران ،شیث رضایی، مهدوی کیا، ایمان مبعلی و... فقط تعدادی از مردانی هستند که کنار بیش از 50 خبرنگار مورد لطف فریادهای او قرار گرفته اند. دایی با کارنامه ای درخشان در مربیگری (شکست مقابل عربستان در تهران، دو شکست پیاپی در داربی، حذف مفتضحانه از آسیا، ثبت بیشترین شکست در تاریخ باشگاه و ...) همچنان خود را محق برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس می داند


 

 

 اکنون نیز برخی رسانه های نزدیک به قالیباف با انتشار اخباری مبنی بر سرلیستی محسن هاشمی و مذاکره خاتمی و عارف برای بستن فهرست ائتلاف اصلاح طلبان، سعی در فعال نشان دادن خاتمی و هاشمی در عرصه انتخابات دارند.

 

 این در حالی است که اظهارات سید محمد خاتمی درباره پیش شرطهای حضور اصلاح طلبان، بخشیدن نظام و مردم و همچنین تاکید بر آزادی زندانیان سیاسی که با واکنش منفی مسئولان و چهره های اصولگرا مواجه شد، نشان می دهد فضا و تمایلی برای ورود اصلاح طلبان به انتخابات وجود ندارد و محسن هاشمی نیز بارها هرگونه فعالیت انتخاباتی، لیست انتخاباتی  و جلسات برای برنامه ریزی جهت حضور در انتخابات را تکذیب کرده است.

 در این شرایط خبرسازی طیف حامیان احمدی نژاد برای فعال بودن هاشمی در انتخابات مجلس را می توان تکرار نسخه تبلیغاتی سال 1388 این جریان برای منتسب کردن رقبای انتخاباتی خود به هاشمی دانست که این بار ناشیانه و توسط عناصر دسته چندم این جریان مانند رسایی اجرا می شود.

 از سوی دیگر رسانه های نزدیک به قالیباف نیز سعی می کنند با بزرگنمایی مساله حضور اصلاح طلبان، اصولگرایان را متقاعد به وحدت کرده و از دادن فهرست موازی توسط حامیان احمدی نزاد موسوم به جبهه پایداری جلوگیری کنند؛ در حالی که با حضور آیت الله مهدوی کنی و نظر منفی ایشان به اقدامات خودسرانه این ائتلاف، خروج انها از ائتلاف اصولگرایان و ارائه فهرست موازی از سوی آنان می تواند زمینه ساز وزن کشی و شکست تاریخی این گروه افراطی و متوهم گردد.

به هر حال این گمان وجود دارد که تلاش برخی برای وانمود کردن حضور فعالانه اصلاح طلبان بیش از آنکه ناشی از علاقه به پرشورتر شدن فضای انتخاباتی و درگیر شدن قشر وسیعتری در این عرصه باشد، از جنس رقیب تراشی برای اصولگرایان و ایجاد نگرانیهای ساختگی برای جهت دهی به برخی بزرگان و نیز افکار عمومی است

در حالی که سید محمد خاتمی با اعلام جمله مشهور «بخشیدن متقابل مردم و نظام» و تاکید بر آزادی زندانیان سیاسی، تلویحا عدم تمایل خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم نشان داده، تعدادی از رسانه های اصولگرا اصرار زیادی بر فعال نشان دادن هاشمی و خاتمی در انتخابات مجلس دارند.

با وجود آن که در مواضع اخیر و عملکرد اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی نشانه ای از تمایل برای دخالت در انتخابات مجلس نهم دیده نمی شود، بخشی از جریانات مختلف و درگیر اصولگرایان با انتشار اخباری سعی در فعال نشان دادن اصلاح طلبان دارند.

 دو روز قبل اظهاراتی منسوب به حمید رسایی از فعالان جبهه پایداری (مدافعان اخراجی احمدی نژاد) منتشر گردید که در آن ادعا شد وی فعالیت محسن رضایی، قالیباف و لاریجانی در انتخابات مجلس نهم را تحت مدیریت هاشمی ارزیابی کرده و آنان را اصلاح طلب اصولگرا یا اصولگرای اصلاح طلب دانسته است.


شماره 7 پرسپولیس همواره مورد احترام خاص بوده و همچون تیم منچستریونایتد که مهمترین شماره تاریخشان 7 است ، در پرسپولیس نیز این شماره متعلق به یکی از اسطوره های تاریخ این تیم است و کمتر در طول سالهای گذشته دست به دست شده است. این شماره پس از خداحافظی پروین ،اغلب اوقات در آرشیو باشگاه به بایگانی سپرده شده بود و پس از پروین، بازیکنان محدودی این شماره را بر تن کرده اند. 
حمیدرضا علی عسگری هافبک جوان سرخپوشان در بازی مقابل مس سرچشمه با شماره 7 وارد زمین شد و جدیدترین وارث این پیراهن لقب گرفت. اما پیراهن شماره 7 تاکنون بر تن چه بازیکنانی بوده و چه اتفاقاتی برای آن رخ داده است؟


1 . علی پروین
ستاره دهه پنجاه پرسپولیس علاقه خاصی به شماره 7 داشت ، بطوری که در پیکان وتیم ملی نیز شماره 7 از آن علی پروین بود. پروین از سال 49 تا 66 به مدت 17 سال با پیراهن شماره 7 پرسپولیس در میادین حاضر شد و بیش از 300 بازی رسمی برای پرسپولیس انجام داد. پروین آخرین بار در تیر ماه 66 با پیراهن شماره هفت در بازی مقابل دارایی حاضر شد و پس از برای همیشه از میادین فوتبال خداحافظی کرد .


2 . کوروش لرستانی
مهاجم سابق پرسپولیس در سال 66 و در یک بازی از جام حذفی تهران مقابل سازمان گوشت با پیراهن شماره 7 به میدان آمد و اولین بازیکنی شد که پیراهن جادویی علی پروین را بر تن کرد. این اتفاق آنقدر مهم بود که مورد توجه نشریات ورزشی وقت قرار گرفت. لرستانی در بازیهای بعدی کمتر مورد استفاده قرار گرفت و فصل بعد هم از پرسپولیس جدا شد!


3 . عبدالله ریاحی
در مسابقات جام نقش جهان که در سال های اوایل دهه 70 در اصفهان برگزار می شد، ریاحی بازیکن جوان و آینده دار پرسپولیس پیراهن 7 را بر تن کرد، اما درخشش ریاحی به همان چند بازی محدود شد و این بازیکن هیچگاه در سطح بالای فوتبال موفق نشد خودش را نشان دهد.


4 . حامد کاویانپور
در روزهایی که پروین در پرسپولیس حضور نداشت و حمید درخشان هدایت تیم را بر عهده داشت ، در بازی باشگاههای آسیا که پرسپولیس مقابل الزورا عراق در بغداد انجام داد ، حامد کاویانپور با پیراهن 7 در ترکیب پرسپولیس به میدان رفت. کاویانپور که در این بازی برای اولین بار در ترکیب سرخپوشان قرار گرفته بود ، با پوشیدن این پیراهن موجبات دلخوری دوستداران پروین را فراهم آورد . حامد هم در پاسخ گفته بود در رختکن این شماره را به وی داده ا ند و او هم نمی دانسته که این شماره متعلق به علی پروین بوده است. البته حامد فقط در این بازی شماره 7 را بر تن کرد و بعد شماره دیگری را انتخاب کرد.


5 . حمید استیلی
حمید استیلی در سال 77 مجددا با بازگشت پروین به پرسپولیس برگشت و از نظر پروین شایسته ترین بازیکن برای پوشیدن این پیراهن بود. استیلی ابتدا با شماره 25 که یک علامت بعلاوه وسط ان قرار می گرفت ، برای پرسپولیس به میدان آمد و در فصل 79 بود که شماره 7 را بر تن کرد. استیلی مجددا در فصل بعدی شماره 25 را انتخاب کرد و 7 دوباره به بایگانی رفت.


6 . محمد پروین
در فصل 84 محمد پروین به ترکیب تیم بزرگسالان راه یافت و شماره 7 پدر را بر تن کرد. محمد در بهمن ماه 84 در بازی مقابل قندی یزد برای اولین بار با شماره 7 به میدان آمد و نام دومین پدر و پسر پرسپولیسی را پس از آشتیانی ها در تاریخ پرسپولیس ثبت کردند. محمد پروین در همان فصل از پرسپولیس جدا شد، اما در فصل 88 دوباره به پرسپولیس بازگشت و پیراهن 7 را مجدداً بر تن کرد. او با شماره 7 خیلی کم بازی کرد و در فصل گذشته نیز به علت مصدومیت تمام بازی های فصل را از دست داد.


7 . میثم سلیمانی
میثم سلیمانی بازیکن مصدوم پرسپولیس در فصل 86 که به دلیل مصدومیت هیچگاه بطور رسمی برای پرسپولیس بازی نکرد، با انتخاب شماره 7 جنجال تازه ای را ایجاد کرد. سلیمانی دلیل انتخاب را دوست داشتن شماره 17 عنوان کرده بود ، اما چون این شماره در اختیار آشوبی بود به سراغ شماره 7 رفته بود! البته میثم سلیمانی علیرغم کسب اجازه از علی پروین ، هیچگاه برای پرسپولیس به میدان نرفت.


8 . حسین بادامکی
هافبک مشهدی سرخپوشان که در دو فصل اول حضورش در پرسپوولیس با شماره 8 بازی می کرد ، در فصل 87 این شماره را به پژمان نوری داد و به عنوان هفتمین بازیکن تاریخ پرسپولیس شماره 7 را بر تن کرد. بادامکی با شماره 7 هیچگاه درخشش دو سال قبلش را نداشت و بعد از یک سال شماره 7 را از تن خارج و شماره 11 را انتخاب کرد!
9 . حمیدرضا علی عسگری
هافبک جوان و ملی پوش پرسپولیس در دو سال اخیر رشد قابل توجهی داشته و در پرسپولیس نیز تبدیل به بازیکن ثابتی شده است. علی عسگری نهمین وارث پیراهن شماره 7 پرسپولیس است


شب دوم از هفته چهارم رقابت‌های لیگ برتر فوتبال چهارشنبه شب با انجام شش مسابقه پیگیری می‌شود تا پرونده این هفته بسته شود.
نگاهی به این بازی‌ها می‌اندازیم:
*استقلال - فجرسپاسی؛ استقلال به دنبال صدرنشینی با نیروی جادویی طرفداران
آبی‌پوشان هفته گذشته برای هوادارانشان از کویر سه امتیاز سوغات آوردند هرچند مرفاوی سرمربی مس کرمان این برد را به نیروهای غیرطبیعی ربط داد و پس از آن از جادو و جادوگری هم سخن به میان آمد. استقلال اکنون برای رسیدن به صدر جدول باید فجرسپاسی را شکست دهد؛ تیمی که بازیکنان جوان و جویای نام دارد و همین مسئله می‌تواند برای استقلال کهکشانی مشکل ایجاد کند. بازیکنان با انگیزه‌ای که برای نشان دادن خود به فوتبال ایران شاید دو برابر بازی‌های دیگر انرژی بگذارند.
استقلال با جادوی طرفدارانش به دنبال صدرنشینی
آبی‌پوشان اما به پشتوانه طرفدارن پرشمار و پرشور خود و جادوی آنها می‌خواهند 10 امتیازی شوند و امیدوار باشند که سایپا بتواند در قم از صبا امتیاز بگیرد و صدرنشینی به آنها برسد. فجر البته حریف آسانی نخواهد بود.
*داماش گیلان - تراکتورسازی تبریز؛ جدال قرمزپوشان
داماش گیلان از سه دیدار اولش چهار امتیاز کسب کرده اما تراکتورسازی تبریز با امیر قلعه‌نویی همان تیمی است که انتظار می‌رفت. تیمی که از مدعیان اصلی قهرمانی است و با شش امتیاز در رده چهارم جدول است. تراکتورسازی با تیم صدرنشین یعنی صبای قم فقط یک امتیاز اختلاف دارد.
این تیم در تمامی شهرها تقریبا طرفدار دارد و در کمتر ورزشگاهی بدون تماشاگر است. بنابراین تراکتورسازی تبریز در رشت احساس غریبی نخواهد کرد و شاید به همین دلیل ورزشگاه این بازی تغییر کرد تا داماش در ورزشگاه سردار جنگل از یاران قلعه‌نویی میزبانی کند.
هر دو تیم پیراهن اصلی‌شان قرمز است و تراکتورسازان فردا شب با پیراهن دوم خود به میدان می‌روند. روی کاغذ شانس تراکتورسازی بیشتر است زیرا این تیم را امیرقلعه‌نویی هدایت می‌کند اما شاید دینورزاده با شکست تراکتورسازی خالق شگفتی این هفته لیگ شود.
*ذوب آهن اصفهان - فولاد خوزستان؛ برخورد آهنین
نایب قهرمان آسیا این فصل را خوب و قدرتمند آغاز نکرد و با 4 امتیاز در رده دهم جدول است اما ذوبی‌ها می‌گویند همیشه در آخر فصل شکست می‌خوردیم و امتیازهای حساسی را از دست می‌دادیم این مرتبه این باخت‌ها در اول فصل باعث خواهد شد در انتهای فصل کمتر امتیاز از دست بدهیم. البته از گوشه و کنار خبر می‌رسد باشگاه ذوب آهن از نظر مالی در شرایط بدی قرار دارد و بازیکنان این تیم هنوز پولی‌ دریافت نکرده‌اند و با این حال فعلا سکوت کرده‌اند تا روزهای خوش فرا برسد.
فولاد خوزستان اما با 7 امتیاز در رده سوم جدول قرار دارد و شرایط بسیار خوبی دارد. نبرد این دو تیم در واقع نبرد تاکتیکی مجید جلالی و منصور ابراهیم‌زاده است، مربیان علم‌گرای فوتبال ایران که همواره به متن فوتبال بیشتر از حاشیه‌ها آن توجه دارند. برخورد آهنین این دو تیم دیدنی خواهد بود.
*صبای قم - سایپا؛ صدرنشین ناشناخته میزبان نارنجی‌ پوشان کرجی
صبای قم صدرنشین ناشناخته فوتبال ایران است. این تیم با بازیکنان جوان و گمنام توانسته تا پایان هفته سوم بالاتر از تمام تیم‌های مدعی و پرستاره قرار بگیرد هرچند عبدالله ویسی خودش در این زمینه گفت صدرنشینی ما موقتی است اما نمی‌توان قبول کرد که سرمربی صبا برای تداوم این صدرنشینی تلاش نکند. او تیم خود را بارسلونای ایران می‌‌داند. حریف صبا نارنجی پوشان کرجی سایپا هستند که با کمترین دغدغه در قم به میدان می‌روند. بازیکنان سایپا نیز جوان و با انگیزه هستند و نکته مثبت این دیدار نیروی جوانی هر دو تیم است. تجربه سرمربیگری‌ ویسی بیشتر از مجید صالح در لیگ برتر است ولی صالح نیروهای کارآمدتری در اختیار دارد.
*نفت تهران - راه‌آهن؛ نبرد مربی و کاپیتان پیشین تیم ملی
نفت تهران در این فصل ظاهرا تغییر رویه داده و حسین فرکی تیمش را هجومی به میدان می‌فرستد. فرکی در تهران توانست مس کرمان را شکست دهد. این تیم هفته گذشته هم با وجود بازی هجومی برابر فولاد دو بر یک شکست خورد و این هفته قطعا برای برد به میدان خواهد رفت.
راه آهن نیز هفته گذشته شکست خانگی را برابر صبا تجربه کرد و هر دو تیم شکست خورده در این هفته پیروزی می‌خواهند. حسین فرکی و علی دایی سرمربی دو تیم رابطه نزدیکی با هم دارند و دایی سال‌ها کاپیتان تیم ملی بوده که فرکی در آن تیم مربی بوده است. شاید این بازی به نوعی جدال استاد و شاگرد هم محسوب شود اما خبری از مصاحبه‌های آتشین دو مربی در صورت شکست علیه دیگر نخواهد بود.
*شهرداری تبریز - سپاهان اصفهان؛ نبرد مربیان خارجی
شهرداری تبریز با برتری برابر پرسپولیس در ورزشگاه آزادی در کانون توجه قرار گرفت و نشان داد تیمی است که در این فصل می‌خواهد حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. یسیج که همه او را مربی ناکام می‌دانستند معتقد است مربی ناموفقی نیست و این را به همگان ثابت خواهد کرد. این مربی در این هفته میزبان سپاهانی است که لوکا بوناچیچ هدایت آن را برعهده دارد. نبرد این دو مربی خارجی جالب توجه است.


در حالی که دولت نهم و دهم طی شش سال گذشته همواره با ارائه آمارهای درخشان از عملکرد حود به رهبر انقلاب، مجلس و افکار عمومی سعی در ارائه کارنامه ای موفق از خود داشت، اظهارات رهبر انقلاب در جمع کارگزاران نظام نشان می دهد تاریخ مصرف استفاده بازاری از آمار سپری شده است.

رهبر انقلاب در جمع کارگزاران نظام، در ارائه فهرست مختصری از نقاط منفی دو موضوع کلیدی اقتصادی یعنی اشتغال و تورم را به عنوان نقاط ضعف کشور مطرح و توجه به حل آن را از سوی مسئولان خواستار شدند.

 این در حالی بود که محمود احمدی نژاد در اظهرات چند ماه اخیر، تمرکز زیادی بر این دو موضوع داشته و حل مشکل تورم و اشتغال در یک سال اخیر را به عنوان یکی از دستاوردهای خود معرفی کرده بود.

 وی تک رقمی کردن نرخ تورم و ایجاد یک میلیون و ششصدهزار شغل در سال گذشته  را به عنوان دستاوردهای بی نظیر دولت دهم مطرح کرده بود، اما همان زمان کارشناسان با ارائه دلایل و مستندات فراوان، این ادعای احمدی نژاد را به چالش کشیدند و نشان دادند وضعیت تورم و اشتغال در کشور نه تنها در وضعیت مطلوبی قرار ندارد، بلکه به شدت نگران کننده است.

 اشاره رهبر انقلاب به دو موضوع کلیدی اقتصادی یعنی تورم و اشتغال نشان داد ایشان بیش از آن که برخی آمار و ارقام  مورد ادعای دولت را بپذیرند، گزارشهای کارشناسی منتقدان، مراکز رسمی و نهادهای نظارتی را معتبر می دانند.

چرا که در صورتی که ادعای ایجاد یک میلیون و ششصدهزار شغل جدید در سال گذشته و برنامه ایجاد دو و نیم میلیون شغل در امسال دارای اعتبار می بود، موضوع اشتغال نه تنها در فهرست نقاط ضعف و نگران کننده مسایل کشور جایی نداشت، بلکه به عنوان یکی از نقاط روشن و مثبت کشور می توانست مطرح باشد.

 ادعای ایجاد دو و نیم میلیون شغل در امسال نیز اگر قابل تحقق بود، به معنای ایجاد بیش از 700 هزار شغل از ابتدای امسال تاکنون بوده است که این میزان شغل نیز در کل تاریخ اقتصاد ایران در هیچ سالی ایجاد نشده، بنابراین در صورت صحت باید آن را موفقیتی بی نظیر به شمار آورد.

 از سوی دیگر ابراز نگرانی رهبر انقلاب از میزان تورم یا گرانی نیز نشان می دهد اخبار خوش مسئولان در مهار تورم و تک رقمی کردن آن در سال جدید  و ماندن ان در حد 15 درصد در شرایط فعلی، چندان باورپذیر نبوده است. چرا که متوسط تورم در 20 سال گذشته بیش از 15 درصد بوده است و اگر دولت توانسته باشد پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها تورم را در حد 15 درصد مهار کند، موفقیتی درخشان برای آن محسوب می شود. اما همان گونه که رهبری انقلاب تصریح کردند، مشکل تورم حل نشده و از مشکلات و مسایل اولویت دار کشور است. مردم هم در این چندماه تورم و گرانی را با پوست و گوشت خود حس کرده و افزایش روزافزون قیمتها بویژه کالاهای اساسی و مایحتاج ورزانه خود را شاهدند.

 به نظر می رسد دولت باید از این پس به جای اتکا به آمار رسمی و اعدادی که از درون اتاقهای روسا بیرون آمده و تنها پیام آن عملکرد درخشان مسئولان است، نیم نگاهی به واقعیتهای تلخ جامعه و مشکلات مردم داشته باشد و با راه حلهای کارشناسی در صدد رفع آنها باشد


قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا از زیر مجموعه سپاه پاسداران و یکی از بزرگ‌ترین پیمانکاران ایران است که در سال 1368 به دستور آیت الله خامنه اى رهبر معظم انقلاب تاسیس شد. 
با پیوستن رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم به وزارت نفت، فرمانده کل سپاه پاسداران، طی حکمی، ابوالقاسم مظفری شمس را بعنوان فرمانده جدید قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا منصوب کرد. 

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه معتقد است که قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء نقش زیادی در تحکیم پایه‌های انقلاب داشته و ایجاد قرارگاه در راستای مأموریت‌های ذاتی سپاه است. حفظ انقلاب به بازسازی زیرساخت‌هاست و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (ص) در این زمینه جهاد بزرگی به عهده گرفته است. 
طرح توسعه فازهاى 15 و 16 پارس جنوبی، احداث خط لوله 900 کیلومترى انتقال گاز عسلویه به ایرانشهر، ساخت و تجهیز اسکله هاى بنادر مهم ایران و حضور در پروژه هاى ساخت و ساز مسکن از جمله فعالیت هاى عمده اقتصادى قرارگاه خاتم الانبیاء است که در 20 سال گذشته به بزرگ‌ترین پیمانکار پروژه هاى دولتى در ایران تبدیل شده است. 
محمد باقر قالیباف سال 1368 و پس از پایان جنگ، قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا را راه انداخت و اجرای چند طرح عمرانی را زیر نظر دولت را بر عهده گرفت. 
وی عنوان فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا در به ثمر رسیدن پروژه‌های افتخار آمیزی همچون راه آهن مشهد سرخس، گاز رسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازه‌های عظیم دریایی خلیج فارس و سد بزرگ کرخه که یکی از افتخارات مهندسی کشور است نقش موثر داشت. 
پس از آن سید یحیی رحیم صفوی رئیس قرارگاه شد که در زمان او قراردادهای نفتی توسعه یافت. همچنین فرماندهانی همچون محمدعلی جعفری، رستم قاسمی به عنوان فرمانده، در راس قرارگاه خاتم بوده‌اند. 
قرارگاه سازندگی قائم، قرارگاه سازندگی نوح، قرارگاه سازندگی کربلا و قرارگاه سازندگی کوثر به عنوان زیر مجموعه‌های قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء به حساب می‌آیند. 
در سال 2010 قرارگاه خاتم الانبیاء، شرکت‌های زیرمجموعه آن و رستم قاسمی از سوی آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل تحریم شدند اما قاسمی در توضیح این مسئله گفت که بنده به دلیل مسئولیتم در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا در لیست تحریم این کشور‌ها قرار گرفتم. او گفت: اینکه دشمن ما را تحریم کرده است نشانگر این است که قرارگاه خاتم‌الانبیاء نقش خوب و مؤثری در سازندگی کشور ایفا می‌کند. 
سردار سرلشکر جعفری معتقد است که این قرارگاه علیرغم فشار‌ها و تحریم‌های فراوان نقشی بی‌بدیل در کمک به دولت برای ساخت کشور داشت و این را به وضوح در مقطعی که درگیر جنگ نرم با دشمن در موضوعاتی مانند هسته‌ای بودیم، می‌توان دید. 
فرمانده جدید قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء نیز می‌گوید بنا ندارد که به پروژه‌های کمتر از 100 میلیارد تومان وارد شود. 
مظفری در جلسه معارفه خود بر اهمیت انجام پروژه‌های قرارگاه خاتم با کیفیت بالا و سرعت مناسب تاکید کرد و افزود: طولانی شدن انجام پروژه‌ها موجب بی‌اعتماد شدن مردم خواهد شد و ما باید به این مساله توجه کنیم


 1- در صدر این فهرست سام نظریان با سرمایه ای بالغ بر 122 بیلیون دلار در جایگاه اول قرار دارد.سام نظریان 36 ساله، متولد 1354 در یک خانواده? یهودی در ایران، فرزند یونس نظریان بنیانگذار شرکت بزرگ کوالکام و فارغ التحصیل دانشگاههای نیویورک و کالیفرنیای جنوبی است. نظریان بنیانگذار و مدیر عامل شرکت SBE Entertainment Group و سرمایه گذار معتبر ترین و پرشکوه ترین تاسیسات تفریحی در لس آنجلس، لاس وگاس و میامی است.گفتنی است که شعبه یکی از کلوب های وی همزمان با بازی حامد حدادی درآن ورزشگاه افتتاح شد.
لازم به ذکر است که ماشین وی تنها 1 میلیون دلار قیمت دارد.


2- نفر دوم این فهرست پیر امیدیار معروف و مالک سایت ای بی است.ثروت وی در سال 2011 6/7 بیلیون دلار برآورد شده است.وی که جایگاه 29 ثروتمندان جهان را به نام خود کرده است، رئیس و موسس سایت ای‌بی (e-bay) اولین و معروفترین وب‌گاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است که تا آخر سال 1998 1/2 میلیون عضو 750 میلیون دلار حجم معاملات و حدود 8 میلیون دلار سود کسب کرده بود .این شرکت بیش از 6000 کارمند 46 میلیون مشتری ثبت شده و 441 میلیون دلار سود خالص در سال 2005 داشته‌است.

3-جایگاه بعدی در اختیار مانی مشعوف است.وی یک تاجر ایرانی آمریکایی و بنیانگذار و رئیس bebe stores, inc است. مانی مشعوف 68 ساله پیش از افتتاح اولین بوتیک زنانه خود در سال 1976، استیک فروشی داشته است. ثروت وی 1/3 بیلیون دلار تخمین زده شده است. او در اواخر دهه محصولات خود را در سریالهای محبوب تلویزیونی آمریکا بطور غیر مستقیم معرفی می‌کرد و در سال 1998 شرکتش را سهامی‌ عام کرد.

4-نفر بعدی فهرست منتشر شده ناصر داوود خلیلی است. داوود خلیلی 46 ساله از ثروتمندترین افراد بریتانیا نیز معرفی شده است. ثروت وی در حدود 1 بیلیون دلار تخمین زده شده است.وی حتی از ملکه انگلستان نیز ثروتمندتر است.
داوود خلیلی به خاطر داشتن مجموعه‌ای از آثار هنری مشهور شده است. بخش عمده دارایی او را مجموعه‌ای از آثار هنری ایرانی و اسلامی تشکیل می‌دهد که بالغ بر 20?000 شیء هنری و عتیقه و مجموعه آثار هنری ایرانی و اسلامی اش تشکیل می دهد که خود او ارزش آن را بیش از یک میلیارد پوند می داند.

5-جایگاه بعدی فهرست در اختیار امید کردستانی است.وی 48 سال سن دارد و نایب‌رئیس ارشد بخش فروش و عملکرد جهانی شرکت گوگل است. او دارای سابقه‌ای بیش از 12 سال در زمینه فناوری سطح بالا در شرکت‌های پیشروی اینترنتی مانند نت‌اسکیپ است. او همچنین نائب‌رئیس بخش توسعه? کسب و کار و فروش در این شرکت بود و توانست بازده مالی وب‌گاه نت‌اسکیپ را در عرض 18 ماه از 88 میلیون دلار در سال به بیش از 200 میلیون دلار در سال برساند.
او یکی از ثروتمندترین ساکنین کالیفرنیای شمالی است. مجله سن خوزه ارزش دارایی‌های وی را 1?9 میلیارد دلار برآورد کرده است.همچنین ماهنامه فوربس وی را به عنوان دومین ثروتمند ایرانی در جهان معرفی می کند.

6- اسحاق لاریان نفر بعدی این فهرست است.وی 55 سال سن دارد و ثروتش بالغ بر 723 میلیون دلار تخمین زده شده است.اسحاق لاریان سازنده عروسک های «برتز» متولد 1332 درشهر کاشان است. او هم اکنون صاحب «ام جی ای» بزرگ ترین کارخانه عروسک سازی جهان است که توسط یک فرد و بدون سرمایه گذاری شرکا اداره می شود.
او در سال 2000 تصمیم به ساختن عروسک های «برتز» گرفت که دو نوع از این عروسک ها به نام های ایرانی فرزندان او ، کامران و یاسمین خوانده می شوند. 

7- نفر بعدی پل مریج است.وی 65 سال سن دارد و مخترع و مالک هات پاکتس است.ثروت وی 600 میلیون دلار برآورد شده است.

8-ایرانی بیلیونر بعدی،پسر علی خسروشاهی بنیان گذار کارخانجات مینو است.ثروت وی 592میلیون دلار برآورد شده است.خسروشاهی ثروتمندترین ایرانی مقیم کاناداست.
حسن خسروشاهی کارآفرین کانادایی ایرانی تبار متولد 1319 در شهر تهران است .وی مالک و موسس فروشگاه‌های زنجیره‌ای قطعات الکترونیکی به نام Future Shop است وتعداد شعبات شرکت وی در آمریکای شمالی به 118 میرسد.

9- نفر بعدی که جوان ترین ثروتمند ایرانی است با 17 سال سن ثروتی بالغ بر 122 میلیون دلار دارد.علی الدوبیخی مالک شرکت Camel Trading Group است.

در حالی که مسئولان کشور با هشدارهای مکرر و تند نسبت به عواقب پخش سریالها و فیلم های سینمایی هالیوودی بر اخلاق جامعه ابراز نگرانی می کنند، پخش سریال های ماه مبارک سیمای جمهوری اسلامی نشان داد که برخی از این برنامه ها که با خیال راحت پخش می شود، به رغم تفاوتهای ظاهری، از نظر مضمون تفاوت چندانی با آن سریالها ندارد.

سریالهای امسال ماه مبارک رمضان در شبکه های اول، دوم و سوم سیما از نظر موضوع و خط داستان تفاوت چندانی با اغلب آثار هالیوودی که از نظر ما موجب انحراف جامعه می گردد، ندارد.

موضوع سریال سقوط یک فرشته که از شبکه اول سیما پخش می شود، وسوسه یک دختر مذهبی و چادری از خانواده ای اصیل توسط یک پسر خوش تیپ و خوش پوش با بهترین اتومبیل و امکانات رفاهی است که موجب لغزش دختر، اختلاط با پسر و عدم پایبندی وی به حریم خانواده می گردد.

به این پلانها توجه کنید‌: 2 دختر به یک پسر غریبه اجازه ورود به خانه می دهند، دختر با پسر خرید می‌روند، دختر با پسر سوار ماشین می‌شوند، پسر حرف احساسی به دختر بزند، به هم لبخند بزنند، با هم قرار بگذارند، شماره رد و بدل کنند و زنگ بزنند و ... حال به نظر شما کار دیگری هم مانده سیمای ایران به دختر و پسرها یاد بدهد ؟ آیا این سریالها بدتر از سریالهای ماهواره نیستند ؟

تاکنون که ده قسمت از این سریال پخش شده، روابط میان این دختر و پسر با جذابترین شکل و زیباترین وسایل و لباسها به تصویر کشیده شده و در واقع به پخش یک تصویر رویایی از عبور از مرزهای اخلاقی خانواده پرداخته است.

جالب اینجاست که دختری که مخالف این اختلاط است، از زیبایی کمتری نسبت به دختری که عاشق پسر همسایه شده است، برخوردار می باشد.

احتمالا در چند قسمت بعد که زمان دادن پیامهای اخلاقی سریال می رسد، دختر از کرده خود نادم شده و متوجه می شود سرانجام این رابطه غیر اخلاقی بد است.

اما ظاهرا برنامه سازان سیما متوجه نیستند که در یک مجموعه دهها قسمتی، ممکن است بسیاری از بینندگان تمامی قسمتها را ندیده و احتمالا به دلیل پرداخت ناشیانه و مستقیم بخشهای اخلاقی و پیام دار سریال، از ادامه تماشای آن صرف نظر کنند و صرف اینکه سرانجام داستان یک سریال دارای پیام اخلاقی است، دلیلی بر این گونه پرداختن جذاب به مسایل غیراخلاقی، آن هم در ساعات پربیننده خانواده ها وجود ندارد.

از سوی دیگر در سریال تلویزیونی شبکه دوم سیما "سی امین روز "نیز شاهد وجود مثلها و مربعهای عشقی هستیم.

پسری که عاشق دختری بود و بعد در یک نزاع، شوهر دختر به قتل رسیده و اکنون برادر شوهر دختر، عاشق اوست؛ اما دختر از عشق قدیمی پسر به خود آگاه شده است.

همزمان دخترعمو و نامزد سابق این پسر نیز برای به دست آوردن او رقابت می کنند.

در سریال 5 کیلومتر تا بهشت از شبکه سوم نیز اختلاط نادرست دختر و پسر، به بهانه روح  بودن آنها به تصویر کشیده شده و صرف از نظر از ساختار بسیار ضعیف و سراسر تناقض فیلمنامه، دختر یک کشاورز ساده که 20 سال است با مرگ مغزی نگه داشته شده به ارتباط و سینما رفتن با قهرمان سریال می پردازد و حتی رفتن به اتاق خواب دختر هم سوژه سریال می شود!

این نوع سوژه ها را در بسیاری از فیلمهای هالیوودی و بالیوودی می توان یافت و جالب اینکه در اکثر قریب به اتفاق این آثار هم پیام اخلاقی وجود دارد.

یعنی با وجود پرداخت صحنه های غیراخلاقی، پیام اکثر این آثار این است که خانواده محکم ترین جا برای روابط زناشویی و عشقی است و خیانت و روابط نامشروع فرجام نامطلوبی خواهد داشت و کمتر فیلمی است که در میان صدها آثار تولیدشده هالیوودی سرانجام خیانت را خوش نشان دهد.

اگر بناست که تنها به دلیل پیام اخلاقی آثار تولیدی خودمان آنها را پخش کنیم، به جای تولید پرهزینه این اثار که دقیقه ای چندصدهزار تومان هزینه دارد، تولیدات هالیوودی را به صورت فله ای خریداری و سپس با استفاده از فن آوری تغییر پوشش و سانسور صحنه های اخلاقی انها را پخش کنیم.

اتفاقا تجربه پخش سریال سالهای دور از خانه (اوشین) نشان داد مدیر دوبلاژهای ایرانی مهارت بیشتری از کارگردانان ما در اخلاقی کردن سریال ها دارند و با تغییر داستان و سانسور می توانند آثار بسیار مفیدی ارائه کنند.

این در حالی است که تجربه سالهای قبل سیما در ارائه آثار موفقی چون "صاحبدلان"، "اغما" و "میوه ممنوعه" نشان دادند که اگر تولید سریالهای مناسبتی  به جای تولیدهای شتابزده و غیر کارشناسی، به کارگردانان و نویسندگان توانمند سپرده شود، آثار فاخری پیدید می آید.

یا در ژانر مجموعه های طنز نیز آثار کارگردانانی نظیر رضا عطاران با "متهم گریخت" یا سهیلی زاده با "رانت خوار کوچک" به مراتب بهتر از سریال طنزی است که در رمضان از شبکه پنجم سیما پخش شده است